giver

/ˈɡɪvər//ˈɡɪvə/

معنی: دهنده
معانی دیگر: اهدا کننده (معمولا به صورت ترکیب: صدقه دهنده almsgiver و قانون گذار lawgiver)

جمله های نمونه

1. The heart of the giver makes the gift dear and precious.
[ترجمه گلی افجه ] قلب بخشنده هدیه را عزیز و ارزشمند می سازد
|
[ترجمه گوگل]قلب هدیه دهنده، هدیه را عزیز و گرانبها می کند
[ترجمه ترگمان]قلب یک کارگر، هدیه گران بها و گران بها را به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Molly's more of a giver than a receiver.
[ترجمه mk] مالی بیشتر یک اهداکننده است تا گیرنده.
|
[ترجمه گلی افجه ] مالی بیشتر بخشنده است تا دریافت کننده
|
[ترجمه گوگل]مولی بیشتر بخشنده است تا گیرنده
[ترجمه ترگمان]مالی بیشتر از یک گیرنده گیرنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fortune is a giver and a taker.
[ترجمه گلی افجه ] شانس است که می بخشد و می گیرد
|
[ترجمه گوگل]ثروت بخشنده و گیرنده است
[ترجمه ترگمان]بخت یار و اقبال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is better to be a giver than a taker.
[ترجمه گوگل]بخشنده بودن بهتر از گیرنده است
[ترجمه ترگمان]بهتر از یک نفر بودن بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Germany is the largest giver of aid among the wealthy countries of the West.
[ترجمه گوگل]آلمان بزرگترین کمک کننده در میان کشورهای ثروتمند غرب است
[ترجمه ترگمان]آلمان بزرگ ترین کمک کننده به کشورهای ثروتمند غرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For this effect to occur, the care giver attending a laboring woman needs special skills and insights.
[ترجمه گوگل]برای اینکه این اثر رخ دهد، مراقبی که به یک زن کارگر مراجعه می کند به مهارت ها و بینش های خاصی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]برای این اثر، دهنده مراقبت که در یک زن کارگر شرکت می کند به مهارت ها و بینش خاص نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The gift emphasized the fact that the giver was a public man.
[ترجمه گلی افجه ] هدیه برای این واقعیت تاکید داشت که اهدا کننده یک فرد عادی ( عوام ) بود
|
[ترجمه گوگل]این هدیه بر این واقعیت تأکید داشت که هدیه دهنده یک مرد عمومی بود
[ترجمه ترگمان]این هدیه بر این حقیقت تاکید داشت که دهنده گان یک مرد عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Flattery corrupts both the receiver and the giver. Edmund Burke
[ترجمه گوگل]چاپلوسی هم گیرنده و هم دهنده را فاسد می کند ادموند برک
[ترجمه ترگمان]Flattery هم گیرنده و هم دهنده را فاسد می کند ادمند برک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tommy is a giver, not a taker.
[ترجمه گوگل]تامی یک بخشنده است، نه گیرنده
[ترجمه ترگمان]تامی یه دهنده است نه یه نفر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The trap of the giver is pride, believing that you have enough inner resources to give away to others.
[ترجمه گوگل]تله بخشنده غرور است، با این باور که شما منابع درونی کافی برای بخشیدن به دیگران دارید
[ترجمه ترگمان]دام دهنده، غرور است، و معتقد است که شما منابع داخلی کافی برای رهایی از دیگران دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mithras thus became the giver of authority and victory to the Imperial House.
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب میترا اقتدار و پیروزی را به خانه امپراتوری بخشید
[ترجمه ترگمان]از این رو Mithras، صاحب اختیار مقام سلطنت و پیروزی در کاخ امپراطوری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That is where the term "Indian giver"came from. a simple cultural misunderstanding.
[ترجمه گوگل]از اینجاست که اصطلاح "هندی دهنده" از آنجا آمده است یک سوء تفاهم ساده فرهنگی
[ترجمه ترگمان]این جایی است که واژه \"دهنده هندی\" از کجا آمده است یک سو تفاهم فرهنگی ساده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both giver and receiver of information should have the same code in pronunciation, semanteme and culture, and that is the key to listening comprehension.
[ترجمه گوگل]هم ارائه دهنده و هم گیرنده اطلاعات باید در تلفظ، معنا و فرهنگ کد یکسانی داشته باشند و این کلید درک شنیداری است
[ترجمه ترگمان]هر دو دهنده و گیرنده اطلاعات باید کد یکسانی در تلفظ، فرهنگ و فرهنگ داشته باشند، و این کلید درک مطلب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. O Bearer of God, the Giver of Life, enliven me who am deadened by passions.
[ترجمه گوگل]ای حامل خدا، جان بخش، مرا جان بخش گردان که از شهوت ها مرده ام
[ترجمه ترگمان]ای حامل خداوند، آن Giver زندگی، به من ببخشد که از فرط شور و احساسات پاک شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Bus driver giver us a bum steer.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس به ما یک فرمان بداخلاق می دهد
[ترجمه ترگمان] راننده اتوبوس به ما یه گاو نر می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دهنده (اسم)
transferor, donor, giver

تخصصی

[نساجی] سرماکوئی دهنده

انگلیسی به انگلیسی

• donor, donator, one who gives

پیشنهاد کاربران

The "active" partner in certain sexual acts ( the one doing the "giving" ) . Often refers to the penetrative partner in homosexual intercourse.
Sometimes I like to take it up the poop chute, but most of the time I'm the giver.
by Reichu June 27, 2005
همینطور دهنده و بخشنده معنا میده

بپرس