helpfulness


سودمندی، کمک بخشی

جمله های نمونه

1. His helpfulness today has made me revise my original opinion/impression of him.
[ترجمه گوگل]کمک امروز او باعث شد که نظر/تصور اصلی خود را از او تجدید نظر کنم
[ترجمه ترگمان]هم کاری او امروز باعث شده است که من عقیده و عقیده اصلی خود را در مورد او مورد تجدید نظر قرار دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The level of expertise and helpfulness is far higher in smaller shops.
[ترجمه گوگل]سطح تخصص و کمک در مغازه های کوچکتر به مراتب بالاتر است
[ترجمه ترگمان]سطح تخصص و هم کاری در فروشگاه های کوچک تر بسیار بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The high - water mark of India's helpfulness, such as it was, is passing.
[ترجمه گوگل]نشان پرآب مفید بودن هند، مانند آنچه بود، در حال گذر است
[ترجمه ترگمان]علامت بالای آب کمکی هند، مانند آنچه بود، در حال عبور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What is your strongest trait ? Helpfulness and caring . Adaptability and sense of humor . Cheerfulness and friendliness.
[ترجمه گوگل]قوی ترین ویژگی شما چیست؟ کمک کننده و مراقبت سازگاری و حس شوخ طبعی نشاط و صمیمیت
[ترجمه ترگمان]قوی ترین ویژگی شما چیست؟ مراقبت و مراقبت سازگاری و حس شوخ طبعی دوستانه و دوستانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Be a model of encouragement, positivity, helpfulness, humor and compassion.
[ترجمه گوگل]الگویی از تشویق، مثبت اندیشی، کمک، شوخ طبعی و شفقت باشید
[ترجمه ترگمان]الگویی از تشویق، مثبت گرایی، هم کاری، بذله گویی و شفقت باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Contrast such helpfulness with China's behavior on the dispute over Iran's nuclear ambitions.
[ترجمه گوگل]چنین کمکی را با رفتار چین در مورد مناقشه بر سر جاه طلبی های هسته ای ایران مقایسه کنید
[ترجمه ترگمان]مقایسه این هم کاری با رفتار چین در مورد اختلاف بر سر جاه طلبی های هسته ای ایران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She wasn't exactly conspicuous for her helpfulness, ie wasn't helpful.
[ترجمه گوگل]او دقیقاً به خاطر مفید بودنش مشخص نبود، یعنی مفید نبود
[ترجمه ترگمان]او به خاطر کمکی که به من کرده بود، نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His general attitude is one of an untiring and immense courtesy and helpfulness.
[ترجمه گوگل]نگرش کلی او مودب و کمکی خستگی ناپذیر و بی اندازه است
[ترجمه ترگمان]رفتار عمومی او یکی از پشت کار خستگی ناپذیری و کمکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rather than emphasizing individual efforts, emphasis may be placed on group effort to create a climate of helpfulness.
[ترجمه گوگل]به جای تأکید بر تلاش‌های فردی، ممکن است بر تلاش گروهی برای ایجاد جو کمک‌کننده تأکید شود
[ترجمه ترگمان]به جای تاکید بر تلاش های فردی، ممکن است بر روی تلاش های گروهی برای ایجاد فضای کمکی، تاکید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Individual boatmen should also be honoured through clubs nominating skippers for their ability to find fish and their helpfulness towards anglers.
[ترجمه گوگل]قایقرانان منفرد نیز باید از طریق باشگاه هایی که کاپیتانان را به دلیل توانایی آنها در یافتن ماهی و کمک آنها به ماهیگیران معرفی می کنند، تقدیر شوند
[ترجمه ترگمان]ملوانان انفرادی نیز باید از طریق افرادی که برای پیدا کردن ماهی و کمک به towards به توانایی خود برای یافتن ماهی و کمک به آن ها کمک می کنند، مورد تقدیر قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The prickly distrust had faded to be replaced by an almost oily helpfulness.
[ترجمه گوگل]بی اعتمادی خاردار از بین رفته بود تا با کمکی تقریباً روغنی جایگزین شود
[ترجمه ترگمان]بدگمانی prickly جای خود را با کمکی نسبتا چرب جایگزین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Speak the language of the virtues. Talk about patience, cooperativeness, courage, ingenuity, cheerfulness, helpfulness, kindness, etc. and point out those virtues when you see them demonstrated.
[ترجمه گوگل]به زبان فضائل صحبت کنید در مورد صبر، همکاری، شجاعت، نبوغ، نشاط، کمک، مهربانی و غیره صحبت کنید و هنگامی که آنها را نشان دادید به آن فضیلت ها اشاره کنید
[ترجمه ترگمان]زبان فضایل را بگو در مورد صبر، شکیبایی، شجاعت، نبوغ، هم کاری، مهربانی، مهربانی و غیره صحبت کنید و این فضایل را هنگامی که آن ها را می بینید، نشان دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do you cultivate their habits of courtesy, co - opration, and helpfulness naturally?
[ترجمه گوگل]آیا به طور طبیعی عادات ادب، همکاری و کمک را در آنها پرورش می دهید؟
[ترجمه ترگمان]آیا عادت خود را با نزاکت، تعاون، و کمک به طور طبیعی پرورش می دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They parted on a high plane of amity and Christian helpfulness.
[ترجمه گوگل]آنها در سطح بالایی از دوستی و کمک مسیحی جدا شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها با کمک و کمکی مسیحی از یکدیگر جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• usefulness, quality of being beneficial

پیشنهاد کاربران

۱. سودمندی. اثربخشی. فایده مندی ۲. دلسوزی. مهربانی. کمک کاری
مثال:
The level of expertise and helpfulness is far higher in smaller shops.
سطح مهارت و اثربخشی در فروشگاه های کوچک تر بسیار بیشتر است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : help
✅️ اسم ( noun ) : help / helper / helping / helpfulness / helplessness
✅️ صفت ( adjective ) : helpful / helpless
✅️ قید ( adverb ) : helpfully / helplessly
مفید فایده بودن
helpfulness ( روان شناسی )
واژه مصوب: یاریگری
تعریف: ← رفتار یاریگرانه
فایده مند بودن
کمک، یاری، مساعدت
کمک هزینه

بپرس