herbal

/ˈɜːrbl̩//ˈhɜːbl̩/

معنی: گیاه نامه، مجموعه یا کلکسیون انواع گیاهان، گیاهی، ساخته شده از علف وگیاه
معانی دیگر: وابسته به گیاهان (به ویژه گیاهان دارویی یا ادویه ای)، گیاگانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or relating to herbs.

- herbal medicine
[ترجمه گوگل] داروی گیاهی
[ترجمه ترگمان] داروی گیاهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- herbal science
[ترجمه گوگل] علم گیاهی
[ترجمه ترگمان] علوم گیاهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: containing or consisting of herbs.

- herbal tea
[ترجمه الهام] دمنوش
|
[ترجمه گوگل] چای گیاهی
[ترجمه ترگمان] چای گیاهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- herbal tonic
[ترجمه گوگل] تونیک گیاهی
[ترجمه ترگمان] داروی گیاهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a book describing herbs and plants.

(2) تعریف: a herbarium.

جمله های نمونه

1. herbal tea
چای گیاهی (از برگ گیاهان)

2. skill in the preparation of herbal drugs
مهارت در درست کردن داروهای گیاهی

3. This doctor often uses herbal remedies.
[ترجمه گوگل]این پزشک اغلب از داروهای گیاهی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این پزشک اغلب از درمان های گیاهی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This herbal ointment will help to close up your wound quickly.
[ترجمه گوگل]این پماد گیاهی به بستن سریع زخم کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این پماد گیاهی برای بستن زخم هات به سرعت کمک می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pharmacist carefully measured out a dose of herbal medicine and told me how to brew it.
[ترجمه پریسا] داروساز گفت اینجوری بجوشون
|
[ترجمه گوگل]داروساز با دقت دوز داروی گیاهی را اندازه گرفت و به من گفت که چگونه آن را دم کنم
[ترجمه ترگمان]داروساز به دقت مقداری داروی گیاهی را اندازه گیری کرد و به من گفت که چطور آن را درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mum was a great believer in herbal medicines.
[ترجمه گوگل]مامان به داروهای گیاهی اعتقاد زیادی داشت
[ترجمه ترگمان]مامان به داروهای گیاهی معتقد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They do a good range of herbal tea.
[ترجمه گوگل]آنها طیف خوبی از چای گیاهی را تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مقدار زیادی چای گیاهی را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dr. Howard will give a talk on herbal medicine.
[ترجمه گوگل]دکتر هوارد در مورد داروهای گیاهی سخنرانی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر \"هاوارد\" درباره داروهای گیاهی حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Herbal "tea" is something of a misnomer because these drinks contain no tea at all.
[ترجمه پریسا] چایی رو هیچی جاشو نمیگیره
|
[ترجمه گوگل]"چای" گیاهی چیزی اشتباه است زیرا این نوشیدنی ها اصلاً چای ندارند
[ترجمه ترگمان]\"چای\" گیاهی است، چون این نوشیدنی ها هیچ چای ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This herbal medicine will soon clear up your cold.
[ترجمه زهرا] این داروی گیاهی خیلی زود سرماخوردگی تو را درمان می کند.
|
[ترجمه گوگل]این داروی گیاهی به زودی سرماخوردگی شما را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]این داروی گیاهی خیلی زود از سرما تو پاک میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We discussed the merits of herbal tea.
[ترجمه گوگل]ما در مورد مزایای چای گیاهی صحبت کردیم
[ترجمه ترگمان]درباره محاسن چای گیاهی صحبت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I often use herbal remedies.
[ترجمه گوگل]من اغلب از داروهای گیاهی استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]من اغلب از داروهای گیاهی استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She knows quite a lot about herbal medicines.
[ترجمه گوگل]او در مورد داروهای گیاهی اطلاعات زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]او چیزهای زیادی درباره داروهای گیاهی می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She loves to drink herbal teas.
[ترجمه گوگل]او عاشق نوشیدن دمنوش های گیاهی است
[ترجمه ترگمان] اون عاشق نوشیدن چای گیاهی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گیاه نامه (اسم)
flora, herbal

مجموعه یا کلکسیون انواع گیاهان (اسم)
herbal

گیاهی (صفت)
herbal, herbaceous, vegetative, vegetal, vegetive

ساخته شده از علف وگیاه (صفت)
herbal

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or consisting of herbs
herbal means made from herbs or relating to herbs.

پیشنهاد کاربران

English word: Herbal
Plural : -
Parts of speech : adjective and noun
Emoji or emojis: -
Persian prnounciton : هربال
Persian definition: هفت گیاه
English definition : pertaining to or consisting of herbs

گیاهی{وابسته به گیاهان/ساخته شده از گیاهان}
چای گیاهی، دمنوش = herbal tea
درمان گیاهی =herbal therapy
داروی گیاهی؛گیاه درمانی = herbal medicine
هو
گیاهی ، بوتانیک.
گیاهی
She knows a lot about herbal medicines
او اطلاعات زیادی در مورد داروهای گیاهی دارد⚱️

گیاه
گیاهان دارویی

بپرس