hardiness

/ˈhɑːrdɪnəs//ˈhɑːdɪnəs/

دلیری، شهامت، دلداری، شجاعت (رجوع شود به: hardy)، طاقت، بنیه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition or quality of being hardy; strength; endurance.
متضاد: frailty
مشابه: strength, tenacity

(2) تعریف: courage or resolution.
متضاد: cowardice, timidity
مشابه: grit, mettle, strength

جمله های نمونه

1. The people here are known for their hardiness and courage.
[ترجمه گوگل]مردم اینجا به سرسختی و شجاعت معروف هستند
[ترجمه ترگمان]مردم در اینجا به خاطر hardiness و courage شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Meanwhile fellow travellers can only admire the hardiness of the last great explorer, now 8
[ترجمه گوگل]در همین حال، همسفران تنها می توانند سرسختی آخرین کاوشگر بزرگ را تحسین کنند که اکنون 8 سال دارد
[ترجمه ترگمان]در این میان مسافران دیگر تنها می توانند با کد آخرین کاشف بزرگ آن را تحسین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cold hardiness of spring wheat would be decreased.
[ترجمه گوگل]مقاومت گندم بهاره به سرما کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]مقاومت سرد گندم بهاره کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion After the spraying ABA, the cold hardiness of citrus has been increased.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پس از سمپاشی ABA، مقاومت مرکبات به سرما افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بعد از اسپری کردن اسپری، نوع سرد مرکبات افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The protein's chemical hardiness is also scrutinized.
[ترجمه گوگل]سختی شیمیایی پروتئین نیز مورد بررسی دقیق قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]The شیمیایی پروتیین نیز مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It concludes the positive affect, locus of control, hardiness, hope and self - efficacy.
[ترجمه گوگل]عاطفه مثبت، منبع کنترل، سرسختی، امید و خودکارآمدی را نتیجه می گیرد
[ترجمه ترگمان]آن نتیجه مثبت، مکان کنترل، hardiness، امید و خودکارایی را به پایان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The technician was sent to measure the hardiness of the material.
[ترجمه گوگل]تکنسین برای اندازه گیری سختی مواد فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]متخصص فنی برای اندازه گیری the مواد فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These Pacific oysters are known for their hardiness.
[ترجمه گوگل]این صدف های اقیانوس آرام به دلیل سرسختی که دارند معروف هستند
[ترجمه ترگمان]این صدف ها تازه به خاطر their شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their attractive characteristics frequently include adaptability and hardiness.
[ترجمه گوگل]ویژگی های جذاب آنها اغلب شامل سازگاری و سرسختی است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های جذاب آن ها اغلب شامل سازگاری و hardiness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The growth rate and hardiness trends are the opposite of those found in the interior population.
[ترجمه گوگل]نرخ رشد و روند سرسختی برعکس آن چیزی است که در جمعیت داخلی یافت می شود
[ترجمه ترگمان]نرخ رشد و رونده ای کد آن مخالف آن هایی هستند که در جامعه داخلی یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To go along with the plant's hardiness and the berry's deliciousness,[sentence dictionary] blueberries offer great health benefits.
[ترجمه گوگل]برای همراهی با سختی گیاه و خوشمزگی توت، [فرهنگ جملات] زغال اخته فواید زیادی برای سلامتی دارد
[ترجمه ترگمان]برای رفتن به این گیاه با کد گیاهی و ونگ و deliciousness، [ فرهنگ لغت [ جمله ] مزایای سلامتی زیادی را ارایه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is it impossible combine the hardiness of these savages with the intellectualness of man?
[ترجمه گوگل]آیا نمی توان سرسختی این وحشی ها را با روشنفکری انسان جمع کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا غیر ممکن است که این وحشیان را با the انسان ترکیب کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The plan required great hardiness of heart.
[ترجمه گوگل]این طرح مستلزم سرسختی قلبی بود
[ترجمه ترگمان]این نقشه با مقاومت بسیار زیادی نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cold hardiness is among the highest of the seedless varieties.
[ترجمه گوگل]سختی سرما در میان گونه های بدون دانه بالاترین است
[ترجمه ترگمان]hardiness سرد در بین انواع of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It'seems to me that hardiness is the chief essential for success.
[ترجمه گوگل]به نظر من سرسختی عامل اصلی موفقیت است
[ترجمه ترگمان]به نظر من آن hardiness اصلی موفقیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• boldness, daring; audacity; ability to survive or endure unfavorable conditions; robustness

پیشنهاد کاربران

سخت رویی/جان سختی.
یک ویژگی شخصیتی است که با توانایی فرد در مدیریت و پاسخگویی به وقایع استرس زای زندگی با کمک راه حل های مقابله ای همراه است که شرایط ناخوشایند بالقوه را به فرصت های یادگیری و رشد تبدیل می کند.
Psychological hardiness
personality hardiness
cognitive hardiness
hardiness ( اعتیاد )
واژه مصوب: جان سختی
تعریف: توانایی شخص در سازگاری با تغییرات غیرمنتظره در زندگی روزمره و مهار آنها
سرسختی، جان سختی، سخت رویی، جسارت، تهور، شکیبایی، بردباری، رنج پذیری، بی پروایی
مقاومت، پایداری، سختی

بپرس