gulf

/ˈɡəlf//ɡʌlf/

معنی: جدایی، خور، خلیج، گرداب، هر چیز بلعنده و فرو برنده
معانی دیگر: شاخاب، دریا شاخ، مغاک، ورطه، زمین شکاف، پرتگاه، آبچرخه، بلعیدن، فراگرفتن، احاطه کردن، فاصله ز دوری، مفارقت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large area of ocean partly surrounded by land.
مترادف: sea
مشابه: bay, bight, cove, estuary, inlet, lagoon, mouth, ocean, sound

- The coastlines of eastern Mexico and southern Texas run along the Gulf of Mexico.
[ترجمه گوگل] خطوط ساحلی شرق مکزیک و جنوب تگزاس در امتداد خلیج مکزیک قرار دارند
[ترجمه ترگمان] سواحل شرقی مکزیک و جنوب تگزاس در امتداد خلیج مکزیک حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a deep chasm; abyss.
مترادف: abysm, abyss, chasm
مشابه: black hole, canyon, crevasse, crevice, fissure, gorge, pit, ravine, rift

- When the pioneers came upon this gulf, they were forced to turn back.
[ترجمه گوگل] زمانی که پیشگامان به این خلیج رسیدند، مجبور شدند به عقب برگردند
[ترجمه ترگمان] وقتی pioneers به این خلیج رسیدند، مجبور شدند که به عقب بازگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a large gap, as in social standing, opinions, or the like.
مترادف: breach, chasm, gap, rift
مشابه: abyss, pit

- These two very different people fell in love, but the gulf between them was too large for the relationship to last.
[ترجمه امیررضا] این دو فرد بسیار متفاوت عاشق هم شدند، اما فاصله بین آنها برای ادامه پیدا کردن رابطه خیلی زیاد بود.
|
[ترجمه گوگل] این دو فرد بسیار متفاوت عاشق یکدیگر شدند، اما شکاف بین آنها برای دوام رابطه بسیار بزرگ بود
[ترجمه ترگمان] این دو نفر بسیار متفاوت عاشق شدند، اما فاصله بین آن ها تا حد زیادی بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gulfs, gulfing, gulfed
• : تعریف: to engulf.
مترادف: engulf, envelop, swallow
مشابه: absorb, bury, immerse, inundate, overwhelm, submerge

جمله های نمونه

1. the gulf of despair
ورطه ی نومیدی

2. to cruise the persian gulf in a sailboat
با کشتی بادبانی خلیج فارس را نوردیدن

3. to shoot a round of gulf
یک دور گلف بازی کردن

4. they brushed their teeth in the briny waters of the gulf
در آب تلخ خلیج دندان های خود را مسواک زدند.

5. There is a gulf between the two cities.
[ترجمه Willy Wonka] بین دو شهر یک خلیج است.
|
[ترجمه گوگل]بین این دو شهر شکافی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین دو شهر یک شکاف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Gulf states include Iran, Iraq, Saudi Arabia, Kuwait, Bahrain, Oman, Qatar, and the United Arab Emirates.
[ترجمه گوگل]کشورهای خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی هستند
[ترجمه ترگمان]کشورهای خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He flew helicopters during the Gulf War.
[ترجمه گوگل]او در طول جنگ خلیج فارس با هلیکوپتر پرواز می کرد
[ترجمه ترگمان]او در طول جنگ خلیج فارس با هلی کوپتر به پرواز در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Within society, there is a growing gulf between rich and poor.
[ترجمه گوگل]در جامعه، شکاف فزاینده ای بین فقیر و غنی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در جامعه، یک شکاف رو به رشد بین فقیر و فقیر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A great gulf opened before us.
[ترجمه گوگل]شکاف بزرگی پیش روی ما گشوده شد
[ترجمه ترگمان]شکاف بزرگی در مقابل ما باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hurricane Andrew was last night heading into the Gulf of Mexico.
[ترجمه گوگل]طوفان اندرو شب گذشته در حال حرکت به سمت خلیج مکزیک بود
[ترجمه ترگمان]طوفان اندرو دیشب به خلیج مکزیک رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tremor was centred in the Gulf of Sirte.
[ترجمه گوگل]مرکز این زمین لرزه در خلیج سرت بوده است
[ترجمه ترگمان]این زمین لرزه در خلیج سرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He strengthened American forces in the Gulf.
[ترجمه گوگل]او نیروهای آمریکایی را در خلیج فارس تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]او نیروهای آمریکایی را در خلیج فارس تقویت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The gulf between rich and poor is enormous.
[ترجمه گوگل]شکاف بین فقیر و غنی بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]فاصله بین ثروتمندان و فقرا بسیار زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The river flows southeastward to the gulf.
[ترجمه گوگل]رودخانه به سمت جنوب شرقی به سمت خلیج جریان دارد
[ترجمه ترگمان]رودخانه به خلیج southeastward می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Mississippi River empties into the Gulf of Mexico.
[ترجمه گوگل]رودخانه می سی سی پی به خلیج مکزیک می ریزد
[ترجمه ترگمان]رودخانه می سی سی پی به خلیج مکزیک می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The Mississippi disgorges its waters into the Gulf of Mexico.
[ترجمه گوگل]می سی سی پی آب های خود را به خلیج مکزیک می ریزد
[ترجمه ترگمان]میسیسیپی آب خود را به خلیج مکزیک می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. When did the Gulf War break out?
[ترجمه گوگل]چه زمانی جنگ خلیج فارس شروع شد؟
[ترجمه ترگمان]جنگ خلیج فارس چه زمانی آغاز شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدایی (اسم)
abscission, separation, divorce, segregation, breakaway, rupture, dissociation, gulf, schism, divorcement, schismatism, disjunction, disunion, seclusion, sequestrum, severance

خور (اسم)
bay, inlet, cove, firth, estuary, gulf

خلیج (اسم)
loch, gulf

گرداب (اسم)
vortex, gulf, waterspout, whirlpool, tourbillon

هر چیز بلعنده و فرو برنده (اسم)
gulf

تخصصی

[عمران و معماری] خلیج

انگلیسی به انگلیسی

• portion of an ocean enclosed by land, bay; chasm, abyss, gap
a gulf is an important difference between two people, things, or groups.
a gulf is also a very large area of sea which extends a long way into the surrounding land.

پیشنهاد کاربران

Gulf=different تفاوت
a very large area of sea surrounded on three sides by a coast ( e. g. Persian Gulf )
an important difference between the ideas, opinions, or situations of two groups of people
جمله نمونه از فصل 50 کتاب غرور و تعصب اثر جین آستن:
there seemed a gulf impassable between them
معنای ظاهری: میان آنها شکاف غیر قابل عبوری متصور بود.
معنای حقیقی: آنقدر میان آنها فاصله ( مانع ) بود که به هم رسیدنشان غیرممکن به نظر می رسید.
gulf
Noun
معنی:
A gulf is a gap between people who do not understand each other.
gulf یک گفتگو بین افرادی است که یکدیگر را درک نمی کنند.
همچنین gulf به معنی خلیج است.
هرجا به صورت Gulf ( با حرف بزرگG ) نوشته شد، معمولاً منظور "خلیج فارس" است.
گوگل ترنسلیت، Gulf را ( اگر تنها آمده باشد ) "خلیج فارس" ترجمه میکند.
ی جمله هم بگید چیزی ازتون کم نمیشه ها🙄
جمله: there was a huge gulf between them
تفاوت زیادی بین انها بود
اشتب نگیرید باgolf تلفظش هم فرق داره
تلفظgolfگالف
تلفظ gulf گُلف
خلیج ( در مقایسه با bay: خلیج کوچک، بزرگتر است.
We can say , A large area of ocean that is partly surrounde by land , often used in proper names the persion.
Such as, Persion Gulf
A gulf is a gap between people who do not understand each other.
Example: There has been a gulf between James and Tony since their parents died.
کنداب
خلیج
There are 62 gulfs in total
و persian gulf یکی از اوناست
شکاف
تفاوت های مهمی که بین دو چیز یا ایده و عقاید دو گروهی از افراد وجود داره
خلیج 👩🏻‍🏭👩🏻‍🏭
the Persian Gulf is a very important sea between Iran and some Arab countries
خلیج فارس دریایی مهم بین ایران و بعضی از کشور های عربی است
A gulf is a gap between people who do not underestand each other
خلیج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس