hidebound

/ˈhaɪdˌbɑːwnd//ˈhaɪdbaʊnd/

معنی: خشکیده، کوته نظر، پوست بتن چسبیده
معانی دیگر: بسیار لاغر، پوست و استخوان، لاغر و مردنی، نحیف، کوتاه فکر، خودرای، خسیس، پوست بتن چسبیده، خشکیده، متعصب، کوتاه فکر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: hideboundness (n.)
(1) تعریف: unyielding in one's stance or opinion.
مترادف: inflexible, stubborn, unyielding
متضاد: flexible

- Making a change was impossible due to our father's hidebound insistence on following tradition.
[ترجمه گوگل] ایجاد تغییر به دلیل اصرار پنهان پدر ما بر پیروی از سنت غیرممکن بود
[ترجمه ترگمان] ایجاد تغییر به دلیل پافشاری hidebound در سنت پیروی غیر ممکن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: extremely conservative, bigoted, or narrow-minded.
مترادف: bigoted, conservative, narrow-minded

- He'll never fit in in this hidebound community.
[ترجمه گوگل] او هرگز در این جامعه پنهان نمی گنجد
[ترجمه ترگمان] او هرگز در این جامعه خودرای جا نخواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The men are hidebound and reactionary.
[ترجمه گوگل]مردان پنهان و مرتجع هستند
[ترجمه ترگمان]مردان خودرای و ارتجاعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Life with the Leighs was not hidebound by rules or convention.
[ترجمه گوگل]زندگی با لیز توسط قوانین یا قراردادها پنهان نبود
[ترجمه ترگمان]زندگی با the با قوانین و مقررات محدود نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The economy was hidebound by public spending and private monopolies.
[ترجمه گوگل]اقتصاد توسط مخارج عمومی و انحصارات خصوصی پنهان شده بود
[ترجمه ترگمان]اقتصاد از هزینه های عمومی و شرکت های خصوصی برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Life was not hidebound by rules or convention.
[ترجمه گوگل]زندگی تحت قوانین یا قراردادها پنهان نبود
[ترجمه ترگمان]زندگی با قوانین و مقررات محدود نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Football is often hidebound by facts.
[ترجمه گوگل]فوتبال اغلب با حقایق پنهان است
[ترجمه ترگمان]فوتبال اغلب با حقایق تطبیق داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The hidebound attitudes of Russia's powerful aristocracy made any kind of progress impossible.
[ترجمه گوگل]نگرش های پنهان اشراف قدرتمند روسیه هر نوع پیشرفتی را غیرممکن می کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار hidebound اشراف قدرتمند روسیه هر گونه پیشرفتی را غیر ممکن ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their class system was hidebound, their rulers unjustifiably smug, their attitude to rising talent blinkered.
[ترجمه گوگل]سیستم طبقاتی آنها پنهان بود، حاکمان آنها به طور غیر قابل توجیهی از خود راضی بودند، نگرش آنها نسبت به استعدادهای فزاینده چشمک زد
[ترجمه ترگمان]نظام طبقاتی آن ها hidebound بود، حاکمان آن ها نامعقول به نظر می رسیدند و نگرش آن ها نسبت به بالا بردن استعداد blinkered
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was predictable that the medical establishment, so hidebound and reactionary, would reject Dr Stone's ideas.
[ترجمه گوگل]قابل پیش بینی بود که نهاد پزشکی، چنان پنهان و مرتجع، ایده های دکتر استون را رد کند
[ترجمه ترگمان]قابل پیش بینی بود که موسسه پزشکی، به این ترتیب hidebound و مرتجع، ایده های دکتر استون را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whether the conservative, hidebound publishing establishment will treat such works with the seriousness they deserve is of course another matter.
[ترجمه گوگل]این که آیا مؤسسه نشر محافظه کار و پنهان با چنین آثاری با جدیتی که شایسته آنهاست برخورد خواهد کرد، البته موضوع دیگری است
[ترجمه ترگمان]چه محافظه کار، موسسه انتشاراتی hidebound چنین کاری را با جدیت آن ها انجام خواهد داد یا خیر، البته موضوع دیگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition, hidebound also be the reason with coarse skin, be in especially when lacking vitaminic B B the skin is the easiest and coarse.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مخفی شدن نیز دلیلی برای پوست درشت است، به خصوص در صورت کمبود ویتامین B B، پوست ساده ترین و درشت ترین است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، hidebound هم چنین دلیلی برای پوست زبر است، به خصوص در زمانی که فاقد vitaminic B B ساده ترین و coarse است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a result of hidebound, they may have create infecund risk, also may bring an osteoporosis, bring about directly even fracture happens in the life or job.
[ترجمه گوگل]در نتیجه مخفی شدن، ممکن است خطر عفونی ایجاد کنند، همچنین ممکن است پوکی استخوان ایجاد کنند، حتی باعث شکستگی مستقیم در زندگی یا شغل شوند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه of، آن ها ممکن است خطر infecund ایجاد کرده باشند، هم چنین ممکن است که پوکی استخوان را ایجاد کرده، و در زندگی یا شغل به طور مستقیم شکست بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Had appeared the old people of hidebound state, should eat more boil soft corn, vegetable and fruit, can add condiment more in dish with appetitive .
[ترجمه گوگل]اگر افراد مسن از حالت مخفی ظاهر شده بودند، باید ذرت نرم، سبزی و میوه را آب پز بیشتر بخورند، می توانند چاشنی بیشتری را در ظرفی با اشتها اضافه کنند
[ترجمه ترگمان]اگر به ظاهر پیران قوم hidebound ظاهر شده باشد، بهتر است غله نرم، سبزی و میوه را به جوش بیاورند و با appetitive غذای بیشتری به غذا اضافه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Get used to disease: Anaemic, hidebound, neurasthenic, Diabetic, empty of ill rear body person.
[ترجمه گوگل]به بیماری عادت کنید: کم خون، مخفی، نوراستنیک، دیابتی، خالی از بیمار پشت بدن
[ترجمه ترگمان]عادت می کنی به بیماری عادت کنی: anaemic، خودرای، سست، دیابتی، خالی از بدن بیمار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Why does hidebound meeting feel giddy sometimes?
[ترجمه گوگل]چرا جلسه پنهان گاهی اوقات احساس گیجی می کند؟
[ترجمه ترگمان]چرا جلسه hidebound گاهی احساس گیجی می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشکیده (صفت)
withered, adust, seared, dried up, sere, wizen, hidebound, sear, wizened

کوته نظر (صفت)
hidebound, smug, low-minded, myopic, parochial, shortsighted, small-minded

پوست بتن چسبیده (صفت)
hidebound

انگلیسی به انگلیسی

• stubborn, resistant to change; narrow-minded
people who are hidebound are unwilling to change their ideas, or to accept new ones, even when they obviously should do so.

پیشنهاد کاربران

The phrase "hidebound" describes someone who has old - fashioned ideas or ways of doing things and is unwilling or unlikely to change
Metaphorically, "hidebound" evolved to describe people who are rigid or unyielding in their actions or beliefs
...
[مشاهده متن کامل]

صفت/ عبارت کسی را توصیف می کند که ایده ها یا روش های قدیمی برای انجام کارها دارد و نمی خواهد یا بعید است که تغییر کند.
به طور استعاری، "hidebound" برای توصیف افرادی که در اعمال یا اعتقادات خود یک دنده و سخت یا تسلیم ناپذیر هستند ( انعطاف پذیر نیستند ) ، خشک مغز
Her father was known for being quite hidebound, refusing to adapt to new technologies despite numerous attempts to convince him otherwise. "
"Many older companies struggle against competition from younger, more agile firms because their leaders are too hidebound to embrace innovation. "
"After decades of success, the CEO became increasingly hidebound, resisting suggestions for updating the company's marketing strategies. "

hidebound
منابع• https://www.dictionary.com/browse/hidebound• https://www.etymonline.com/word/hidebound
مقاوم در برابر تغییر

بپرس