grantor

/ˈɡræntər//ˈɡræntə/

معنی: اهداء کننده
معانی دیگر: (حقوق) اهدا کننده، دهنده، اعطا کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in law, one who makes a grant.

جمله های نمونه

1. Some grantors may have geographical qualifications, restricting requests for grant applications to a given city, or state or regional district.
[ترجمه گوگل]برخی از اعطاکنندگان ممکن است دارای شرایط جغرافیایی باشند، که درخواست‌های کمک مالی را به یک شهر، یا ایالت یا منطقه منطقه‌ای معین محدود می‌کند
[ترجمه ترگمان]برخی از grantors ممکن است صلاحیت جغرافیایی داشته باشند و درخواست هایی برای درخواست کمک به یک شهر یا منطقه منطقه ای یا منطقه ای را محدود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The settlor, also known as the grantor or trustor, is the person who creates the trust and transfers trust property.
[ترجمه گوگل]تسویه‌کننده که به اعطاکننده یا امانت‌دهنده نیز گفته می‌شود، شخصی است که اعتماد ایجاد می‌کند و اموال امانی را منتقل می‌کند
[ترجمه ترگمان]settlor که به نام grantor یا trustor نیز شناخته می شود فردی است که اعتماد و نقل و نقل ملک را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Zhuofu people: to track grantor, who also encumbered.
[ترجمه گوگل]مردم Zhuofu: برای پیگیری اعطاکننده، که همچنین انباشته شده است
[ترجمه ترگمان]Zhuofu: برای ردیابی grantor، که مملو از جمعیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the refrigerator, the watermelon rot grantor disgusting smell.
[ترجمه گوگل]در یخچال، هندوانه پوسیدگی بوی منزجر کننده است
[ترجمه ترگمان]در یخچال، این بوی لجن آلود و نفرت انگیز بو جود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lender is referred to as the grantor of the bill of sale.
[ترجمه گوگل]وام دهنده به عنوان اعطا کننده قبض فروش نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]وام دهنده به عنوان the صورت حساب فروش یاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Provincial grantor super super super multi.
[ترجمه گوگل]اعطای استانی سوپر سوپر سوپر مولتی
[ترجمه ترگمان] استانی grantor فوق العاده ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A foreign partnership, a foreign simple trust, or a foreign grantor trust (see instructions for exceptions).
[ترجمه گوگل]یک مشارکت خارجی، یک تراست ساده خارجی، یا یک تراست اعطاکننده خارجی (دستورالعمل‌های استثنائات را ببینید)
[ترجمه ترگمان]یک مشارکت خارجی، یک اعتماد ساده خارجی، یا یک اعتماد grantor خارجی (دستورالعمل استثنا را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Goodwill assignee, meeting the statutory requirements, can also be obtained ownership, even if the grantor punishment.
[ترجمه گوگل]واگذارنده سرقفلی، مطابق با الزامات قانونی، همچنین می تواند مالکیت به دست آید، حتی اگر مجازات دهنده
[ترجمه ترگمان]حسن نیت وکیل، برآورده کردن الزامات قانونی، همچنین می تواند مالکیت را به دست آورد، حتی اگر مجازات grantor باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The reversion rule designates a remainder in the heirs of the grantor or testator.
[ترجمه گوگل]قاعده رجعت، باقیمانده ای را در ورثه دهنده یا موصی له تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]خاصیت بازگشت، یک باقیمانده را در وراث of یا testator تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهداء کننده (اسم)
granter, grantor

تخصصی

[حقوق] واهب، انتقال دهنده، واگذار کننده

انگلیسی به انگلیسی

• giver of a grant

پیشنهاد کاربران

بپرس