grill

/ˈɡrɪl//ɡrɪl/

معنی: سیخ، سیخ شبکه ای، گوشت کباب کن، بریان شدن، روی سیخ یا انبر کباب کردن، پختن، بریان کردن
معانی دیگر: (با کباب پز) پختن، کباب کردن، شدیدا مورد پرسش قرار دادن، استنطاق کردن، منقل خوراک پزی، (دستگاه قابل حمل برای کباب کردن گوشت در هوای آزاد) گریل، کباب پز، رجوع شود به: gridiron، بریانی، (در شکنجه ) داغ کردن، با میله ی داغ (و چیزهای مشابه ) زجر دادن، سی  شبکه ای، روی سی  یا انبر کباب کردن، عذاب دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a framework or grating of parallel metal bars used to support foods for broiling; gridiron.
مترادف: gridiron
مشابه: barbecue, broiler, grate

(2) تعریف: food that has been cooked on a grill.
مترادف: barbecue, broil

(3) تعریف: an establishment where grilled foods are served.
مشابه: coffee shop, restaurant

(4) تعریف: a grille.
مترادف: grate, grating, grille
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: grills, grilling, grilled
مشتقات: griller (n.)
(1) تعریف: to broil on a grill.
مترادف: broil
مشابه: barbecue, roast, sear

(2) تعریف: to torment by or as if by intense heat.
مشابه: burn, roast, torment, torture

(3) تعریف: (informal) to subject to relentless questioning; interrogate.
مترادف: interrogate
مشابه: cross-examine, question

جمله های نمونه

1. Put it under the grill for a minute to brown the top.
[ترجمه محمد] برای یک دقیقه بذارش زیر کوره تا بالاش برشته بشه
|
[ترجمه گوگل]یک دقیقه آن را زیر گریل قرار دهید تا روی آن قهوه ای شود
[ترجمه ترگمان] یه دقیقه بذارش زمین تا قهوه ای روشن بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Grill the sausages for ten minutes.
[ترجمه tina] سوسیس ها را برای ده دقیقه بپزید
|
[ترجمه محمدرضا جعفری] سوسیس ها را به مدت ده دقیقه روی توری سیمی قرار دهید.
|
[ترجمه گوگل]سوسیس ها را ده دقیقه کباب کنید
[ترجمه ترگمان] ظرف ده دقیقه سوسیس کبابی درست کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For easy peeling, grill the peppers until the skin starts to char.
[ترجمه محمدرضا جعفری] برای آسان تر پوست کندن ، فلفل ها را روی توری سیمی کباب کنید تا زمانی که پوست آنها شروع به سیاه شدن کند.
|
[ترجمه گوگل]برای اینکه پوست کندن آسانی داشته باشید، فلفل ها را کبابی کنید تا پوست شروع به زغال زدن کند
[ترجمه ترگمان]برای پوست کندن آسان، فلفل را تا وقتی که پوست به ماهی قزل آلای تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Prick the sausages before you grill them.
[ترجمه محمدرضا جعفری] قبل از کباب کردن سوسیس ها روی توری سیمی ، داخل آنها چند تا حفره ایجاد کنید . ( مثلا با چنگال )
|
[ترجمه گوگل]سوسیس ها را قبل از کباب کردن سوراخ کنید
[ترجمه ترگمان] قبل از اینکه گریل ها رو درست کنی سوزن رو بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cook under a hot grill for 7 minutes.
[ترجمه مرتضی] برای 7دقیقه در کوره داغ بپزید
|
[ترجمه گوگل]زیر یک گریل داغ به مدت 7 دقیقه بپزید
[ترجمه ترگمان]به مدت ۷ دقیقه زیر توری داغ بپزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Place the omelette under a gentle grill until the top is set.
[ترجمه مهدی] املت را زیر کباب پز ملایم قرار دهید تا زمانی که قسمت بالای آن ببندد.
|
[ترجمه گوگل]املت را زیر یک گریل ملایم قرار دهید تا روی آن سفت شود
[ترجمه ترگمان]املت را زیر توری ملایم قرار دهید تا زمانی که بالا تنظیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Just whack the bacon under the grill for a couple of minutes.
[ترجمه گوگل]فقط بیکن را چند دقیقه زیر گریل بکوبید
[ترجمه ترگمان] فقط واسه چند دقیقه گوشت خوک رو تیکه تیکه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Grill your travel agent about the facilities for families with children.
[ترجمه گوگل]آژانس مسافرتی خود را در مورد امکانات خانواده های دارای فرزند کباب کنید
[ترجمه ترگمان]نماینده مسافرتی خود را در مورد امکانات برای خانواده ها با کودکان کبابی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Grill the fish for five minutes on each side.
[ترجمه گوگل]ماهی را به مدت پنج دقیقه از هر طرف کبابی کنید
[ترجمه ترگمان]ماهی را به مدت پنج دقیقه در هر دو طرف قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pop it under the grill for five minutes.
[ترجمه گوگل]آن را به مدت پنج دقیقه زیر گریل قرار دهید
[ترجمه ترگمان] تا ۵ دقیقه دیگه بوش رو بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They went to Murphy's Bar and Grill on 45 th Street in New York.
[ترجمه گوگل]آنها به بار و گریل مورفی در خیابان 45 نیویورک رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها به بار و گریل \"مورفی\" در خیابان ۴۵ در نیویورک رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can heat it up under the grill or microwave it.
[ترجمه گوگل]می توانید آن را زیر گریل یا مایکروویو گرم کنید
[ترجمه ترگمان]می توانید آن را زیر کبابی یا مایکروویو متمرکز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Grill the bacon until crisp.
[ترجمه گوگل]بیکن را گریل کنید تا ترد شود
[ترجمه ترگمان]گریل تا ترد کننده گوشت کبابی درست کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Apart from peppers and aubergines, many other vegetables grill well.
[ترجمه گوگل]به غیر از فلفل و بادمجان، بسیاری از سبزیجات دیگر به خوبی کباب می شوند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر فلفل و aubergines، بسیاری از سبزیجات دیگر نیز به خوبی تولید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You need to grill the tomatoes until the skins blacken.
[ترجمه گوگل]باید گوجه ها را کباب کنید تا پوست آن سیاه شود
[ترجمه ترگمان]تو باید گوجه رو کباب کنی تا پوست سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیخ (اسم)
prod, goad, gad, spur, grill, stylet, broach, skewer, ramrod, poker, spit, fid

سیخ شبکه ای (اسم)
grid, grill

گوشت کباب کن (اسم)
grill

بریان شدن (فعل)
grill

روی سیخ یا انبر کباب کردن (فعل)
grill

پختن (فعل)
anneal, cook, bake, decoct, scallop, shirr, grill, concoct

بریان کردن (فعل)
parch, barbecue, roast, grill

انگلیسی به انگلیسی

• device composed of parallel metal bars or wires on which meat is roasted; meat cooked on a grill; restaurant serving grilled foods; grille, metal grating placed over an opening (i.e. window, ventilation area, etc.), grillwork
barbecue, roast on a grill; interrogate, cross-examine, question persistently
when you grill food, you cook it using strong heat directly above or below it.
a grill is a part of a cooker where food is cooked by strong heat from above.
a grill is also a flat frame of metal bars on which you cook food over a fire.
a grill is also a dish which consists of food that has been grilled.
if you grill someone, you ask them a lot of questions in an intense way; an informal use.

پیشنهاد کاربران

Barbeque vs Grill
🥩BBQ کباب کردن
مناسب غذاهای دیرپز مثل گوشت سردست، ران، دنده و . .
خیلی دیر آماده میشوند
میانگین حدودا ۲ ساعت و نیم
معمولا در میگذارند روش که بهتر پخته بشه.
دائم بهش سر میزنن تا روش رو برگردونن و سس مخصوص میزنن
...
[مشاهده متن کامل]

طعم ذغال و دود هم میگیره
ممکنه حرارت برقی هم باشه حتی
🥓Grill برشته کردن
کلا به صفحات پنجره مانند میگن گریل
مناسب غذاهایی هست که خیلی سریع آماده میشن
حدودا ۵ الی ۲۰ دقیق
مثل غذاهای دریای، سوسیس، صیفیجات و سبزیجات مثل بروکلی و بلال و
فلفل و گوجه و
روی آتیش مستقیم با حرارت بسیار بالا برشته میشوند
خیلی طعم آتیش و ذغال و دود میگیره
ممکنه حرارت برقی هم باشه حتی

grillgrill
منابع• https://kitchenguruideas.com/grill-vs-bbq/
grill 4 ( n ) ( also grille ) radiator grille
grill
grill 3 ( n ) ( also grille ) =a screen made of metal bars or wire that is placed in front of a window, door, or piece of machinery in order to protect it
grill
grill 2 ( n ) = ( especially in names ) a restaurant serving grilled food, e. g. Harry's Bar and Grill.
grill
grill 1 ( n ) ( ɡrɪl ) =a flat metal frame that you put food on to cook over a fire =a dish of grilled food
grill
برشته کردن
first grill the bread. make sure you grill both sides
اجاق گاز
بعضی وقت ها میتونه معنی کافی شاپ هم بده
روکش های تزئینی که اغلب از طلا، نقره یا فلزات گرانبها یا جواهرات ساخته شده اند که روی یک یا چند دندان میکشند.
grillz یا fronts هم بهش میگن.
grill
فر گاز
در یک جمله سیخ
منقل
✔️شدیدا مورد پرسش قرار دادن، استنطاق کردن
Senators grill Biden nominee as proxy for wider Iran - deal debate
The Washington Post@
سیم جین کردن با طرح سوالات فراوان
پشت سر هم سوال پرسیدن
She never grilled her husband about his work.
سیخ کباب
کباب پز
کباب با سیخ شبکه ای

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس