have a baby
/hæv ə ˈbeɪbi//hæv ə ˈbeɪbi/
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
معنی:
Give birth زایمان کردن
Have a babyبچه دار شدن
به نقل از لانگمن :
بچه دار شدن
1. زایمان کردن، وضع حمل کردن
2. باردار بودن، حامله بودن ( بعضی وقت ها با توجه به زمینه )
مثلا در جمله زیر
Martha is having a baby right now
با توجه به قید زمان می فهمیم منظور به دنیا آوردن بچه است.
... [مشاهده متن کامل]
اما در مکالمه زیر اینطور نیست و معنای باردار بودن میده:
- "Martha looks different, doesn't she?"
"She's actually having a baby"
2. باردار بودن، حامله بودن ( بعضی وقت ها با توجه به زمینه )
مثلا در جمله زیر
با توجه به قید زمان می فهمیم منظور به دنیا آوردن بچه است.
... [مشاهده متن کامل]
اما در مکالمه زیر اینطور نیست و معنای باردار بودن میده:
به دنیا آوردن بچه ( نه بچه دار شدن )
تولد