grateful

/ˈɡreɪtfəl//ˈɡreɪtfəl/

معنی: قدردان، سپاسگزار، ممنون، حق شناس، متشکر، نمک شناس
معانی دیگر: مدیون محبت، قدر شناس، هوسپاس، خوشایند، میمون، سپاس آفرین، خرسند، خوشحال، مسرور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: gratefully (adv.), gratefulness (n.)
(1) تعریف: feeling or showing appreciation for kindnesses or benefits; thankful.
مترادف: appreciative, thankful
متضاد: thankless, unappreciative, ungrateful
مشابه: beholden, indebted, obliged

- He was grateful to her for her support and encouragement.
[ترجمه علی رحیمی] او سپاسگزار حمایت و نشویق ان خانم بود.
|
[ترجمه گوگل] او از او برای حمایت و تشویق او سپاسگزار بود
[ترجمه ترگمان] به خاطر حمایت و تشویق او از او سپاس گزار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She wrote a grateful reply to his kind offer of a loan.
[ترجمه علی رحیمی] آن خانم؛ بک پاسخ تشکر آمیز به پیشنهاددهنده وام خود نوشت.
|
[ترجمه شان] او ( زن ) پاسخ قدر شناسانه ای برای آن مرد که پیشنهاد مهربانانه ای جهت ( اعطای ) وام داده بود ، نوشت.
|
[ترجمه گوگل] او پاسخی سپاسگزار به پیشنهاد مهربان او برای وام نوشت
[ترجمه ترگمان] او به پیشنهاد his یک وام بسیار سپاسگزار نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He should be grateful for his good health at his age.
[ترجمه شان] او باید قدردان ( وضعیت ) خوب سلامتش در این سن و سال باشد.
|
[ترجمه گوگل] او باید قدردان سلامتی اش در سن و سالش باشد
[ترجمه ترگمان] او باید از سلامت خوب خود در سن و سال او سپاسگزار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: beneficial or pleasing; welcome.
مترادف: agreeable, beneficial, favorable, pleasant, pleasing, welcome
متضاد: annoying, unwelcome, useless
مشابه: appreciated

- The trip home provided a grateful period of calm after all the excitement.
[ترجمه گوگل] سفر به خانه پس از آن همه هیجان، یک دوره سپاسگزار از آرامش را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان] پس از این همه هیجان، سفر به خانه یک دوره طولانی از آرامش را فراهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i am grateful for your kindness and help
از مهربانی و کمک شما سپاسگزارم.

2. she was mourned by her family as well as by a grateful nation
خانواده اش و همچنین ملت حق شناس برایش سوگواری کردند.

3. The majority of pupils felt grateful for Mr. Ash's help.
[ترجمه گوگل]اکثر دانش‌آموزان از کمک آقای اش قدردان بودند
[ترجمه ترگمان]اکثر شاگردان از کمک آقای اش سپاسگزار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We were grateful that the gloomy weather cleared up on Saturday.
[ترجمه گوگل]ما سپاسگزار بودیم که هوای تاریک روز شنبه روشن شد
[ترجمه ترگمان]ما از اینکه روز شنبه هوا تاریک شده بود، خوشحال می شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In his letter, Waldo told how grateful he was for the loan.
[ترجمه گوگل]والدو در نامه خود می گوید که چقدر بابت این قرض سپاسگزار است
[ترجمه ترگمان]Waldo در نامه اش به how گفت که چقدر از این وام سپاسگزار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am infinitely grateful that you are in my small life. Happiest of Birthdays from your dear friend.
[ترجمه گوگل]من بی نهایت سپاسگزارم که در زندگی کوچک من هستید مبارک ترین تولد از طرف دوست عزیزت
[ترجمه ترگمان]من بی اندازه سپاسگزار هستم که شما در زندگی کوچک من هستید روز تولد از دوست عزیزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We are grateful for your inquiry of May 2199
[ترجمه عامیر] ما از درخواست شما در سال 2199 در ماه مه سپاسگزاریم
|
[ترجمه گوگل]ما از درخواست شما در ماه می 2199 سپاسگزاریم
[ترجمه ترگمان]ما از تحقیقات شما در مورد ماه می grateful
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'll be eternally grateful to you for this.
[ترجمه Mani] من تا ابد سپاسگذارم از شما برای این
|
[ترجمه شان] من تا ابد، مدیون ( قدردان ) شما به خاطر این ( موضوع ) خواهم بود.
|
[ترجمه گوگل]من برای همیشه از شما سپاسگزار خواهم بود
[ترجمه ترگمان]تا ابد مدیون شما خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm so grateful for all that you've done.
[ترجمه شان] من از شما برای همه آنچه که انجام داده اید ، بسیار سپاسگزارم.
|
[ترجمه گوگل]من برای تمام کارهایی که انجام دادید بسیار سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]از کارهایی که کردی ممنونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With love to my wife. I'm grateful for having you always by my side. To know I have your love means more than words can tell. To know you are happy makes me very happy too. You're my everything. Happy birthday with all my love and best wishes.
[ترجمه گوگل]با عشق به همسرم از اینکه همیشه کنارم هستی ممنونم دانستن اینکه عشق تو را دارم به معنای بیش از آن است که کلمات بتوان گفت اینکه بدانم تو خوشحالی من را نیز بسیار خوشحال می کند تو همه چیز منی تولدت مبارک با تمام عشقم و بهترین آرزوها
[ترجمه ترگمان] با عشق به زنم از اینکه تو همیشه کنارم هستی ممنونم که بدونی من عشق تو رو بیشتر از کلمات میتونم بهت بگم می دانم که تو خوشحالی مرا خیلی خوشحال می کنی تو همه چیز منی تولدت مبارک با تمام عشق و آرزوهای من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am grateful to you for helping me.
[ترجمه گوگل]من از شما ممنونم که به من کمک کردید
[ترجمه ترگمان]از اینکه به من کمک کردی ممنونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They sent us a grateful letter.
[ترجمه گوگل]برای ما نامه سپاسگزاری فرستادند
[ترجمه ترگمان] اونا برای ما یه نامه سپاسگزار فرستادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We will be grateful for whatever amount you can afford.
[ترجمه گوگل]هر مقداری که بتوانید بپردازید سپاسگزار خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]ما از هر مبلغی که شما استطاعت دارید ممنون خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We would be grateful for any information you can give us.
[ترجمه گوگل]برای هر گونه اطلاعاتی که در اختیار ما قرار دهید، سپاسگزار خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]ما از هر اطلاعاتی که می توانید به ما بدهید ممنون خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I can't express how grateful I am.
[ترجمه گوگل]نمی توانم بیان کنم که چقدر سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]نمی توانم بگویم چقدر سپاسگزارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. She seems to think I should be grateful to have a job at all.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او فکر می کند که من اصلاً باید از داشتن شغل سپاسگزار باشم
[ترجمه ترگمان]او فکر می کند من باید سپاسگزار باشم که شغلی داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We would be grateful for prompt payment of your account.
[ترجمه گوگل]از پرداخت سریع حساب شما سپاسگزار خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]ما از پرداخت دست مزد شما سپاسگزار خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Instead of complaining about what's wrong, be grateful for what's right.
[ترجمه گوگل]به جای شکایت از آنچه اشتباه است، برای آنچه درست است سپاسگزار باشید
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه در مورد آنچه نادرست است شکایت کنید، از آنچه درست است ممنون باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. I am grateful to you for your help.
[ترجمه گوگل]من از کمک شما سپاسگزارم
[ترجمه ترگمان]از کمکت ممنونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قدردان (صفت)
appreciative, grateful

سپاسگزار (صفت)
grateful, thankful, thanking

ممنون (صفت)
grateful, obliged, thankful

حق شناس (صفت)
leal, grateful

متشکر (صفت)
grateful, thankful

نمک شناس (صفت)
grateful

انگلیسی به انگلیسی

• thankful, appreciative; expressing thanks
if you are grateful for something that someone has given you or done for you, you are pleased and wish to thank them.

پیشنهاد کاربران

خوشنود
توجه به اینکه این کلمه "صفت" هست میتونه در به کار بردنش در جملات کمک کننده باشه.
قدردان، سپاسگزار
سپاس گزار - شکرگزار - قدردان
grateful ( adj ) ( ɡreɪtfl ) =feeling or showing thanks because sb has done sth kind for you, e. g. I'm extremely grateful to all the teachers for their help. =used to make a request, gratefully ( adv )
grateful
grateful = appreciative = thankful
قدرشناس ، قدردان
اگر به ابتدای کلمه un اضافه شود antonym آن تولید می شود
Ungrateful
قدرنشناس
مدیون محبت - قدردان - سپاسگزار
مثال:
I received a gift from my best friend on my last birthday.
It was a beautiful watch that I had been eyeing for a while. My friend knew how much I wanted it, so she saved up to buy it for me. When I opened the box and saw the watch, I was overwhelmed with emotion. I couldn’t believe that my friend had been so thoughtful and generous. I immediately put it on my wrist and have been wearing it every day since.
...
[مشاهده متن کامل]

Every time I look at the watch, I am reminded of my friend and how lucky I am to have her in my life. I feel grateful and loved every time I wear it.

دقت کنید شکرگزار و سپاسگزار و نمازگزار و خدمتگزار همگی با ز نوشته میشن.
اگر گذار به معنای وضع کردن باشه با ذ نوشته میشه مثل قانونگذار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : gratitude
✅️ صفت ( adjective ) : grateful
✅️ قید ( adverb ) : gratefully
شاکر شکرگذار سپاسگذار ممنون
grateful ( adj ) = سپاسگذار، قدردان، ممنون، شاکر، شکرگذاری
examples:
1 - In his letter, Waldo told how grateful he was for the loan.
در نامه اش "والدو" گفت چقدر به خاطر وام سپاسگزار است.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - The majority of pupils felt grateful for Mr. Ash's help.
اکثریت دانش آموزان به خاطر کمک های آقای "اش" قدردان بودند.
3 - I'm so grateful for all that you've done.
من از همه شما بخاطر تمام کارهایی که انجام دادید بسیار سپاسگزارم.
4 - If you could get that report finished by Thursday, I'd be very grateful.
اگر بتوانید این گزارش را تا پنجشنبه به پایان برسانید ، بسیار سپاسگزار خواهم بود.
5 - After the earthquake we felt grateful to be alive.
بعد از زلزله احساس شکرگذاری کردیم که زنده ایم.
6 - I'm just grateful to god that I'm not still working for him.
فقط خدا را شکر می کنم که هنوز برای او کار نمی کنم.
7 - I would be most grateful if you would send me the book immediately.
اگر کتاب را فوراً برای من بفرستید بسیار سپاسگزار خواهم بود.
8 - It was a long journey and I was grateful for his company.
این یک سفر طولانی بود و من از همراهی او سپاسگزارم.
9 - I'd be eternally grateful if you could arrange it.
اگر بتوانید آن را ترتیب دهید تا ابد ممنون می شوم.
10 - We are all profoundly grateful for your help and encouragement.
همه ما عمیقاً ( از ته دل ) از کمک و تشویق شما بسیار سپاسگزاریم.

Grateful = thanks ful
مخالف = ungrateful
example : we should always be grateful to God
شکر گذار
شگرگزار
شکر کردن
متشکر سپاسگزار قدر شناس
مدیون محبت. حق شناس
شکر کردن شکرگزاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس