he's

/hiːz//hiːz/

مخفف:

جمله های نمونه

1. he's a big cheat
(عامیانه) خیلی متقلب است.

2. he's a big cheese
خیلی خرش می ره.

3. he's a good bloke
آدم خوبی است.

4. he's a good egg!
آدم خوبیه !

5. he's a good stickman
او چوگاندار خوبی است.

6. he's a nice fellow
او آدم خوبی است.

7. he's a pinheaded young man
مرد جوان بی شعوری است.

8. he's a shady character
او آدم نادرستی است.

9. he's an all-right teacher
معلم خوبی است.

10. he's big in banking
در بانکداری سرشناس (کله گنده) است.

11. he's got a big conk
کله ی او گنده است.

12. he's got a mean streak in him
بعضی اوقات خیلی بدخلق می شود.

13. he's here
او اینجا است.

14. he's hot in math
او در ریاضیات معرکه است.

15. he's no longer with it
دیگر سر در نمی آورد،دیگر دستش توی کار نیست،خنگ شده است.

16. look, he's coming!
نگاه کن،داره میاد!

17. like as not, he's already dead
متحملا تاکنون مرده است.

18. don't meddle with him, he's crazy
سر به سرش نگذار،او دیوانه است.

19. he is not hurt, he's only trying to kid us
او طوری نشده است،فقط می خواهد ما را دست بیاندازد.

20. he is old; further, he's sick too
او پیر است ; بیمار هم هست.

21. don't go near him while he's creating
تا داد و بیدادش تمام نشده نزدش نرو.

22. he has broad shoulders and he's thin in the middle
او شانه های پهن و کمر باریک دارد.

23. don't expect miracles from him -- he's only human!
از او انتظار معجزه نداشته باش - انسانی بیش نیست !

24. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. He's already in training for the big race against Bailey.
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در حال تمرین برای مسابقه بزرگ مقابل بیلی است
[ترجمه ترگمان]او در حال تمرین برای مسابقه بزرگ در برابر بیلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. He's always railing against his wife about her extravagance.
[ترجمه گوگل]او همیشه از همسرش به خاطر زیاده خواهی هایش انتقاد می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه با زنش در مورد اسراف و اسراف کاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. He's incompetent, he'll have to go.
[ترجمه سمانه] او. مذکر
|
[ترجمه گوگل]او ناتوان است، باید برود
[ترجمه ترگمان]اون incompetent، باید بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. He's been deaf and dumb since birth.
[ترجمه گوگل]او از بدو تولد کر و لال بوده است
[ترجمه ترگمان]از زمان تولد او کر و احمق بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. He's becoming increasingly exasperated with the situation.
[ترجمه گوگل]او به طور فزاینده ای از این وضعیت عصبانی می شود
[ترجمه ترگمان]او از این وضعیت بیش از پیش عصبانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• he exists, he lives, he occupies a certain position, he exists in a certain state

پیشنهاد کاربران

بپرس