herb

/ˈɜːrb//hɜːb/

معنی: بوته، علف، گیاه، شاخ و برگ گیاهان، رستنی
معانی دیگر: گیاه دارویی، گیاه ادویه ای، گیاه چاشنی، گیاه معطر، داروگیا، رویش گیاهی، واس، واش، سبزه، چرامین، (هر گیاهی که فقط یک سال دوام دارد) گیاه یکساله، شا  وبرگ گیاهان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a flowering plant whose stem is soft rather than woody and which dies at the end of a growing season.

(2) تعریف: any of several types of such plants that are used for their medicinal or aromatic properties or as flavorings for food.

(3) تعریف: (slang) marijuana.
مشابه: pot

جمله های نمونه

1. herb tea
چای گیاهی (جوشانده)

2. an herb with remarkable iatric qualities
گیاهی دارای خواص طبی قابل توجه

3. a depressed herb
گیاه تخت (گسترده بر روی زمین)

4. Treatment with medicinal herb is attended with good results.
[ترجمه گوگل]درمان با گیاهان دارویی با نتایج خوبی همراه است
[ترجمه ترگمان]درمان با گیاهان دارویی به نتایج خوبی رسیدگی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No herb will cure love.
[ترجمه روشنک نیکویان] هیچ دارویی عشق رو درمان نمیکنه.
|
[ترجمه روشنک نیکویان] اینجا herb معنی دارو ( گیاه دارویی ) میده
|
[ترجمه شان] هیچ دارویی، درمانگر ( شفا بخش ) عشق نیست.
|
[ترجمه گوگل]هیچ گیاهی عشق را درمان نمی کند
[ترجمه ترگمان] هیچ گیاهی عشق درمانی رو درمان نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The whole herb has a characteristic taste and odour.
[ترجمه گوگل]کل گیاه دارای طعم و بوی خاصی است
[ترجمه ترگمان]کل این گیاه مزه خاصی داره و بو میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They usually ate the herb raw.
[ترجمه گوگل]آنها معمولاً این گیاه را به صورت خام می خوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها معمولا گیاهان را خام می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tang of some wild herb hung in the air.
[ترجمه گوگل]تانگ چند گیاه وحشی در هوا آویزان بود
[ترجمه ترگمان]بوی گیاه وحشی در هوا معلق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some claim that the herb has therapeutic value for treating pain.
[ترجمه گوگل]برخی ادعا می کنند که این گیاه دارای ارزش درمانی برای درمان درد است
[ترجمه ترگمان]برخی ادعا می کنند که این گیاه برای درمان درد ارزش درمانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Belief in the magical properties of this herb persisted down the centuries.
[ترجمه گوگل]اعتقاد به خواص جادویی این گیاه در طول قرن ها ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]ایمان به خواص جادویی این گیاه در طول قرن ها ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "Herb" is an umbrella term covering many types of plant.
[ترجمه گوگل]"علف" یک اصطلاح چتری است که بسیاری از انواع گیاهان را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]هرب \" یک اصطلاح چتری است که بسیاری از انواع گیاهان را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The dried herb is obtainable from health shops.
[ترجمه گوگل]گیاه خشک را از مغازه های بهداشتی تهیه می کنید
[ترجمه ترگمان]این گیاه خشک شده از فروشگاه های بهداشتی قابل دستیابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The house has a beautiful herb garden.
[ترجمه گوگل]این خانه دارای یک باغ گیاهی زیبا است
[ترجمه ترگمان] خونه یه باغ گیاهان خوشگل داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This herb has a variety of uses.
[ترجمه گوگل]این گیاه کاربردهای مختلفی دارد
[ترجمه ترگمان]این گیاه کاربردهای مختلفی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بوته (اسم)
bramble, test, check, bosk, bush, underbrush, shrub, heath, herb, bosket, brushwood

علف (اسم)
grass, herb, herbage, darnel, fodder, forage, provender, tare

گیاه (اسم)
herb, herbage, vegetable, plant

شاخ و برگ گیاهان (اسم)
herb

رستنی (اسم)
herb, vert, herbage, vegetable, plant

تخصصی

[عمران و معماری] جدول - حاشیه - جدول حاشیه خیابان - لبه - جدول پیاده رو
[زمین شناسی] گیاه علفی هر گیاه آوندی کوتاه قامت که تنه آن چوبی و سخت نمی شود. چنین گیاهی می تواند سالانه و موقتی بوده و یا از یک ریشه یا شبه ریشه دائم تولید شود.

انگلیسی به انگلیسی

• soft-stemmed plant which dies down at the end of a growing season; any of a number of plants which are used for medicinal purposes or as a seasoning for food
a herb is a plant which is used to flavour food, or as a medicine.

پیشنهاد کاربران

herb ( n ) ( ərb ) =a plant whose leaves, flowers, or seeds are used to flavor food, in medicines, or for their pleasant smell. parsley, mint, and oregano are all herbs
herb
a plant whose leaves, seeds, etc. are used in medicine or in cooking
گیاهِ دارویی/ادویه ای
اگه توی دیکشنری معنی herbرو نگاه کنید دوتا کاربرد واسش ذکر کرده 👈 یا به عنوان چاشنی👈 یا به عنوان گیاه دارویی
۱ - گیاه دارویی
Some special herbs can heal dangerous illnesses.
برخی گیاهان دارویی خاص می توانند بیماری های خطرناک را درمان کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

۲ - ادویه، چاشنی
نکته مهمی که باید بدونید اینه که herbs به چاشنی هایی میگن که از برگ گیاه باشن مثل مرزه، شوید، پونه، شنبلیله، نعناع، ریحان، اویشن، برگ بو و . . .
هم به صورت خشک هم تازه واسه طعم دار کردن غذاها به کار میرن.
اما spice ادویه ای هستش که از دونه، ساقه، پوست، ریشه و یا میوه گیاهان درست شده و معمولا پودرشده هم هستن. ( پودر نشده هم میتونن نباشن مثل کنجد، میخک. هل و . . . )
Good cooks always know which herbs to use
اشپزهای خوب همیشه میدونن از چه ( گیاهای ) ادویه ای استفاده کنن.

ادویه
گیاهان معطر
H خوانده نمیشود
در واقع به معنی بوته علفی هست،
اما چون برای گیاهی مثل موز از کلمه herb بجای tree استفاده می شود، درختچه هم می تواند ترجمه شود
سبزی، هر نوع گیاهی که به خاطر خوش عطر یا خوش طعم بودن به عنوان غذا، طعم دهنده، دارو، یا عطر دهنده مورد استفاده قرار گیرند.

بپرس