hit the nail on the head


(عمل یا سخن) به موقع و به جا انجام دادن، درست حق چیزی را ادا کردن، تیر را به نشان زدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to find exactly the right solution, expression, or explanation.

انگلیسی به انگلیسی

• hit a bullseye, hit the mark, hit it right on the button

پیشنهاد کاربران

به درستی یا دقت چیزی را گفتن
زدی تو خال/حرف حق/باهات موافقم
مترادف براش:I couldn't agree more
I'm with u
U can say that again
to be absolutely correct
زدی تو خال
گل گفتی
زدن به هدف/خال - دقیقاً وضعیت یک مشکل را شرح دادن
🔴 to describe exactly what is causing a situation or problem
◀️ I think Mick hit the nail on the head when he said that what's lacking in this company is a feeling of confidence : به نظرم میک زد تو خال وقتی گفت چیزیکه این شرکت کم داره اعتماد بنفسه.
...
[مشاهده متن کامل]

کاملا درست گفتن
درست و دقیق به انجام رساندن ، زدی تو خال
حق مطلب را به درستی ادا کردن
گل گفتی
تو خال زدن
زدی به خال
زوی تو خال، درست فهمیدی، دقیقن

زدی به هدف ، زدی تو خال
درست متوجه شدن
وسط خال زدن
عامیانه ) دقیق به هدف زدن ، دقیقا متوجه شدن ( علت بروز مساله ای یا بوجود آمدن موقعیتی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس