heretical

/həˈretɪkəl//hɪˈretɪkəl/

وابسته به ارتداد و مرتدها، وی ستودین، کژآئینانه، رافضی، مبنی برفساد، بدعت امیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or characteristic of an opinion or belief that challenges deeply established social, political, or religious views.
متضاد: orthodox
مشابه: renegade

- The notion that the Earth revolved around the sun was at one time considered heretical.
[ترجمه گوگل] این تصور که زمین به دور خورشید می چرخد ​​زمانی بدعت تلقی می شد
[ترجمه ترگمان] این تصور که زمین دور خورشید می چرخید در یک زمان بدعت تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. heretical opinions
اندیشه های ارتدادآمیز

2. I made the then heretical suggestion that it might be cheaper to design new machines.
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد بدعت آمیز آن زمان را مطرح کردم که ممکن است طراحی ماشین های جدید ارزان تر باشد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کردم که طراحی ماشین های جدید ارزان تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But among sociologists and psychologists it is heretical nonsense.
[ترجمه گوگل]اما در میان جامعه شناسان و روانشناسان این یک مزخرف بدعت آمیز است
[ترجمه ترگمان]اما در میان جامعه شناسان و روانشناسان nonsense بدعت آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although his proposal of plural worlds was considered heretical, it is difficult to believe it was that which determined his fate.
[ترجمه گوگل]اگرچه پیشنهاد او در مورد عوالم کثرت بدعت تلقی می شد، اما نمی توان باور کرد که این چیزی بود که سرنوشت او را تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]اگرچه پیشنهاد او از جهان های جمع کفرآمیز تلقی می شد، اما باور کردن آن سخت بود که سرنوشت او را تعیین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Refusing to recant his doctrines as heretical, he was condemned to be burnt at the stake at Konstanz.
[ترجمه گوگل]او با امتناع از انکار آموزه های خود به عنوان بدعت، محکوم به سوزاندن در کنستانس شد
[ترجمه ترگمان]امتناع از انکار عقاید خود به عنوان بدعت، محکوم به سوزاندن در the در Konstanz بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is not as heretical a suggestion as it might seem at first sight.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد آنقدرها هم که در نگاه اول به نظر می رسد بدعت آمیز نیست
[ترجمه ترگمان]این به آن اندازه که در نظر اول به نظر می رسد بدعت آمیز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its thought influenced many heretical West-European sects, such as the Kathars in the Middle Ages, who were fiercely persecuted, and mystics as Jacob Boehme (1575-16
[ترجمه گوگل]اندیشه آن بر بسیاری از فرقه‌های بدعت‌گذار اروپای غربی، مانند کاتارها در قرون وسطی، که به‌شدت مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند، و عارفانی به‌عنوان ژاکوب بوهمه (1575-16) تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]اندیشه های آن بر بسیاری از فرقه های heretical غربی، مانند the در قرون وسطی، که به شدت مورد آزار و اذیت و mystics بودند قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most blind beliefs in heretical ideas and various taboos originate in some religious mentality.
[ترجمه گوگل]اکثر باورهای کورکورانه به عقاید بدعت آمیز و تابوهای مختلف از برخی ذهنیت های دینی سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از باورهای کور در عقاید کفرآمیز و تابوهای مختلف از برخی ذهنیت مذهبی سرچشمه می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A theodicy can be seen as heretical or even blasphemous for the simple reason that it -- think of what it assumes.
[ترجمه گوگل]یک تئودیسه را می توان بدعت آمیز یا حتی کفرآمیز دانست، به این دلیل ساده که - فکر کنید چه چیزی را فرض می کند
[ترجمه ترگمان]یک theodicy را می توان به عنوان یک بدعت تلقی کرد و یا حتی برای این دلیل ساده که آن - - به آنچه که فکر می کند، فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr Brown's message is about as heretical as you can get.
[ترجمه گوگل]پیام آقای براون تا آنجا که می توانید بدعت آمیز است
[ترجمه ترگمان]پیام آقای براون به اندازه شما heretical است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I keep a library of tomes - heretical, exegetical, hermeneutical and pharmaceutical.
[ترجمه گوگل]من کتابخانه ای از توم ها - بدعتی، تفسیری، هرمنوتیکی و دارویی را نگه می دارم
[ترجمه ترگمان]من یک کتابخانه از tomes، تفسیری، تفسیری، hermeneutical و داروسازی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Denial of this is considered heretical by Catholics and Eastern Orthodox ( and Evangelicals ) alike.
[ترجمه گوگل]انکار این امر توسط کاتولیک ها و ارتدوکس های شرقی (و انجیلی ها) به طور یکسان بدعت تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]انکار این موضوع از سوی کاتولیک ها و ارتدوکس شرقی (و Evangelicals)به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was oppposed as worthless and even heretical.
[ترجمه گوگل]به عنوان بی ارزش و حتی بدعت با آن مخالفت شد
[ترجمه ترگمان]این کتاب به همان اندازه بی ارزش و حتی بدعت آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The heretical thought would be unpunished, unrepented, out of their reach for ever.
[ترجمه گوگل]اندیشه بدعت آمیز بدون مجازات، بدون توبه و دور از دسترس آنها برای همیشه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این اندیشه کفرآمیز که از دسترس آنان خارج می شد، بی مجازات باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many of official doctrines are heretical.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دکترین های رسمی بدعت آمیز هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اصول رسمی بدعت آمیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to heresy; unorthodox, radical, dissident

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : heresy / heretic
✅️ صفت ( adjective ) : heretical
✅️ قید ( adverb ) : heretically
نواوری که از اصل خارج شود
بدعت آمیز
در اسلام، بِدعَت به معنی نوآوری در اعمال یا اعتقادات دینی است به گونه ای که در قرآن یا کتاب های مقدس نباشد.
ارتدادی
heretical movements =جنبش های ارتدادی

بپرس