hop

/ˈhɑːp//hɒp/

معنی: ابجو، طفره، افیون، رازک، روی یک پا جستن، رازک بار اوردن، جست وخیز کوچک کردن، لنگان لنگان راه رفتن، پرواز دادن، پلکیدن، لی لی کردن، رقصیدن، خمیدن
معانی دیگر: روی یک پا راه رفتن یا جستن، (مثل قورباغه یا پرنده) ورجه وورجه کردن، با جهش حرکت کردن، (عامیانه - با : over یا up یا down) جهیدن، خیزیدن، (از روی چیزی) پریدن، (به سرعت) رفتن، ورجستن، (امریکا) سوار شدن، (عامیانه) پرواز کوتاه کردن (با هواپیما)، پرواز کوتاه، (انگلیس - معمولا با : it) دور شدن، عزیمت کردن، (عامیانه) رقص، ورجه وورجه، جهش، پرش، خیزش، (گوی و توپ) جهمندی، ورجهش، (گیاه شناسی) رازک (humulus lupulus از خانواده ی hemp)، (با: s) میوه ی رازک (که در آبجو سازی و داروسازی کاربرد دارد)، (خودمانی) ماده ی مخدر (به ویژه تریاک)، رازک زدن به، دارای طعم رازک کردن، درجمع میوه رازک رازک زدن به، درجمع ابجو، پلکیدن
hop _
پسوند : جهنده، سیار، - عوض کن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: hops, hopping, hopped
(1) تعریف: to make a short, springy leap or series of leaps.
مترادف: bound, leap
مشابه: frisk, jump, skip, spring

(2) تعریف: to jump or skip on one foot only.
مشابه: jump, skip

(3) تعریف: (informal) to make a short or quick trip, esp. by airplane.
مشابه: jaunt, run, travel
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to jump or leap over with a quick, springy motion.
مترادف: jump, leap
مشابه: clear, vault

- He hopped the barricade.
[ترجمه ،،] این جملات مسخره را کی طرح میکنه؟
|
[ترجمه نادر] او از روی موانع پرید
|
[ترجمه محمدحسین توحیدی نیا] او از روی مانع پرید
|
[ترجمه گوگل] از سنگر پرید
[ترجمه ترگمان] از سنگر بیرون جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) to get onto or into (a vehicle); jump aboard.
مترادف: board, catch
مشابه: embark, jump

- She hopped a plane to Chicago.
[ترجمه گوگل] او با هواپیما به شیکاگو رفت
[ترجمه ترگمان] اون سوار یه هواپیما به شیکاگو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a short, springy leap or jump, esp. on one foot.
مشابه: bound, jump, leap, skip, spring

(2) تعریف: (informal) a short or quick trip, esp. by airplane.
مشابه: flight, jaunt, run, trip

(3) تعریف: (informal) an informal school dance.
مشابه: dance, party
اسم ( noun )
(1) تعریف: a tall, climbing vine having lobed leaves and bearing green cone-shaped flowers.

(2) تعریف: (pl.) the dried flowers of this plant, used esp. to make beer.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hops, hopping, hopped
• : تعریف: to flavor by adding hops.

جمله های نمونه

1. hop on (or all over)
(خودمانی) سرزنش کردن،گوشمالی دادن

2. hop to it
آغاز به کار کردن

3. hop up
1- تخدیر کردن،(با مواد مخدر) تحریک کردن 2- (موتور اتومبیل و غیره را) پرقدرت تر کردن،قوی تر کردن

4. let's hop down to the city for a day
بیا یک روزه سفر کوتاهی به شهر بکنیم.

5. the london-paris hop took thirty minutes
پرواز لندن - پاریس سی دقیقه طول کشید.

6. their airlines hop all over california
هواپیماهای آنها در سرتاسر کالیفرنیا پرواز می کند.

7. on the hop
(انگلیس) در حال ارتکاب،غافلگیر،ناآماده

8. i am going to the hop tonight
امشب به (مجلس) رقص خواهم رفت.

9. no, thanks. i have to hop it!
نه،متشکرم. باید بروم !

10. lots of work to be done, you'd better hop to it!
کار خیلی زیاد است،بهتر است جم بخوری !

11. the police could never catch him on the hop
پلیس هرگز نتوانست او را در حین ارتکاب به جرم دستگیر کند.

12. I want to hop the Atlantic by a hot-air balloon.
[ترجمه گوگل]من می خواهم با یک بالن هوای گرم به اقیانوس اطلس بپرم
[ترجمه ترگمان]من می خوام با یه بالون خفن بپرم تو اقیانوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The flowers of the hop plant add bitterness to the beer.
[ترجمه گوگل]گل های گیاه رازک تلخی را به آبجو اضافه می کنند
[ترجمه ترگمان]گله ای گیاه رازک، تلخی را به آبجو اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's just a short hop from Cleveland to Detroit.
[ترجمه گوگل]فقط یک پرش کوتاه از کلیولند تا دیترویت است
[ترجمه ترگمان]فقط یه وقفه کوتاه از \"کلولند\" به \"دیترویت\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Are you coming to the hop tonight?
[ترجمه سیده نورالزهرا حسينی مقدم] آیا امشب به مهمانی می آیید؟
|
[ترجمه گوگل]امشب به هاپ می آیی؟
[ترجمه ترگمان]امشب میای رازک چینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It's a short hop from London to Paris.
[ترجمه آیناز] از لندن تا پاریس فاصله کمی است
|
[ترجمه ترجمه] این یک پرش کوتاه از لندن تا پاریس است
|
[ترجمه سکسی] فاصله لندن تا پاریس کم است
|
[ترجمه گوگل]این یک پرش کوتاه از لندن تا پاریس است
[ترجمه ترگمان]از لندن تا پاریس فاصله کوتاهی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The plane was ready to hop off when he hurried there.
[ترجمه گوگل]وقتی او با عجله به آنجا رفت، هواپیما آماده پرواز بود
[ترجمه ترگمان]هواپیما آماده بود که وقتی با عجله به آنجا می رفت، جست وخیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابجو (اسم)
ale, beer, gill, porter, hop

طفره (اسم)
hop, evasion, equivocation, jink, avoidance, elusion, subterfuge, runaround, jump, leap, gambol, gambado, put-off

افیون (اسم)
fix, hop, opium

رازک (اسم)
hop

روی یک پا جستن (فعل)
hop, hop along

رازک بار اوردن (فعل)
hop

جست وخیز کوچک کردن (فعل)
hop

لنگان لنگان راه رفتن (فعل)
hop

پرواز دادن (فعل)
hop, fly

پلکیدن (فعل)
hover, hop, hang around, scratch along

لی لی کردن (فعل)
hop, hip, skip, spring

رقصیدن (فعل)
hop, lope, ball, dance, caper, hoof, tumble

خمیدن (فعل)
decline, halt, cripple, bow, lean, hop, bend, limp, hobble, stoop

تخصصی

[برق و الکترونیک] جهش بازتاب یک موج رادیویی از یون سپهر به زمین در هنگام حرکت از نقطه ای به نقطه ی دیگر . این عبارت به صورتهای مختلف نظیر یک جهشی، دو جهشی و چند جهشی بیان می شود . تعداد جهشها را درجه ی بازتاب می نامند.
[ریاضیات] جهش

انگلیسی به انگلیسی

• small jump, short leap; (internet) one of many nodes in a computer network through which a message in transferred on its way from one point to another; twining vine related to the mulberry with cone-shaped flowers that are used when dried in the beer-brewing process to give the beer a bitter taste
make short jumps, leap small distances
if you hop, you move along by jumping on one foot. verb here but can also be used as a count noun. e.g. they began jumping up and down together in short hops.
when birds and some small animals hop, they move in small jumps using both feet together. verb here but can also be used as a count noun. e.g. ...a bird so heavy that it could make only short, low hops through the brush.
if you hop somewhere, you move there quickly or suddenly; an informal use.
hops are flowers that are dried and used for making beer.

پیشنهاد کاربران

"Hop" به طور کلی به حرکت سبک و پرانش سریع به سمت بالا یا جلو اشاره داره. این اصطلاح معمولا به صورت صدایی از خود بیرون می آید و ممکنه توی جملات یا موقعیت های مختلف معانی متعددی داشته باشه.
فکر کنم که توی پرده های فانتزی، سرگرمی، یا حتی زبان عامیانه می تونه ازش استفاده شه. مثلا می تونیم بگیم "Let's hop into the car and go for a ride!" که به معنای "بیا به ماشین بپریم و بریم سرک میزنیم" هست.
...
[مشاهده متن کامل]

Hop hop, ready to go! 🚀🕺
منبع CHATGPT4. 00

Jumpکتابreach2
سوار شدن ( وسیله نقلیه )
نشستن در یک وسیله نقلیه
hop 7 ( n ) =a social event at which people dance in an informal way
hop
hop 6 ( n ) =an occasion when a ball bounces
hop
hop 5 ( n ) hops =the green female flowers of the hop plant that have been dried, used for making beer
hop
hop 4 ( n ) =a tall climbing plant with green female flowers that are shaped like cones
hop
hop 3 ( n ) =a short journey, especially by plane
hop
hop 2 ( n ) =a short jump by an animal or a bird with all or both feet together
hop
hop 1 ( n ) ( hɑp ) =a short jump by a person on one foot, e. g. He crossed the hall with a hop, skip, and a jump.
hop
در کانون زبان ایران
به معنی jump میشه
- لی لی کردن ( با یک پا پریدن )
- رازک
Jump معنی دیگری دارد و به معنی پرش با جفت پا هست
بپر بپر کردن
تند و تند بالا و پایین پریدن
( دقیقا مثل بپر بپر بچه ها وقت بازی )
انتقال داده از یک بخش شبکه به بخش دیگر را یک هاپ می نامند. شکل 2 را در نظر بگیرید و فرض کنید که �کامپیوتر الف� در شبکه 1 می خواهد برای �کامپیوتر ب� در شبکه 3، داده ای بفرستد و بین این دو شبکه نیز شبکه
...
[مشاهده متن کامل]
دیگری موسوم به شبکه 2 وجود دارد. شبکه 1 به وسیله روتر R1 به شبکه 2 متصل شده است و شبکه 2 نیز به وسیله روتر R2 به شبکه 3 وصل است. بسته ای که �کامپیوتر الف� برای �کامپیوتر ب� می فرستد باید از دو روتر R1 و R2 عبور کند، پس برای رفتن از �کامپیوتر الف� به �کامپیوتر ب�، دو هاپ اتفاق می افتد.

منابع• https://falnic.com/blog/what-is-network-routing.html
چرخشی
پریدن - لیلی رفتن - بلند شدن از ارتفاع
Jump
hop
پریدن - در کانون زبان ایران - jump
تعریف hop در شبکه :
به تعداد مسیر یاب هایی که یک بسته اطلاعاتی در شبکه طی می کند.
To hop means to jump a short distance.
The kangaroo quickly hopped away from danger
پرش با یک پا و لی لی مانند با ارتفاع کم ( انسان )
پرش با تمام یا هر دو پا به صورت همزمان ( پرندگان، حشرات, حیوانات )
Bunny hop پرش خرگوشی
یادآوری: در بازی GTA San Andreas، وقتی روی دوچرخه میشینی یه حرکتی داره به نام bunny hop که با این حرکت میشه از روی موانع با ارتفاع کم پرش کرد
از جا پریدن
Jamp معنی میده ، ینی پریدن. توی کتاب کانون زبان reach 2
هست
یک پا پریدن. لی لی رفتن
اینجا به معنی پریدن هست که به انگلیسی میشه jump
بعضی از مواقع به معنی لی لی کردن هم میده ( پریدن روی یک پا )
اگه دوست داشتید لایک کنید🙃
Hop on the mat for yoga
بپر رو مت برای یوگا ( جهیدن، جست و خیز کردن )
جهش،
پرش ( کوتاه )
With his feet tied together he could only move in little hops
در شبکه های کامپیوتری Hop قسمتی از یک مسیر ( Path ) بین مبدا و مقصد بسته اطلاعاتی است. بسته های اطلاعاتی از طریق روتر های موجود در شبکه بین مبدا و مقصد بسته پیموده میشود. هر بسته اطلاعاتی زمانیکه از یک روتر در شبکه عبور میکند یک عمل Hop انجام میشود.
لی لی کردن پریدن. . پرش کوتاه jump
قدم ، در شبکه یعنی تعداد قدم ه از نود اول شبکه تا مقصد یا به معنی تعداد جهش
It's like wine
آب جو . مشروب
جهیدن

تک پا
لی لی کردن Jump on a foot
به معنی ( پریدن ) است
در کتاب ( کانون زبان ایران ) می شود jump یا همان پریدن روی پا
= jump پریدن

پریدن" - "
پریدن jump لی لی کردن

jamp یعنی پریدن یا بازی لی لی
کاربران گرامی!لطفا وقتی می خواید اسم خودتون رو بنویسید حرف بد یا بی ادبی ننویسید!لفطن.
معنی این کلمه در کتاب کانون زبان می شه jump یعنی پریدن
Jump
لی لی کردن. . . . روی یک پا پریدن. . . . لنگیدن. . . .
پریدن
پریدن

Jump یا پریدن روی یک پا
to move by jumping on one foot
همونطور که صدف جون یعنی هم اسمم گفت
لی لی کردن یا پریدن
Jump
لی لی کردن یا پریدن
پریدن=jump
لی لی رفتن

لی لی رفتن
To move by jumping one foot
پریدن
لی لی و یک پارفتن
یه لنگه پا پریدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٤)

بپرس