hereditary

/həˈredəˌteri//hɪˈredɪtri/

معنی: ارثی
معانی دیگر: برماندی، مانداکی، وراثتی، آبا واجدادی، نیائی، نیاکانی، قابل ارث بری، مرده ریگی، وانهادنی، موروثی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: hereditarily (adv.)
(1) تعریف: of or pertaining to traits or tendencies that can be genetically transmitted from parent to offspring.

- a hereditary disease
[ترجمه کوروش شفیعی] یک بیماری موروثی
|
[ترجمه گوگل] یک بیماری ارثی
[ترجمه ترگمان] بیماری ارثی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in law, of or pertaining to inheritance, as of property.

- her hereditary rights
[ترجمه گوگل] حقوق ارثی او
[ترجمه ترگمان] حقوق موروثی او،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: characteristic of or fostered by earlier generations.

- hereditary foes
[ترجمه گوگل] دشمنان ارثی
[ترجمه ترگمان] دشمنان موروثی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- hereditary prejudices
[ترجمه گوگل] تعصبات ارثی
[ترجمه ترگمان] خرافات موروثی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. hereditary allies
متحدان نسل اندرنسل

2. hereditary bravery
شجاعت نسل اندرنسل

3. hereditary diseases
بیماری های ارثی

4. hereditary enmity
دشمنی آبا و اجدادی

5. hereditary factor
عامل ارثی

6. hereditary monarchy
سلطنت موروثی

7. hereditary wealth
ثروت به ارث برده شده

8. a hereditary claim
حق موروثی

9. some positions were hereditary and others were elective
برخی از مقام ها موروثی و برخی دیگر انتخابی بودند.

10. the palace is still in the occuption of its hereditary owner
آن کاخ هنوز هم در اشغال مالک موروثی آن است.

11. Most of the hereditary element has gone, and more life peers will be created.
[ترجمه گوگل]بیشتر عنصر ارثی از بین رفته است و همتایان زندگی بیشتری ایجاد خواهند شد
[ترجمه ترگمان]بیشتر این عنصر ارثی از بین رفته است، و peers زندگی بیشتری ایجاد خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The counts are hereditary rulers whose families have long and famous histories.
[ترجمه گوگل]کنت ها حاکمان موروثی هستند که خانواده هایشان دارای تاریخچه طولانی و مشهور هستند
[ترجمه ترگمان]این تعداد rulers موروثی است که خانواده های آن ها تاریخچه طولانی و مشهوری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their status was hereditary, land and titles being passed on from father to son.
[ترجمه مریم سالک زمانی] منزلت اجتماعی شان ( املاک و القاب ) موروثی بود و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد.
|
[ترجمه گوگل]وضعیت آنها موروثی بود، زمین و القاب از پدر به پسر منتقل می شد
[ترجمه ترگمان]موقعیت آن ها ارثی بود، زمین و عناوین از پدر به پسر منتقل می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some forms of deafness are hereditary.
[ترجمه گوگل]برخی از اشکال ناشنوایی ارثی هستند
[ترجمه ترگمان]برخی اشکال کری، ارثی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Xanthinuria is a rare hereditary deficiency of xanthine oxidase, which results in hypouricemia and diminished urinary uric acid excretion.
[ترجمه گوگل]زانتینوری یک کمبود ارثی نادر گزانتین اکسیداز است که منجر به هیپواوریسمی و کاهش دفع اسید اوریک در ادرار می شود
[ترجمه ترگمان]Xanthinuria، یک کمبود ارثی نادر است که منجر به کاهش دفع اسید uric می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. But the hereditary peers provide a ballast which distorts any pretence at representativeness.
[ترجمه گوگل]اما همتایان ارثی بالاستی را فراهم می کنند که هرگونه تظاهر به نمایندگی را مخدوش می کند
[ترجمه ترگمان]اما همسالان موروثی یک بالاست را فراهم می کنند که هر گونه تظاهر کننده را به عنوان نماینده مجاز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارثی (صفت)
successive, congenital, hereditary, patrimonial, sex-linked

تخصصی

[ریاضیات] ارثی، موروثی

انگلیسی به انگلیسی

• passed down genetically, transferred naturally from parent to child; pertaining to an inheritance
a hereditary characteristic or illness is passed on to a child from its parents before it is born.
a hereditary title or position in society is passed on from parent to child.

پیشنهاد کاربران

موروثی ( انگلیسی: Hereditary ) فیلمی در ژانر ترسناک به کارگردانی آری استر است که در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به تونی کولت، گابریل بیرن و آن داود اشاره کرد.
hereditary ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: وراثتی
تعریف: مربوط به وراثت
ارثی
موروثی
Come from so old time mixed with traditions and custom with cultural matters, handed down to other generations
ژنتیکی
مادرزادی

بپرس