heuristic

/hjʊəˈrɪstɪk//hjʊəˈrɪstɪk/

معنی: کشف کننده، پی برنده، اکتشافی، ابتکآری
معانی دیگر: (آموزش و پرورش - کامپیوتر: وابسته به یادگیری عملی از راه تجربه و خطا) آروین آموزانه، آروینی، کاوشی، ذهنی، مکاشفه ای، ابتکلاری، بحکاکتشافی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or consisting of education derived from empirical study and practical experience.
اسم ( noun )
مشتقات: heuristically (adv.)
(1) تعریف: a heuristic method or procedure.

(2) تعریف: (pl. but used with a sing. verb) the art or practice of using such methods.

جمله های نمونه

1. heuristic principle
آسای آروینی (اصل تحقیقی و تجربی)

2. The positive heuristic is comprised of rough guidelines indicating how the research programme might be developed.
[ترجمه گوگل]اکتشافی مثبت از دستورالعمل های تقریبی تشکیل شده است که نشان می دهد چگونه برنامه تحقیقاتی ممکن است توسعه یابد
[ترجمه ترگمان]هیوریستیک مثبت متشکل از دستورالعمل های سخت است که نشان می دهد چگونه برنامه تحقیقاتی ممکن است توسعه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A prime example occurs during search with heuristic rules, in the choice of a rule from a conflict set.
[ترجمه گوگل]یک مثال اصلی در هنگام جستجو با قوانین اکتشافی، در انتخاب یک قانون از یک مجموعه تضاد رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]یک مثال اصلی در طول جستجو با قوانین اکتشافی، در انتخاب یک قاعده از یک مجموعه تعارض رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The heuristic nature of this argument is explicitly recognized, but its dynamical consequences are of interest.
[ترجمه گوگل]ماهیت اکتشافی این استدلال به صراحت شناخته شده است، اما پیامدهای دینامیکی آن مورد توجه است
[ترجمه ترگمان]ماهیت اکتشافی این بحث صراحتا به رسمیت شناخته شده است، اما نتایج دینامیکی آن مورد توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We stress that the list serves a heuristic purpose: it enables us to collect data on a fairly systematic basis.
[ترجمه گوگل]ما تأکید می کنیم که این لیست یک هدف اکتشافی را دنبال می کند: ما را قادر می سازد تا داده ها را بر اساس نسبتاً سیستماتیک جمع آوری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تاکید می کنیم که این لیست یک هدف اکتشافی را ارایه می دهد: آن ما را قادر می سازد تا داده ها را به طور نسبتا اصولی جمع آوری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A good heuristic function is a function f on states which tends to be large on nodes on paths to goals.
[ترجمه گوگل]یک تابع اکتشافی خوب، تابع f روی حالت‌ها است که تمایل دارد در گره‌های مسیرهای رسیدن به اهداف بزرگ باشد
[ترجمه ترگمان]یک تابع اکتشافی خوب یک تابع f بر روی حالات است که تمایل به بزرگ شدن روی گره ها در مسیر به اهداف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A heuristic algorithm for rapid formation of the explosion fragments is proposed.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم اکتشافی برای تشکیل سریع قطعات انفجار پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم اکتشافی برای تشکیل سریع قطعات انفجار پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In reasoning mechanism, two kinds of strategy: heuristic forward and backward reasoning method are adopted, and blackboard structure which is a common dynamic data area being applied.
[ترجمه گوگل]در مکانیسم استدلال، دو نوع استراتژی اتخاذ می‌شود: روش استدلال اکتشافی رو به جلو و عقب‌گرد، و ساختار تخته سیاه که یک منطقه داده پویا رایج است که اعمال می‌شود
[ترجمه ترگمان]در مکانیزم استدلال، دو نوع استراتژی: روش اکتشافی به جلو و عقب، و ساختار تخته سیاه که یک فضای داده پویا رایج در حال اعمال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Heuristic scheduling algorithm is a simple multi - task scheduling algorithm with good performance distributed system.
[ترجمه گوگل]الگوریتم زمان‌بندی اکتشافی یک الگوریتم زمان‌بندی چند کار ساده با سیستم توزیع شده با عملکرد خوب است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم زمان بندی Heuristic یک الگوریتم زمان بندی چند وظیفه ای ساده با سیستم توزیع شده عملکرد خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We propose a stochastic heuristic search algorithm that can suppress the noise, thus linking edge points effectively to form a continuous edge.
[ترجمه گوگل]ما یک الگوریتم جستجوی اکتشافی تصادفی را پیشنهاد می‌کنیم که می‌تواند نویز را سرکوب کند، بنابراین نقاط لبه را به طور موثر به هم پیوند می‌دهد تا یک لبه پیوسته را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]ما یک الگوریتم جستجوی تصادفی تصادفی را پیشنهاد می کنیم که می تواند نویز را سرکوب کند، در نتیجه نقاط لبه را به طور موثر پیوند می دهد تا یک لبه پیوسته را شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The simulation results show that the new heuristic algorithm brings about better resource utilization and more balanced resource capacity assignment than the previous ones.
[ترجمه گوگل]نتایج شبیه‌سازی نشان می‌دهد که الگوریتم ابتکاری جدید، استفاده بهتر از منابع و تخصیص ظرفیت منابع متعادل‌تر را نسبت به الگوریتم‌های قبلی به ارمغان می‌آورد
[ترجمه ترگمان]نتایج شبیه سازی نشان می دهد که الگوریتم جدید اکتشافی، استفاده از منابع بهتر و تخصیص منابع متعادل بیشتر نسبت به پروژه های قبلی را به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Up to now, some heuristic algorithms have been proposed for learning from examples based on extension matrix theory.
[ترجمه گوگل]تاکنون، برخی از الگوریتم‌های اکتشافی برای یادگیری از مثال‌های مبتنی بر نظریه ماتریس بسط پیشنهاد شده‌اند
[ترجمه ترگمان]تاکنون، برخی از الگوریتم های اکتشافی برای یادگیری از مثال های مبتنی بر نظریه ماتریس بسط پیشنهاد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A heuristic method combined genetic algorithm and parameter linear programming is proposed to the FCLSP. A simulation example shows that the method is effective.
[ترجمه گوگل]یک روش اکتشافی ترکیبی از الگوریتم ژنتیک و برنامه ریزی خطی پارامتر به FCLSP پیشنهاد شده است یک مثال شبیه سازی نشان می دهد که روش موثر است
[ترجمه ترگمان]یک روش اکتشافی ترکیبی از الگوریتم ژنتیک و برنامه ریزی خطی پارامتر به the پیشنهاد شده است یک مثال شبیه سازی نشان می دهد که این روش موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A new heuristic circuit partitioning approach based on F-M algorithm is presented in this paper.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد پارتیشن بندی مدار اکتشافی جدید بر اساس الگوریتم F-M در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش تقسیم بندی مدار اکتشافی جدید مبتنی بر الگوریتم F - M در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A fuzzy presentation in a recognition process and heuristic search algorithm based on membership grade are proposed in this paper.
[ترجمه علی اسماعیل‌وندی] یک ارائه فازی در فرایند شناخت و الگوریتم یافتن ابتکاری ( تجربی ) بر پایه درجه عضویت در این مقاله، پیشنهاد شد.
|
[ترجمه گوگل]ارائه فازی در فرآیند شناسایی و الگوریتم جستجوی اکتشافی بر اساس درجه عضویت در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک ارائه فازی در فرآیند بازشناسی و الگوریتم جستجوی اکتشافی مبتنی بر پایه عضویت در این مقاله پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشف کننده (اسم)
detector, heuristic

پی برنده (صفت)
heuristic

اکتشافی (صفت)
reconnaissance, heuristic, exploratory, probative, probatory

ابتکآری (صفت)
heuristic

تخصصی

[کامپیوتر] غیر مستدل، ذهنی . - ذهنی، تجربی روشی برای حل مسائل که مستلزم سعی و خطای هوشمند است. در مقابل، راه حل الگوریتمی شیوه ای مشخص است که ارائه ی جواب صحیح را تضمین می کند . ( نگاه کنید به algorithm ) . مثلاً هیچ الگوریتم شناخته شده ای وجود ندارد که یک بازی کامل شطرنج را بیان کند . از این رو باید در برنامه های بازی شطرنج، از یک روشی ذهنی بهره بگیرید، روشی که در هر مورد خاصی نتایج احتمالی را ارائه می دهد .
[برق و الکترونیک] ادراکی - تجربی ؛ مکاشفه ای کاربرد روشهای اکتشافی سعی و خطا در حل مسئله که طی آن پاسخها از طریق ارزیابی روند پیشرفت به طرف نتیجه نهایی پیدا می شوند.
[صنعت] ابتکاری، ابداعی
[ریاضیات] راهنما، رهگشا، ابتکاری، غیر مستدل، راه حل حسی، ذهنی، جنبه ی حسی
[روانپزشکی] اکتشافی. روشی برای کشف، راهی برای مشکل گشایی، روشی که به عنوان وسیله فرمول بندی ابتکاری از آن استفاده می شود. اساسأ، روش اکتشافی روشی است که محدوده راه حل های ممکن برای یک مشکل یا تعداد پاسخ های ممکن برای یک سئوال را کاهش میدهد.

انگلیسی به انگلیسی

• heuristic method, investigative approach to problem solving
serving to discover, investigative
heuristic methods of learning involve using reasoning and past experience rather than formulas or solutions that are given to you; a formal word.

پیشنهاد کاربران

دکتر محمدرضا باطنی در فرهنگ معاصر پویا:
اکتشافی - یافتاری - تجربی - آزمایشی
شم. یافتار.
1 - خودآموزی ( در تعلیم و تربیت )
2 - آزمون و خطا ( در علوم رایانه )
شهودی
رهیافت آنی/اکتشافی.
روشی برای حل مسئله که بهینه، کامل و عقلانی و تضمین شده نیست اما با این حال دسترسی به یک هدف یا تقریب از هدف " فوری و کوتاه مدت" کافی است.
این واژه یونانی باستان هست به معنی پیدا کردم = i find, discover
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
A heuristic, or heuristic technique, is any approach to problem solving or self - discovery that employs a practical method that is not guaranteed to be optimal, perfect, or rational, but is nevertheless sufficient for reaching an immediate, short - term goal or approximation
مترادف:
heuristic technique

یافت یار. کشف یار
در اینجا سعی دارم فارغ از معادل های فارسی که برای واژه ی Heuristic پیشنهاد شده ( مانند دریابش، رهیافت آنی و . . . ) ، به مفهوم این واژه بپردازم. نخست معنای عام این واژه، و سپس مفهوم و کاربرد تخصصی آن در رشته ی روانشناسی در پی خواهند آمد.
...
[مشاهده متن کامل]

( من صرفاً از جهت ِ لزوم و نیاز به اختیار یک کلمه برای ارائه توضیحات، همان کلمه هیورستیک را به کار می برم؛ ساختن یا یافتن معادل فارسی ِ مناسب در توان ِ متخصصان است. )
1. معنای عام
هیورستیک از واژه εὑρίσκω در زبان یونانی باستان به معنای ِ �من می یابم، پیدا می کنم یا کشف می کنم� آمده است. یک هیورستیک یا تکنیک ِ هیورستیکی، رویکردی است برای �حل مسئله� یا �خویش کاوی� ( 1 ) .
در این رویکرد، روش هایی اتخاذ می گردد که کاربردی هستند؛ منتها ضمانت و قطعیتی وجود ندارد که این روش ها بهینه، کامل ( بی عیب و نقص ) ، یا منطقی باشند. اما به هر روی، این روش ها کیفیت و کفایت ِ لازم جهت دست یافتن ِ سریع و فوری به یک هدف ِ ( بسیار ) کوتاه مدت یا رسیدن به یک تقریب و تخمین را دارا هستند. در موقعیتی که یافتن یک راه حل بهینه غیرممکن یا انجام ناپذیر است، روش های هیورستیک می توانند به کار گرفته شوند تا موجب تسریع ِ فرآیند ِ یافتن ِ یک راه حل رضایت بخش گردند.
همچنین، روش های هیورستیک می توانند نوعی میان بـُر ِ ذهنی باشند که موجب کاهش ِ بار ِ شناختی ( Cognitive load ) در فرآیند تصمیم گیری گردند.
از مواردی که برای حل مسئله یا یافتن راه حل از روش ها و تکنیک های هیورستیک استفاده می کنند، می توان از روش �آزمون و خطا� ( Trial and error ) ، �قاعده سرانگشتی� ( Rule of thumb ) و یا �گمانه زنی آگاهانه� ( Educated guess ) ( 2 ) نام برد.
2. معنای تخصصی ( در رشته روانشناسی )
هیورستیک ها فرآیندهایی هستند که انسان ها به منظور تصمیم گیری از آنها به عنوان میان بـُرهای ذهنی استفاده می کنند. هیورستیک ها، استراتژی های ساده ای هستند که انسان ها، حیوانات، سازمان ها و حتی ماشین ها در برخورد با مسائل پیچیده آن ها را به کار می گیرند تا بتوانند در لحظه، بی درنگ و به سرعت �قضاوت کنند�، �تصمیم بگیرند� و �راه حل بیابند�.
محقق شدن این امور، غالباً مستلزم این است که تنها بر وجوه ِ مهم، و جنبه های ِ مرتبط با مسئله یا موقعیتی که در لحظه با آن روبرو هستیم تمرکز کنیم تا بتوانیم یک راه حل را طرح ریزی و ارائه نماییم. فرآیندهای هیورستیک - به شکل معمول و متداول - برای یافتن پاسخ ها یا راه حل هایی به کار گرفته می شوند که به احتمال ِ قوی کارساز و کافی هستند؛ حال آنکه این پاسخ ها و راه حل ها، نه لزوماً همیشه درست هستند و نه همواره دقیق ترین. قضاوت ها و تصمیماتی که بر پایه هیورستیک ها انجام می پذیرند، صرفاً به درد برآورده ساختن یک نیاز مبرم و فوری در شرایط عدم قطعیت می خورند، یعنی زمانی که اطلاعات ما ناقص و ناکافیست. ملاحظات مذکور، وجه تمایز ِ هیورستیک ها با پاسخ ها، راه حل ها و قضاوت هایی است که بر اساس منطق و احتمالات ( زیرشاخه ای از ریاضیات ) به دست می آیند و ارائه می گردند.
توضیحات:
1 - خویش کاوی یا سفر به مقصد ِ خویش کاوی ( Self - discovery یا Journey to self - discovery ) اشاره دارد به مسافرت های سیاحتی و اکتشافی، سفرهای معنوی ( مانند سفر به اماکن مقدس به قصد زیارت ) ، کشف و شهودهای درونی، یا رشته رخدادهایی که طی ِ آنها فرد در تلاش است به شکلی بی واسطه در باب موضوعات معنوی یا فضائل معنوی و اخلاقی به تشخیص و داوری ِ شخصی دست یابد، و از دنباله روی ِ عقاید و باورهای خانواده، دوستان و اهالی ِ محل زندگی خور خودداری نماید و نیز، تحت تأثیر ِ �فشار همتایان�* قرار نگیرد.
*فشار نظیر یا فشارِ همتا ( یان ) ( Peer pressure ) به تأثیراتی که توسط یک گروه ِ همتا در جهت تشویق فردی به تغییر رفتارها، ارزش ها یا اخلاق جهت همگامی با گروه به کار گرفته می شود، اطلاق می گردد. ( ویکی پدیا )
2 - گمانه زنی آگاهانه ( Educated guess ) یعنی گمانه زنی ِ مبتنی بر سواد ِ حاصل از دانش نظری و/یا تجربه ی عملی در یک حرفه
منبع اصلی: ویکی پدیای انگلیسی

راهنمون
راهکار سریع
خودکاوی
رهیافت
تجربه یافت
فراشناسانه
میان بر ذهنی و دریافت زود رس مناسب هستند.
میانبر ذهنی ( مثلا وقتی تو خونم تشنه ام می شه نمی شینم با خودم فکر کنم خوب چرا تشنمه / الان چه جوری باید تشنگیم رو برطرف کنم؟ آب از کجا بیارم؟ چه طور برم اونجا و . . . . زود از جام بلند می شم و بدون فکر کردن بهش می رم سراغ شیر اب و اب می خورم )
راه حل میانبر، یا روش آزمون و خطا یا حدس و گمان مبتنی بر واقعیتها و اطلاعات موجود برای حل سریع یک مسئله
A shortcut، a rule of thumbor، an educated guess or the rul of an unwritten method that isn't precise or exact but can solve the problem
چابک یابی، میانبر محاسباتی، میانبر رایانشی: این معادل توسط دکتر محمد ابراهیم محجوب در کتاب قوی سیاه به کار رفته است. در گرایش هوش مصنوعی رشته کامپیوتر، هیوریستیک فن یا الگوریتمی است که سریع تر از الگوریتم
...
[مشاهده متن کامل]
های متعارف می تواند راه حل مسئله را بیابد. در بسیاری مسایل، زمان جستجو به دنبال راه حل بهینه بسیار زیاد است. بنابراین الگوریتمی به کار می بریم که ممکن است راه حل بهینه، تام و کاملا صحیح و دقیق ندهد، اما خیلی زود جوابی پیدا می کند که تقریبا خوب است و کار ما را راه می اندازد. معادل های اکتشافی، ابتکاری و مکاشفه ای ترجمه های ظاهری و تحت الفظی واژه هستند و معنای فنی هیوریستیک در هوش مصنوعی را نمی رسانند. همچنین با اقتباس از میانبر ذهنی، در علم رایانش هم می توان آن را میانبر محاسباتی یا رایانشی هم ترجمه کرد.

[رایانه - هوش مصنوعی] رهیافت آنی
دریابش ( به روایت مترجم کتابی از دانیل کاهنمن )
تجربی ( مهندسی عمران )
یابنده
یابنده گرا
اکتشاف
یافتاری
یافتار
ابتکاری، اکتشافی، ذهنی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس