head office

جمله های نمونه

1. The company's head office is in the city, but it has branches all over the country.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی این شرکت در شهرستان است اما در سراسر کشور شعبه دارد
[ترجمه ترگمان]دفتر ریاست این شرکت در شهر است، اما در سراسر کشور شعبه هایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Last year Paul was transferred to our head office in London.
[ترجمه گوگل]سال گذشته پل به دفتر مرکزی ما در لندن منتقل شد
[ترجمه ترگمان]سال گذشته پل به دفتر ما در لندن منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Further information can be obtained from head office.
[ترجمه گوگل]اطلاعات بیشتر را می توان از دفتر مرکزی دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات بیشتر را می توان از دفتر رئیس به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our head office will liaise with the suppliers to ensure delivery.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی ما برای اطمینان از تحویل با تامین کنندگان ارتباط برقرار می کند
[ترجمه ترگمان]دفتر رئیس ما با تامین کنندگان ارتباط برقرار خواهد کرد تا از تحویل اطمینان حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do up these papers and send them to Head Office.
[ترجمه گوگل]این اوراق را انجام دهید و به دفتر مرکزی ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]این کاغذها را بردارید و آن ها را به دفتر رئیس بفرستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We ought to inform head office.
[ترجمه گوگل]ما باید به دفتر مرکزی اطلاع دهیم
[ترجمه ترگمان]باید به دفتر رئیس خبر بدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The head office has been transferred from London to Cardiff.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی از لندن به کاردیف منتقل شده است
[ترجمه ترگمان]دفتر سر از لندن به کاردیف منتقل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company head office is sited in Rome.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی شرکت در رم واقع شده است
[ترجمه ترگمان]دفتر ریاست شرکت در رم نصب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I work at head office now, for my sins.
[ترجمه گوگل]من الان برای گناهانم در دفتر مرکزی کار می کنم
[ترجمه ترگمان] من الان تو دفتر کار کار می کنم، برای گناهانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Penny's applied for a transfer to head office.
[ترجمه گوگل]پنی برای انتقال به دفتر مرکزی درخواست داد
[ترجمه ترگمان]پنی درخواست انتقال به دفتر رو داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Please direct all complaints to Head Office.
[ترجمه گوگل]لطفاً تمام شکایات را به دفتر مرکزی ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا همه شکایات را به دفتر رئیس ارسال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We're waiting for the word from head office before making a statement.
[ترجمه گوگل]قبل از بیانیه منتظر خبر دفتر مرکزی هستیم
[ترجمه ترگمان]قبل از این که یک بیانیه صادر کنند، ما منتظر خبری از دفتر ارشد هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The head office is in Edinburgh.
[ترجمه گوگل]دفتر مرکزی در ادینبورگ است
[ترجمه ترگمان]دفتر سر در ادینبرگ قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We're linked to the on-line database at our head office.
[ترجمه گوگل]ما به پایگاه داده آنلاین در دفتر مرکزی خود مرتبط هستیم
[ترجمه ترگمان]ما با پایگاه اطلاعاتی آنلاین در دفتر خود در ارتباط هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I don't know what head office will think about this proposal.
[ترجمه گوگل]من نمی دانم چه دفتر مرکزی در مورد این پیشنهاد فکر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]نمی دانم این پیشنهاد چه فکری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] دفتر مرکزی

انگلیسی به انگلیسی

• administration, main office

پیشنهاد کاربران

E. g. He's recently been moved from our Head Office
دفتر مرکزی
ساختمان مرکزی

بپرس