guerilla

/ɡəˈrɪlə//ɡəˈrɪlə/

معنی: پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی
معانی دیگر: guerrilla پارتیزان

جمله های نمونه

1. Invading troops met with obstinate resistance by guerilla forces.
[ترجمه گوگل]نیروهای متجاوز با مقاومت سرسختانه نیروهای چریکی مواجه شدند
[ترجمه ترگمان]نیروهای Invading با مقاومت سرسختانه نیروهای چریکی مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He led a guerilla band against Japanese invaders.
[ترجمه گوگل]او یک گروه چریکی را علیه مهاجمان ژاپنی رهبری کرد
[ترجمه ترگمان]او یک گروه چریکی را علیه مهاجمان ژاپنی رهبری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ladbroke Grove urban guerilla psychedelic sci-fi warriors probably sums it up.
[ترجمه گوگل]جنگجویان علمی-تخیلی روانگردان شهری لدبروک گروو احتمالاً آن را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]شبه نظامیان علمی تخیلی urban گروو احتمالا آن را جمع بندی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Works by the guerilla graffiti artist Banksy are to go under the hammer at Sotheby's.
[ترجمه گوگل]قرار است آثار بنکسی هنرمند گرافیتی چریکی در ساتبیز زیر چکش گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]کاره ای مربوط به هنرمند گرافیتی به نام بنکسی در the قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Works by the guerilla graffiti artist Banksy are to go under the at Sotheby's.
[ترجمه گوگل]قرار است آثار بنکسی هنرمند گرافیتی چریکی در ساتبیز قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]کاره ای مربوط به هنرمند گرافیتی به نام بنکسی در the انجام می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Since then, that guerilla hero, President Isaias Afewerki, who is tall, handsome and mustached and has been called Africa's Tom Selleck, has struggled to find his way.
[ترجمه گوگل]از آن زمان، آن قهرمان چریکی، رئیس جمهور ایزایاس آفورکی، که قد بلند، خوش تیپ و سبیل است و تام سلک آفریقایی نامیده می شود، برای یافتن راه خود تلاش کرده است
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، قهرمان guerilla، رئیس جمهور Isaias Afewerki، که بلندقد، خوش قیافه و mustached است و Tom s نام دارد، تلاش کرده است تا راه خود را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What is a little brush between a guerilla band and a squadron of cavalry?
[ترجمه گوگل]یک برس کوچک بین یک گروه چریکی و یک اسکادران سواره نظام چیست؟
[ترجمه ترگمان]یک قلم مو کوچک بین یک گروه ماهر و یک گردان سوار چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They play an impromptu guerilla gig on the Beijing subway.
[ترجمه گوگل]آنها یک کنسرت چریکی بداهه در متروی پکن اجرا می کنند
[ترجمه ترگمان]اونا توی مترو \"پکن\" یه اجرای برنامه بدون برنامه اجرا میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Who found the injured Sam Anders after guerilla bombing in Delphi?
[ترجمه گوگل]چه کسی سام اندرس مجروح را پس از بمب گذاری چریکی در دلفی پیدا کرد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی سام آندرس را بعد از بمباران guerilla در Delphi پیدا کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is take hostage by the guerilla.
[ترجمه گوگل]او توسط چریک به گروگان گرفته می شود
[ترجمه ترگمان] اون بوسیله مبارزه مسلحانه گروگان گرفته میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Louis is also a graduate of Ann Monteith's Guerilla Marketing Workshop.
[ترجمه گوگل]لوئیس همچنین فارغ التحصیل کارگاه بازاریابی چریکی Ann Monteith است
[ترجمه ترگمان]لوئیس همچنین فارغ التحصیل کارگاه بازاریابی Ann Monteith است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was the beginning of our armed guerilla struggle.
[ترجمه گوگل]آغاز مبارزه چریکی مسلحانه ما بود
[ترجمه ترگمان]این آغاز مبارزه مسلحانه ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Small guerilla units were fighting behind enemy lines.
[ترجمه گوگل]واحدهای کوچک چریکی پشت خطوط دشمن می جنگیدند
[ترجمه ترگمان]واحدهای اجرایی کوچک در پشت خطوط دشمن می جنگیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was a guerilla in the civil war.
[ترجمه گوگل]او در جنگ داخلی یک چریک بود
[ترجمه ترگمان]او در جنگ داخلی شکست خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارتیزان (اسم)
partisan, guerilla, vigilante, guerrilla

جنگجوی غیر نظامی (اسم)
guerilla, guerrilla

انگلیسی به انگلیسی

• soldier who engages in irregular warfare (usually a member of a loosely organized band of soldiers which utilizes hit-and-run methods to fight the enemy)
pertaining to guerilla soldiers or their methods

پیشنهاد کاربران

جنگجویان شبه نظامی
A person who fights as part of an unofficial army
پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی
شبه نظامی
چریک

بپرس