handlebar

/ˈhændəlˌbɑːr//ˈhændlbɑː/

معنی: فرمان، دسته دو چرخه
معانی دیگر: (دوچرخه و موتور سیکلت و غیره - معمولا جمع) فرمان، دسته، دسته دوچرخه، فرمان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. pl.) a steering bar with handles on a two-wheeled vehicle, such as a bicycle or scooter.

جمله های نمونه

1. handlebar mustache
سبیل چخماقی

2. The rider came off and the handlebar went into his neck.
[ترجمه گوگل]سوار پیاده شد و فرمان به گردنش رفت
[ترجمه ترگمان]سوار بر اسب فرود آمد و the به گردن او رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had a prominent handlebar moustache and a high colour to his cheeks.
[ترجمه گوگل]سبیل دسته برجسته و رنگ گونه هایش بلند بود
[ترجمه ترگمان]سبیل بلندی داشت و رنگ بلندی به گونه هایش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Put on those flying goggles, tweak that handlebar moustache and blow the enemy to hell!
[ترجمه گوگل]عینک های پرنده را بپوش، سبیل فرمان را اصلاح کن و دشمن را به جهنم بکش!
[ترجمه ترگمان]عینک flying را بگذار روی آن عینک دسته دو handlebar و دشمن را به جهنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had no hair and a handlebar moustache that his face made look a foot long on each side.
[ترجمه گوگل]او مو نداشت و سبیل دسته‌ای داشت که صورتش از هر طرف یک پا بلند به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]سبیل نداشت و سبیل چخماقی که صورتش از هر سو به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The driver hastens next handlebar grandpa uprear, apologize again and again.
[ترجمه گوگل]راننده عجله می کند تا فرمان بعدی را بابابزرگ بالا بیاورد، بارها و بارها عذرخواهی کنید
[ترجمه ترگمان]راننده بعدی دو دسته بزرگ را تسریع کرد، دوباره معذرت خواست و دوباره معذرت خواست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Situate the newly completed Steering Arm into the handlebar clamp as shown below.
[ترجمه گوگل]بازوی فرمان را که به تازگی تکمیل شده است، مطابق شکل زیر در گیره فرمان قرار دهید
[ترجمه ترگمان]فرمان خودکار تکمیل شده را به گیره handlebar که در زیر نشان داده شده است، تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If this all strikes you as fancy, handlebar moustache talk from an old misanthrope who doesn't get things like whatever the hell we're calling "conversations" this week, maybe you're on to something.
[ترجمه گوگل]اگر همه اینها به نظرتان جالب می‌آید، صحبت‌های سبیل فرمان از یک انسان‌دوست قدیمی که چیزهایی مانند هر جهنمی که ما این هفته به آن «مکالمه» می‌گوییم نمی‌فهمد، شاید شما درگیر چیزی هستید
[ترجمه ترگمان]اگر این همه شما را به عنوان شیک و رویایی خطاب قرار دهد، moustache از an قدیمی حرف می زنند که مثل هر جهنمی که ما در این هفته با هم صحبت می کنیم، شاید به چیزی علاقه مند شده باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Handlebar: metal tube commanding the front wheel.
[ترجمه گوگل]فرمان: لوله فلزی که به چرخ جلو فرمان می دهد
[ترجمه ترگمان]Handlebar: لوله فلزی بر گردونه جلو فرمان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Sidelight Handlebar Grips add LED warning system with a multi - step indicator on the bar end.
[ترجمه گوگل]دستگیره های فرمان کناری سیستم هشدار LED را با یک نشانگر چند مرحله ای در انتهای میله اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]The Handlebar Grips سیستم هشدار LED را با یک شاخص چند مرحله ای در انتهای بار اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And frame, handlebar of some bicycles made in some countries are made of aluminium seamless tubes, its mudguard is made of aluminium sheets, its rim is made of fabricated aluminium profiles.
[ترجمه گوگل]و قاب، فرمان برخی از دوچرخه های ساخت برخی کشورها از لوله های بدون درز آلومینیومی، گلگیر آن از ورق های آلومینیومی، لبه آن از پروفیل های آلومینیومی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]و چارچوب، handlebar از برخی دوچرخه ساخته شده در برخی از کشورها از لوله های یکپارچه آلومینیوم ساخته شده است، mudguard از ورقه های آلومینیومی ساخته شده است، و حاشیه آن از قالب های آلومینیومی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Someone a hand on my handlebar as if to steady my bike.
[ترجمه گوگل]کسی دستش را روی فرمان من می گذارد که انگار می خواهد دوچرخه ام را ثابت کند
[ترجمه ترگمان]یکی دستش را روی دو دسته من گذاشت که انگار می خواهد موتور مرا ثابت نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A compact man with a handlebar moustache, he heads the orbiter closeout crew; he's the guy who shakes hands with each astronaut just before they lift off.
[ترجمه گوگل]یک مرد جمع و جور با سبیل فرمان، او سرپرست خدمه نزدیک مدارگرد است او کسی است که با هر فضانورد درست قبل از بلند شدن دست می دهد
[ترجمه ترگمان]یک مرد با دو دسته دسته دو دسته دسته crew orbiter the heads heads است؛ مردی است که قبل از آن که آن ها را بلند کنند با هر فضانورد دست تکان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His rough and dark hands are grasping the handlebar firmly.
[ترجمه گوگل]دستان خشن و تیره‌اش فرمان را محکم گرفته است
[ترجمه ترگمان]دست های خشن و تیره اش دسته دسته را محکم گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرمان (اسم)
order, bill, word, edict, precept, instruction, command, decree, mandate, commission, errand, institute, sanction, ordonnance, charter, steering wheel, commandment, ordinance, handlebar, rescript

دسته دوچرخه (اسم)
handlebar

انگلیسی به انگلیسی

• curved steering bar of a bicycle or motorcycle
the handlebars of a bicycle consist of the curved metal bar with handles at each end which are used for steering.

پیشنهاد کاربران

handlebar ( n ) ( h�ndlˌbɑr ) ( also handlebars [plural] ) =a metal bar, with a handle at each end, that you use for steering a bicycle or motorcycle, e. g. to hold onto the handlebars.
handlebar
فرمون دوچرخه
🚲 بخش های مختلف دوچرخه به انگلیسی:
✅ tire / tyre = چرخ
✅️ hub = توپی چرخ
✅️ spoke = پره چرخ، میله چرخ، اسپوک
✅️ brake = ترمز
✅️ brake lever = دسته ترمز
✅️ brake cable = سیم ترمز
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ handlebar = دسته دوچرخه
✅️ saddle = زین
✅️ seatpost = میله ای که زین روی آن سوار است
✅️ gear = دنده
✅️ chain = زنجیر
✅️ chain ring / chain wheel = حلقه زنجیر
✅️ pedal = پدال
✅️ valve = سوپاپ تلمبه
✅️ rim = طوقه، رینگ تایر

handlebar

بپرس