hard boiled

/ˈhɑːrdˌbɔɪld//hɑːdboɪld/

(تخم مرغ) سفت پز (در آب جوش)، آب پز (و کاملا سفت)، سخت جوشیده، درمورد تخم مره زیاد سفت شده، سفت، سفت پز، پرتعصب، سرسخت وخشن سفت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of an egg, boiled in the shell until firm all the way through. (Cf. soft-boiled.)
متضاد: soft-boiled

- There are slices of hard-boiled egg in the salad.
[ترجمه گوگل] برش هایی از تخم مرغ آب پز در سالاد وجود دارد
[ترجمه ترگمان] تکه های تخم مرغ آب پز شده در سالاد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) not swayed by sentiment; realistic.
متضاد: sentimental, soft-boiled

- He was a hard-boiled detective and his client's sad story didn't move him in the least.
[ترجمه گوگل] او یک کارآگاه سرسخت بود و داستان غم انگیز موکلش او را تحت تأثیر قرار نداد
[ترجمه ترگمان] او یک کارآگاه سفت و آب پز بود و داستان غم انگیز موکلش او را به هیچ وجه تکان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• made hard through boiling in water (of eggs); rough, tough (slang); hardened by experience; practical
a hard-boiled egg has been boiled in its shell until the yolk and the white are hard.

پیشنهاد کاربران

بی رحم. . . خشن. . . در ژانر جنایی - اکشن به افرادی که بدون احساسی در چهره شان کار را انجام میدهند گفته میشود.
ژانر خشن
زبردست . . . . ماهر

بپرس