hearth

/ˈhɑːrθ//hɑːθ/

معنی: منزل، اتشدان، اجاق، کف منقل، کوره کشتی
معانی دیگر: کف شومینه، کف اجاق، ته بخاری، خاکسترگاه، (مجازی) کنار بخاری، کانون خانواده، خانه، زندگی خانوادگی، کاشانه، سکوی اجاق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the floor of a fireplace, often extending outward into a room.

- She kneeled on the hearth and poked at the logs in the fire.
[ترجمه گوگل] روی اجاق زانو زد و به کنده های آتش زد
[ترجمه ترگمان] روی بخاری زانو زد و به چوب ها در آتش ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the home, considered as a place of warmth.
مشابه: home, shelter

- In the dank prison, he longed for his hearth and his loving wife.
[ترجمه مهرداد جنیدی] در زندان تاریک ، ، او آرزوی خانه اش در کنار همسر عزیزش را داشت .
|
[ترجمه گوگل] در زندان تاریک، او در حسرت کوره و همسر مهربانش بود
[ترجمه ترگمان] در زندان نمور و مرطوب، دلش برای بخاری و زن محبوبش تنگ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: in various furnaces, the lowest part.

جمله های نمونه

1. a bright fire was burning in the hearth
آتش درخشانی در اجاق می سوخت.

2. there was a pile of ashes on the hearth
روی کف اجاق توده ای خاکستر جمع شده بود.

3. the soldier was longing to return once again to the family hearth
سرباز آرزو می کرد که یکبار دیگر به کانون خانواده اش باز گردد.

4. The embers still glowed in the hearth.
[ترجمه گوگل]اخگرها هنوز در اجاق می درخشید
[ترجمه ترگمان]هنوز آتش بخاری روشن نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A bright fire was burning in the hearth.
[ترجمه گوگل]آتش روشنی در آتش سوزی شعله ور بود
[ترجمه ترگمان]بخاری روشن در بخاری می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A fire crackled on the hearth.
[ترجمه گوگل]آتشی روی اجاق می‌ترقید
[ترجمه ترگمان]آتش در بخاری زبانه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A log fire crackled in the hearth.
[ترجمه گوگل]آتش چوبی در اجاق گاز ترکید
[ترجمه ترگمان]در بخاری دیواری زبانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He dumped the logs on the big stone hearth.
[ترجمه گوگل]کنده ها را روی آتشدان بزرگ سنگی ریخت
[ترجمه ترگمان]چوب ها را روی اجاق سنگی بزرگ گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fire flamed cozily in the hearth.
[ترجمه گوگل]آتش به آرامی در آتش شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]آتش در اجاق برقی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He stoked up the fire in the hearth.
[ترجمه گوگل]آتش را در اجاق برافروخت
[ترجمه ترگمان]آتش بخاری را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A log fire was roaring in the hearth.
[ترجمه گوگل]آتش کنده ای در اجاق آتش می زد
[ترجمه ترگمان]آتشی در بخاری دیواری زبانه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The coals under the ashes on the dark hearth she fanned to life until a cheerful fire was burning.
[ترجمه گوگل]زغال‌های زیر خاکستر روی کوره‌ی تاریکی که او آنقدر زنده می‌شد که آتشی شاد می‌سوخت
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ در کنار بخاری تاریک، تا زمانی که یک آتش شاد روشن بود، او را زنده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A fire leaped in the hearth under a marble mantelpiece identical to the one in her own flat.
[ترجمه گوگل]آتشی در اجاق آتش زیر شومینه سنگ مرمری که در آپارتمان خودش بود می پرید
[ترجمه ترگمان]آتشی در بخاری دیواری، مثل بخاری دیواری مرمر، مثل کسی که در آپارتمان او باشد، در بخاری دیواری زبانه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To each side of the hearth was a high-backed wicker armchair in an intricate closely woven design fitted with patchwork cushions.
[ترجمه گوگل]در هر طرف اجاق یک صندلی راحتی حصیری با پشت بلندی با طرحی پیچیده بافته شده بود که با کوسن های تکه تکه شده بود
[ترجمه ترگمان]در هر طرف اجاق یک صندلی راحتی حصیری با طرح پیچیده شده بود که با بالش های وصله دوزی شده تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Logs had been kindled in the hearth, and the room held the faint, acrid tang of woodsmoke.
[ترجمه گوگل]کنده ها در اجاق آتش زده شده بودند و اتاق رگه های ضعیف و تند دود چوب را در خود جای می داد
[ترجمه ترگمان]در بخاری دیواری زبانه می کشید، و اتاق ضعیف، بوی تند دود هیزم دود می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منزل (اسم)
house, abode, accommodation, apartment, hearth, dwelling, habitation, lodging, lodge, destination, hospice, inn, caravan-serai, halting place

اتشدان (اسم)
hearth, firebox, warming pan

اجاق (اسم)
hearth, stove, fireplace, oven, kiln

کف منقل (اسم)
hearth

کوره کشتی (اسم)
hearth

انگلیسی به انگلیسی

• floor of a fireplace; symbol of home and family
a hearth is the floor of a fireplace.

پیشنهاد کاربران

Fireplace
hearth ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: اجاق
تعریف: پدیداری که از آن برای افروختن و نگهداری آتش برای تولید گرما و پخت وپز استفاده می شد
کنار شومینه یا بخاری
کانون گرم خانواده
شومینه

بپرس