glowing

/ˈɡloʊɪŋ//ˈɡləʊɪŋ/

تابان، تابنده، تاب امده، برافروخته، فروزان، داه

جمله های نمونه

1. the coal is glowing
زغال گرفته است (زغال سرخ شده است).

2. the meat was roasted over glowing coals
گوشت بر روی زغال گرفته بریان شد.

3. The media has been speaking in glowing terms of the relationship between the two countries.
[ترجمه گوگل]رسانه ها با عبارات درخشان از روابط دو کشور صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها درباره روابط میان دو کشور سخن می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In her speech, she paid a glowing tribute to her predecessor.
[ترجمه گوگل]او در سخنرانی خود ادای احترامی درخشان به سلف خود کرد
[ترجمه ترگمان]در گفتار او ادای احترام به predecessor را پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The western sky was glowing pink.
[ترجمه گوگل]آسمان غرب صورتی می درخشید
[ترجمه ترگمان]آسمان غرب سرخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I've had glowing reports from Neil about your work.
[ترجمه گوگل]من گزارش های درخشانی از نیل در مورد کار شما داشته ام
[ترجمه ترگمان]من گزارشی از نیل به کار تو دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their new musical opened to glowing reviews.
[ترجمه گوگل]موزیکال جدید آنها با بررسی های درخشان باز شد
[ترجمه ترگمان]موسیقی جدید آن ها شروع به تجدید نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their skin was tanned and glowing from their weeks at the sea.
[ترجمه گوگل]پوست آنها از هفته های حضورشان در دریا برنزه و درخشان شده بود
[ترجمه ترگمان]پوست آن ها از چند هفته پیش در دریا می درخشید و می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The children's faces were glowing with excitement.
[ترجمه گوگل]صورت بچه ها از هیجان می درخشید
[ترجمه ترگمان]چهره بچه ها از هیجان می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His latest book has received glowing reviews.
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او نقدهای درخشانی دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او مقالات درخشانی دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She received a glowing account of her son's progress.
[ترجمه گوگل]او گزارش درخشانی از پیشرفت پسرش دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او یک حساب درخشان از پیشرفت پسرش دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was positively glowing with pride.
[ترجمه گوگل]او از غرور مثبت می درخشید
[ترجمه ترگمان]او از غرور می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She spoke of you in glowing terms .
[ترجمه گوگل]او با کلماتی درخشان از شما صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]اون از تو با شرایط درخشانی صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Heat radiated from the glowing coals.
[ترجمه گوگل]گرما از زغال‌های درخشان ساطع می‌شد
[ترجمه ترگمان]گرما از زغال سرخ ساطع می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was glowing with health and clearly enjoying life.
[ترجمه گوگل]او از سلامتی می درخشید و به وضوح از زندگی لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او از سلامت می درخشید و به وضوح از زندگی لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• burning; gleaming, luminous, radiant; passionate, fervent, enthusiastic
a glowing description of someone or something praises them very highly.

پیشنهاد کاربران

درخشان. چشمگیر
تحسین برانگیز
پر از شور و شعف
پر از تحسین - پر از تمجید
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
glowing report/account/description etc
a report etc that is full of praise

بپرس