grandness


بزرگى، عظمت

جمله های نمونه

1. Externally it is very grand, its grandness enhanced by the off-setting of its constituent blocks.
[ترجمه گوگل]از نظر بیرونی بسیار باشکوه است، عظمت آن با تنظیم بلوک های تشکیل دهنده آن افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]ظاهر آن بسیار بزرگ است، grandness آن با تنظیم بلوک های سازنده آن افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Philosophy of Yidelong: Grandness lies in creation.
[ترجمه گوگل]فلسفه یدلونگ: عظمت در خلقت نهفته است
[ترجمه ترگمان]فلسفه Yidelong: Grandness در آفرینش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The visitors are touched by the grandness of the monument.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان از عظمت این بنای تاریخی متاثر می شوند
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان از the بنای یادبود متاثر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And in 200 the most grandness in Chinese TV media is Shanghai - based Dragon TV.
[ترجمه گوگل]و در سال 200، بیشترین عظمت در رسانه های تلویزیونی چینی، تلویزیون دراگون مبتنی بر شانگهای است
[ترجمه ترگمان]و در ۲۰۰ نفر از most ها در رسانه های تلویزیون چین، تلویزیون اژدهای مستقر در شانگهای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Advertisers capitalize on the grandness and elegance it brings to their products.
[ترجمه گوگل]تبلیغ کنندگان از عظمت و ظرافتی که برای محصولاتشان به ارمغان می آورد سرمایه گذاری می کنند
[ترجمه ترگمان]تبلیغ کنندگان بر روی grandness و elegance که محصول آن ها را به ارمغان می آورد سرمایه گذاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His eyes shone with the terror and grandness of it all.
[ترجمه گوگل]چشمانش از وحشت و عظمت همه آن می درخشید
[ترجمه ترگمان]چشمانش از وحشت و وحشت می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Grandness is Rome!
[ترجمه گوگل]عظمت رم است!
[ترجمه ترگمان]The روم است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The restaurant has a light and airy feel and a grandness in keeping with the rest of the hotel.
[ترجمه گوگل]این رستوران حسی سبک و مطبوع دارد و با عظمتی مطابق با بقیه قسمت های هتل است
[ترجمه ترگمان]رستوران دارای یک حس سبک و سبک است و یک grandness در نگهداری از بقیه هتل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I sit in a seat where I can see your magnificence and your grandness.
[ترجمه گوگل]روی صندلی می نشینم که می توانم عظمت و عظمت تو را ببینم
[ترجمه ترگمان]من روی صندلی میشینم جایی که میتونم magnificence و grandness رو ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For Cao Pi, his merits, according to Lu Xun, was his influence upon the development and change of Jian-an Literature and his advocate of the floweriness and grandness of literal style.
[ترجمه گوگل]برای کائو پی، به گفته لو ژون، شایستگی های او تأثیر او بر توسعه و تغییر ادبیات ژیان-آن و مدافع شکوفایی و عظمت سبک تحت اللفظی بود
[ترجمه ترگمان]به گفته لو شون، براساس گفته لو شون، تاثیر او بر توسعه و تغییر جیان - یک ادبیات و مدافع سبک floweriness و grandness سبک literal بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our growth is the evidence of our homeland's development grandness.
[ترجمه گوگل]رشد ما گواه عظمت توسعه وطنمان است
[ترجمه ترگمان]رشد ما شاهدی بر توسعه سرزمین مادری ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. China has attracted people's deep attention all over the world, which not only for her prosperity and grandness, but also for her ancient and long-standing history and effulgent culture.
[ترجمه گوگل]چین توجه عمیق مردم را در سراسر جهان به خود جلب کرده است که نه تنها به دلیل شکوفایی و عظمت خود، بلکه به دلیل تاریخ کهن و دیرینه و فرهنگ درخشان خود است
[ترجمه ترگمان]چین در سراسر جهان توجه عمیق مردم را به خود جلب کرده است، که نه تنها برای خوشبختی و grandness بلکه برای پیشینه کهن و دیرپای او، فرهنگ effulgent را نیز به خود جلب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The structure of person with ability is the fundamentality of the company development and grandness.
[ترجمه گوگل]ساختار افراد با توانایی، اساس توسعه و عظمت شرکت است
[ترجمه ترگمان]ساختار فرد با توانایی، fundamentality توسعه شرکت و grandness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• largeness; importance; greatness, augustness; splendor, majesty, impressiveness

پیشنهاد کاربران

بپرس