handedness

/ˈhændədnəs//ˈhændədnəs/

دست برتری (تمایل به به کار بردن یک دست بیش از دست دیگر)، چپ دستی یا راست دستی، ترجیح یک دست بر دیگری، عادت به استفاده از یک دست پیش از دست دیگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a tendency to use one hand more than the other (usu. used in combination).

- left-handedness
[ترجمه گوگل] چپ دستی
[ترجمه ترگمان] راست دست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Conclusion Hand clasping, arm folding, handedness, palmar digital formula, and pollical type in Zhuang and Miao nationalities of Guangxi have rule.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری دست بست، تا کردن بازو، دست، فرمول دیجیتال کف دست، و نوع پولیکال در ملیت های ژوانگ و میائو از گوانگشی حاکم است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری دست دادن به دست، فشردن دست، handedness، فرمول دیجیتال palmar، و نوع pollical در Zhuang و ملیت های Guangxi و Miao Guangxi دارای حکمرانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Left - handedness is defined as any positive axis ( x, y, or z ) pointing away from the viewer.
[ترجمه گوگل]چپ دستی به عنوان هر محور مثبت (x، y، یا z) که از بیننده دور باشد، تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]handedness به عنوان یک محور مثبت تعریف می شود (x، y، یا z)که از بیننده جدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But their left - handedness doesn't appear to give them any edge in politics.
[ترجمه گوگل]اما به نظر نمی رسد که چپ دست بودن آنها در سیاست مزیتی به آنها بدهد
[ترجمه ترگمان]اما به نظر نمی رسد که دست چپی آن ها هیچ گونه ارتباطی با سیاست داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then they began to talk about left- handedness and right-handedness.
[ترجمه گوگل]سپس شروع به صحبت در مورد چپ دستی و راست دستی کردند
[ترجمه ترگمان]بعد شروع به صحبت درباره راست دست و راست دست بودن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What mechanisms, control handedness and keep left-handedness rare?
[ترجمه گوگل]چه مکانیسم هایی، کنترل دستی و نادر نگه داشتن چپ دستی؟
[ترجمه ترگمان]کدام مکانیزم، دست نگه داری و راست دست بودن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do children inherit left - handedness from their parents?
[ترجمه گوگل]آیا کودکان چپ دستی را از والدین خود به ارث می برند؟
[ترجمه ترگمان]آیا کودکان از والدین خود دستی به ارث می برند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But at one time, handedness (twist direction of the shell) was equally distributed within some snail species that have become predominantly dextral or, in a few species, predominantly sinistral.
[ترجمه گوگل]اما در یک زمان، دست (جهت پیچش پوسته) در برخی از گونه‌های حلزون که عمدتاً راستگرد یا در برخی از گونه‌ها عمدتاً سینیسترال شده‌اند، به طور مساوی توزیع می‌شد
[ترجمه ترگمان]اما در یک زمان دستی (جهت چرخش توپ)به همان اندازه در برخی از انواع snail توزیع شد که غالبا در برخی از گونه ها، غالبا sinistral، یا در چند گونه قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Imaging permitted the handedness or chirality of each flattened nanostructure to be determined, based on the height differences observed at the overlapping areas.
[ترجمه گوگل]تصویربرداری امکان تعیین دستی یا کایرالیته هر نانوساختار مسطح را بر اساس تفاوت ارتفاع مشاهده شده در نواحی همپوشانی می دهد
[ترجمه ترگمان]تصویر برداری بر پایه تفاوت های ارتفاع مشاهده شده در نواحی همپوشانی دار، برتری یا کایرالیته هر یک از نانوساختار با خاک یک سان را مجاز می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hereditary mode of handedness or folding leg was likely the dominant heredity of single gene of autosome, and the right type of them was the dominant character.
[ترجمه گوگل]حالت ارثی دستی یا تا شدن پا احتمالاً وراثت غالب تک ژن اتوزوم بوده و نوع مناسب آنها شخصیت غالب بوده است
[ترجمه ترگمان]شیوه موروثی of و folding به احتمال زیاد وراثت غالب ژن single بود و نوع درست آن ها شخصیت اصلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For helices to entwine together they must be of the same handedness, like the strands of a rope.
[ترجمه گوگل]برای اینکه مارپیچ‌ها به هم بپیچند، باید مانند رشته‌های طناب، دستی یکسان داشته باشند
[ترجمه ترگمان]برای مارپیچ دور هم، آن ها باید مثل رشته های طناب از یک دست استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The spiral and its three dimensional expression, the helix, have a handedness that is intrinsic.
[ترجمه گوگل]مارپیچ و بیان سه بعدی آن، مارپیچ، دارای یک دستی است که ذاتی است
[ترجمه ترگمان]مارپیچ و حالت سه بعدی آن، a هستند که ذاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This research aims to resolve the debate about spatial abilities and left handedness.
[ترجمه گوگل]هدف این تحقیق حل بحث توانایی های فضایی و چپ دستی است
[ترجمه ترگمان]این پژوهش قصد دارد بحث در مورد توانایی های فضایی و handedness را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Until recently, many children were not allowed a free hand when it comes to handedness.
[ترجمه گوگل]تا همین اواخر، بسیاری از کودکان اجازه نداشتند که دست خود را از دست بدهند
[ترجمه ترگمان]تا همین اواخر، بسیاری از کودکان هنگام دست داشتن دست آزاد نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is not known whether it prevents the establishment of cerebral lateralization. (For the relationship between handedness and speech lateralization, see Chapter four.
[ترجمه گوگل]مشخص نیست که آیا از ایجاد جانبی شدن مغز جلوگیری می کند یا خیر (برای رابطه بین دستی و جانبی شدن گفتار، به فصل چهارم مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]این مساله هنوز مشخص نیست که آیا این بیماری مانع از تشکیل of مغزی می شود یا خیر (برای رابطه بین handedness و lateralization)به فصل چهار مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tendency to use one hand rather than another

پیشنهاد کاربران

دستوارگی
دست غالب ( راست دست یا چپ دست )
راست دست یا چپ دست بودن
راست گرد و چپ گرد بودن

بپرس