hex

/ˈheks//heks/

معنی: جادو گر، ساحره، سحر و جادو کردن
معانی دیگر: (محلی) زن جادوگر، عفریته، (نشان یا چیز یا ورد که موجب بدبیاری می شود) چشم بد، طلسم، چیز بدیمن، بلازا (jinx هم می گویند)، مخفف:، شش ضلعی، شش پهلو، ساحر، جادوگر، سحر وجادو کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hexes, hexing, hexed
• : تعریف: to put a spell or curse on, by means of witchcraft; put a hex on.
مشابه: bewitch, enchant, witch
اسم ( noun )
• : تعریف: a spell or curse effected by witchcraft.

جمله های نمونه

1. Someone's put a hex on my computer this morning - it keeps on crashing.
[ترجمه wendigo] امروز صبح یک فردی یک ویروسی را در کامپیوتر من کار گذاشت . کامپیوتر من دائم در حال کرش کردن است.
|
[ترجمه گوگل]امروز صبح شخصی یک هگز را روی رایانه من گذاشته است - همچنان خراب می شود
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یکی منو جادو کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't let her join us, who will hex us as a female.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید او به ما ملحق شود، که ما را به عنوان یک زن هک می کند
[ترجمه ترگمان]نگذار به ما ملحق شود، چه کسی ما را به عنوان یک زن طلسم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I think he's trying to put a hex on me.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنم او سعی می‌کند من را هگزا کند
[ترجمه ترگمان]فکر کنم می خواد منو جادو کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Maybe it was the bye week hex.
[ترجمه گوگل]شاید هکس بای هفته بود
[ترجمه ترگمان]شاید این آخرین باری بود که سحر و جادو کرده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Aware of a hex and sure of its power, the victim falls into learned helplessness and slides into submissive death.
[ترجمه گوگل]قربانی با آگاهی از یک هگز و مطمئن از قدرت آن، در درماندگی آموخته شده قرار می گیرد و به سمت مرگ تسلیم می لغزد
[ترجمه ترگمان]قربانی که از جادو آگاه است و از قدرت آن آگاه است، در درماندگی فرا می گیرد و به سمت مرگ تسلیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jaq recoiled, gesturing a hex.
[ترجمه گوگل]جک عقب نشست و به هگز اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]دامبلدور به عقب برگشت و به جادو اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hex: Transforms the enemy into a random critter, reducing the target's movement speed by 75 %.
[ترجمه گوگل]Hex: دشمن را به یک موجود تصادفی تبدیل می کند و سرعت حرکت هدف را تا 75 درصد کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]شانزده شانزدهی: دشمن را به یک critter تصادفی تبدیل کرده، سرعت حرکت هدف را تا ۷۵ % کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A hex triplet is a six-digit, three-byte hexadecimal number to represent colors.
[ترجمه گوگل]سه گانه هگز یک عدد شش رقمی و سه بایتی هگزادسیمال برای نمایش رنگ ها است
[ترجمه ترگمان]سه تایی شانزده شانزدهی یک عدد شش -، شماره سه بایت برای نشان دادن رنگ ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Enter the ( HEX ) ESN from the new ESN you want to use.
[ترجمه گوگل]( HEX ) ESN را از ESN جدیدی که می خواهید استفاده کنید وارد کنید
[ترجمه ترگمان]the (HEX)را از the که می خواهید استفاده کنید وارد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Convert hex to bin, bin to dec and more.
[ترجمه گوگل]هگز را به bin، bin را به dec و موارد دیگر تبدیل کنید
[ترجمه ترگمان]منو به بن، بن تا dec و بیشتر تبدیل کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. HEX file format conversion tool for BIN file format of the source code.
[ترجمه گوگل]ابزار تبدیل فرمت فایل HEX برای فرمت فایل BIN کد منبع
[ترجمه ترگمان]HEX تبدیل فرمت فرمت فایل برای قالب پرونده در کد منبع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now, new models use nice, shiny chrome, hex - head screws.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، مدل های جدید از پیچ های کروم براق و زیبا و براق استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]حالا، مدل های جدید از قسمت های کرم براق و براق و پیچ ها استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stainless steel screw, hex bolt series: tighten screw, machine screw, nail screw, self-tapping screw, expansion bolts, carriage, lifting eyebolt, a tooth, flat mat, play split cotters cushion etc.
[ترجمه گوگل]پیچ فولادی ضد زنگ، سری پیچ شش گوش: پیچ، پیچ ماشین، پیچ میخ، پیچ خودکار، پیچ های انبساط، کالسکه، پیچ چشمی بالابر، یک دندان، تشک تخت، بالشتک اسپلیت کوترهای بازی و غیره را سفت کنید
[ترجمه ترگمان]پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، پیچ، a و غیره و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Round up rivet nuts and hex nuts, rose to rivet widely applied in the metal plate, control box and power of products such as ark of wall plate enchase craft.
[ترجمه گوگل]گرد کردن مهره های پرچ و مهره های شش گوش، رز به پرچ به طور گسترده ای در صفحه فلزی، جعبه کنترل و قدرت محصولاتی مانند کشتی محفظه صفحه دیواری استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]به شکل گسترده ای در صفحه فلزی، جعبه کنترل و قدرت محصولاتی چون کشتی of plate wall بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جادو گر (اسم)
spellbinder, hex, conjuror, voodooist, conjurer, sorcerer, magician, theurgist, magus, powwow, wizard, medicine man

ساحره (اسم)
witch, hag, hex, hellcat, lamia, fairy, sibyl

سحر و جادو کردن (فعل)
bedevil, hex

تخصصی

[کامپیوتر] هگز .
[ریاضیات] شش، شش تایی

انگلیسی به انگلیسی

• spell, charm
cast a spell, perform magic, bewitch
pertaining to a numbering system which uses 16 as the base (as opposed to 10)

پیشنهاد کاربران

بپرس