handsaw

/ˈhændˌsɒ//ˈhændsɔː/

معنی: اره دستی
معانی دیگر: اره ی دستی (رجوع شود به: saw)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a saw with a handle at one end.

جمله های نمونه

1.
اره ی دستی

2. A handsaw is a good thing, but not to shave with.
[ترجمه گوگل]اره دستی چیز خوبی است، اما نه برای اصلاح
[ترجمه ترگمان]یک اره دستی، چیز خوبیه، اما نه برای اصلاح کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The leader has to know, as Hamlet puts it, a hawk from a handsaw.
[ترجمه گوگل]رهبر باید به قول هملت، شاهین را از اره دستی بشناسد
[ترجمه ترگمان]رهبر باید بداند، همانطور که هملت می گوید، شاهین از handsaw
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. However, players of other instruments, from the classical violin to the handsaw, are also buskers.
[ترجمه گوگل]با این حال، نوازندگان سازهای دیگر، از ویولن کلاسیک گرفته تا اره دستی، نیز باسکر هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بازیکنان دیگر از ویولون کلاسیک گرفته تا the نیز buskers هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the mall, my wife and I picked up some hardware items, including a handsaw.
[ترجمه گوگل]در مرکز خرید، من و همسرم برخی از اقلام سخت افزاری، از جمله اره دستی را برداشتیم
[ترجمه ترگمان]در مرکز خرید، همسرم و من بعضی از وسایل سخت افزاری، از جمله یک handsaw را برداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am but mad north - northwest, When the wind is southerly, I know a hawk from handsaw.
[ترجمه گوگل]من دیوانه شمال - شمال غربی هستم، وقتی باد جنوب است، من یک شاهین را از اره دستی می شناسم
[ترجمه ترگمان]من از شمال غربی شمال غربی هستم، وقتی که باد در جنوب است، من یک عقاب از اره دستی را می شناسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hamlet: I am but mad north - north - west: when the wind is southerly I know a hawk from a handsaw.
[ترجمه گوگل]هملت: من دیوانه شمال - شمال - غرب هستم: وقتی باد جنوب است، من یک شاهین را از اره دستی می شناسم
[ترجمه ترگمان]هملت: من در شمال غرب دیوانه هستم: وقتی که باد جنوب است من یک شاهین را از a می شناسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Our company fastens a sole agent company of multi - function magic handsaw of Korea.
[ترجمه گوگل]شرکت ما یک شرکت نماینده انحصاری اره دستی جادویی چند کاره کره ای را می بندد
[ترجمه ترگمان]شرکت ما یک شرکت انحصاری با عملکرد چند تایی (handsaw)از کره (Korea)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't worry. He won't fool me. I know a hawk from a handsaw .
[ترجمه گوگل]نگران نباشید او مرا گول نمی زند من یک شاهین را از اره دستی می شناسم
[ترجمه ترگمان]نگران نباش او مرا گول نمی زند من یه شاهین از یه اره دستی می شناسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اره دستی (اسم)
handsaw

انگلیسی به انگلیسی

• saw which is operated by hand

پیشنهاد کاربران

ابزار آلات مختلف به انگلیسی:
toolbox = جعبه ابزار
bolt = پیچ 🔩
screw = پیچ
❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود
...
[مشاهده متن کامل]

nut = مهره
nail = میخ
washer = واشر
screwdriver = پیچ گوشتی 🪛
Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو
flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو
bradawl = درفش
wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار
adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه
pipe wrench = آچار شلاقی
hammer = چکش 🔨
claw = میخ کشِ چکش
mallet = پتک
saw / handsaw = اره 🪚
chainsaw = اره برقی
circular saw = اره گرد، اره چرخی
hacksaw = اره آهن بُر
coping saw = اره مویی
two man saw = اره دو دست
ax / axe =تبر 🪓
wirecutter = سیم چین
pliers = انبردست
needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک
angle grinder = سنگ فرز
drill = درل
electric drill = دریل برقی
bit = مته
paint roller = غلطک رنگ زنی
utility knife = کاتر، تیغ موکت بری
file = سوهان
flashlight = چراغ قوه 🔦
plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی
trowel = بیلچه
shovel = بیل
spade = بیل
❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید
plane = رنده نجاری
spirit level = تراز، تراز سنج
vice ( British ) / vise ( American ) = گیره
❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید
tape measure = متر ( نواری )
rake = چنگک
wheelbarrow / barrow = فرغون

بپرس