guiltless

/ˈɡɪltləs//ˈɡɪltləs/

معنی: منزه، بی گناه
معانی دیگر: معصوم، بی اطلاع از

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: guiltlessly (adv.), guiltlessness (n.)
• : تعریف: without guilt; sinless; innocent.
متضاد: guilty
مشابه: blameless, clear, immaculate, innocent

جمله های نمونه

1. he was guiltless of the plot
او در توطئه دست نداشت.

2. The three men, determined, though guiltless, to die well, had all put on their Sunday suits.
[ترجمه گوگل]این سه مرد که مصمم بودند، هرچند بی گناه، خوب بمیرند، همگی کت و شلوارهای یکشنبه خود را پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان]سه مرد که بی گناه بودند، هر چند که بی گناه بود، همگی لباس های روز یکشنبه را پوشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The guiltless freedom and profound family security that Maddy and Patrick enjoy speak eloquently for extended family.
[ترجمه گوگل]آزادی بی گناه و امنیت عمیق خانوادگی که مدی و پاتریک از آن برخوردارند، به خوبی برای خانواده بزرگ صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]آزادی بی گناه و امنیت خانواده عمیق که Maddy و پاتریک از آن لذت می برند، با فصاحت و بلاغت برای خانواده بسط یافته سخن می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Guiltless Gourmet Baked Not Fried tortilla chips.
[ترجمه گوگل]چیپس تورتیلای بی گناه، پخته و نه سرخ شده
[ترجمه ترگمان]guiltless Gourmet Baked chips Fried tortilla نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The United States itself would not be guiltless.
[ترجمه گوگل]خود ایالات متحده بی گناه نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]خود آمریکا بی گناه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet he felt guiltless, breaking the promises he had made himself.
[ترجمه گوگل]با این حال او احساس بی گناهی می کرد و وعده هایی را که به خودش داده بود زیر پا گذاشت
[ترجمه ترگمان]با این حال احساس گناه می کرد و قولی را که به او داده بود شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I am guiltless of offending him.
[ترجمه گوگل]من بی گناهم که به او توهین کردم
[ترجمه ترگمان]من از این که او را رنجانده بودم به خود لرزیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nor were governments guiltless in this matter.
[ترجمه گوگل]دولت ها نیز در این زمینه بی گناه نبودند
[ترجمه ترگمان]دولت بی تقصیر در این زمینه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Desdemona. A guiltless death I die.
[ترجمه گوگل]دزدمونا یک مرگ بی گناه میمیرم
[ترجمه ترگمان]دزد مونا قبل از مرگ من مرگ را اعلام خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I, however, feel guiltless about taking advantage when someone is down, and Vegas is way down.
[ترجمه گوگل]با این حال، در مورد استفاده از مزیت زمانی که کسی خراب است، احساس گناه می کنم، و وگاس بسیار پایین است
[ترجمه ترگمان]با این حال، هنگامی که کسی پایین می آید، احساس گناه می کنم، و لاس وگاس در حال پایین رفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And many worthy and chaste dames even thus, All guiltless, meet reproach.
[ترجمه گوگل]و بسیاری از زنان شایسته و پاکدامن به این ترتیب، همه بی گناه، با سرزنش روبرو می شوند
[ترجمه ترگمان]و بسیاری از آن خانم های محترم و پاک دامن تا این گونه، همه گناهان را با ملامت ملاقات می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And still more often the condemned is the burden bearer for the guiltless and unblamed.
[ترجمه گوگل]و باز هم اغلب محکومین بار بی گناهان و بی گناهان را به دوش می کشند
[ترجمه ترگمان]و در عین حال اغلب محکوم به گناه for و unblamed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And David said to Abishai, Destroy him not: for who can stretch forth his hand against the LORD's anointed, and be guiltless ?
[ترجمه گوگل]و داود به ابیشای گفت: «او را هلاک مکن، زیرا چه کسی می‌تواند دست خود را بر مسح‌شده خداوند دراز کند و بی‌گناه بماند؟
[ترجمه ترگمان]و دیوید به Abishai گفت: نابودش کن، چون که چه کسی می تواند دست خود را در برابر لرد سیاه دراز کند و بی گناه باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The clocks go back tomorrow, which means an extra, delicious, guiltless hour in bed.
[ترجمه گوگل]ساعت‌ها فردا به عقب برمی‌گردند، یعنی یک ساعت اضافی، خوشمزه و بی‌گناه در رختخواب
[ترجمه ترگمان]فردا ساعت پس از ساعت خواب، ساعتی که در رختخواب است، ساعت به خیر و خوشی پیش خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منزه (صفت)
pure, blameless, innocent, guiltless

بی گناه (صفت)
dewy-eyed, blameless, innocent, guiltless, sinless, irreproachable, clean-handed

انگلیسی به انگلیسی

• innocent, free from guilt, blameless
if someone is guiltless, they have not done anything wrong.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : guilt
✅️ اسم ( noun ) : guilt
✅️ صفت ( adjective ) : guilty / guiltless
✅️ قید ( adverb ) : guiltily / guiltlessly

بپرس