heart failure

/ˈhɑːrtˈfeɪljər//hɑːtˈfeɪljə/

(پزشکی) نارسایی قلبی، سکته قلبی، نارسایی قلب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the inability of the heart to pump enough blood to and from the body tissue, often resulting in death.

جمله های نمونه

1. The probable cause of death was heart failure.
[ترجمه گوگل]علت احتمالی مرگ نارسایی قلبی بوده است
[ترجمه ترگمان]دلیل احتمالی مرگ، شکست قلبی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Heart failure led to her father's death.
[ترجمه گوگل]نارسایی قلبی منجر به مرگ پدرش شد
[ترجمه ترگمان] نارسایی قلبی منجر به مرگ پدرش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The mere mention of the words "heart failure", can conjure up, to the layman, the prospect of imminent death.
[ترجمه گوگل]ذکر صرف کلمات "نارسایی قلبی" می‌تواند چشم‌انداز مرگ قریب‌الوقوع را برای افراد عادی تداعی کند
[ترجمه ترگمان]تنها اشاره به کلمه \"نارسایی قلبی\" می تواند به فرد غیر عادی، دورنمایی از مرگ قریب الوقوع تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Heart failure was the immediate cause of his death.
[ترجمه گوگل]نارسایی قلبی علت فوری مرگ او بود
[ترجمه ترگمان]شکست قلبی دلیل اصلی مرگش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She died penniless, in 195 of liver and heart failure.
[ترجمه گوگل]او بی پول در سال 195 بر اثر نارسایی کبد و قلب درگذشت
[ترجمه ترگمان]او بدون پول، در ۱۹۵ کبد و نارسایی قلبی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Patients with liver or heart failure frequently have a primary respiratory alkalosis.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به نارسایی کبدی یا قلبی اغلب آلکالوز تنفسی اولیه دارند
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به نارسایی قلبی یا قلبی اغلب دچار اختلال تنفسی اولیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In congestive heart failure, it is diminished because of low cardiac output and reduced arterial distending pressure.
[ترجمه گوگل]در نارسایی احتقانی قلب، به دلیل برون ده قلبی کم و کاهش فشار اتساع شریانی، کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]در نارسایی احتقانی قلب، به دلیل کاهش فشار قلب و کاهش فشار شریانی کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Heart failure means that the heart muscle is not pumping well enough to meet the need for oxygen-rich blood.
[ترجمه گوگل]نارسایی قلبی به این معنی است که عضله قلب به اندازه کافی پمپاژ نمی کند تا نیاز به خون غنی از اکسیژن را برآورده کند
[ترجمه ترگمان]نارسایی قلبی به این معنی است که ماهیچه قلب به اندازه کافی خوب پمپاژ نمی کند تا نیاز به خون غنی از اکسیژن را برطرف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A Negro dies of heart failure, they blame it on racial segregation.
[ترجمه گوگل]یک سیاهپوست بر اثر نارسایی قلبی می میرد، آنها جداسازی نژادی را مقصر آن می دانند
[ترجمه ترگمان]یک کاکا سیاه از شکست قلبی می میرد، آن را روی تبعیض نژادی مقصر می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All the evidence indicates total kidney and heart failure.
[ترجمه گوگل]تمام شواهد حاکی از نارسایی کلی کلیه و قلب است
[ترجمه ترگمان]همه شواهد بیانگر نارسایی کلیه و نارسایی قلبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In fact the late Malcolm Forbes died from heart failure.
[ترجمه گوگل]در واقع مالکوم فوربز فقید بر اثر نارسایی قلبی درگذشت
[ترجمه ترگمان]در واقع مالکوم فوربز دیر از نارسایی قلبی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A reduction in the incidence of progressive heart failure was primarily responsible for the reduced mortality.
[ترجمه گوگل]کاهش در بروز نارسایی پیشرونده قلبی در درجه اول مسئول کاهش مرگ و میر بود
[ترجمه ترگمان]کاهشی در رخداد نارسایی قلبی پیشرو در درجه اول مسئول کاهش مرگ و میر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Muscle cramps, kidney and even heart failure are the physical results of prolonged bulimia.
[ترجمه گوگل]گرفتگی عضلانی، نارسایی کلیه و حتی قلب از نتایج فیزیکی بولیمیا طولانی مدت است
[ترجمه ترگمان]گرفتگی عضلات ماهیچه، کلیه و حتی نارسایی قلبی نتایج فیزیکی of طولانی مدت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the patient develops early overt congestive heart failure it is contraindicated, but do seriously consider it later.
[ترجمه گوگل]اگر بیمار دچار نارسایی احتقانی قلب زودرس شود، منع مصرف دارد، اما بعداً آن را جدی بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر بیمار از نارسایی احتقانی قلب احتقانی قلب خود استفاده کند، contraindicated است، اما بعدا به طور جدی آن را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inability of the heart to function properly
heart failure is a serious medical condition in which someone's heart stops working as well as it should, sometimes stopping completely so that they die.

پیشنهاد کاربران

بپرس