higher up

/ˈhaɪərˈəp//ˈhaɪərʌp/

(عامیانه) مقامات بالاتر، بلند پایه، ارشد، رئیس، برتر، عضو ارشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) someone who occupies an authoritative or relatively high position, as in a business or association.
مشابه: superior

جمله های نمونه

1. Vegetation becomes sparse higher up the mountains.
[ترجمه گوگل]پوشش گیاهی در بالای کوه ها کم می شود
[ترجمه ترگمان]پوشش گیاهی بسیار بالاتر از کوه ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The higher up the social scale they are, the more the men have to lose.
[ترجمه گوگل]هر چه آنها در مقیاس اجتماعی بالاتر باشند، مردان بیشتر باید از دست بدهند
[ترجمه ترگمان]هرچه مقیاس اجتماعی بالاتر باشد، افراد بیشتری باید از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were some fish-hooks attached to the cord higher up, tiny little fish-hooks.
[ترجمه گوگل]چند قلاب ماهی به طناب بالاتر وصل شده بود، قلاب‌های کوچک ماهی
[ترجمه ترگمان]چند تا قلاب ماهی که به سیم آویخته شده بود، قلاب ماهی کوچک کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Breathing became more difficult as we got higher up the mountain.
[ترجمه گوگل]با بالا رفتن از کوه، نفس کشیدن سخت تر شد
[ترجمه ترگمان]همچنان که از بالای کوه بالا می رفتیم، نفس کشیدن دشوارتر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Higher up the vegetation thinned out, but the climb was so steep I didn't care to look down.
[ترجمه گوگل]بالاتر، پوشش گیاهی نازک شد، اما صعود آنقدر تند بود که اهمیتی به پایین نگاه کردن نداشتم
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه پوشش گیاهی کم تر شد، اما بالا رفتن از آن قدر شیب داشت که به پایین نگاه نمی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If he won't go much higher up the ramp, we tell him how clever he is and take him away.
[ترجمه گوگل]اگر از سطح شیب دار خیلی بالاتر نرود، به او می گوییم چقدر باهوش است و او را می بریم
[ترجمه ترگمان]به او می گویم که چقدر باهوش است و او را از اینجا دور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The struggle to survive has undoubtedly been higher up the agenda of some firms than preparing for the reforms.
[ترجمه گوگل]مبارزه برای بقا بدون شک در دستور کار برخی شرکت ها بالاتر از آماده شدن برای اصلاحات بوده است
[ترجمه ترگمان]بدون شک نبرد برای بقا در دستور کار برخی از شرکت ها بالاتر از آماده شدن برای اصلاحات بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Higher up the dome became steeper, but by now I'd learned to trust the rock a bit more.
[ترجمه گوگل]بالاتر، گنبد تندتر شد، اما تا به حال یاد گرفته بودم که کمی بیشتر به صخره اعتماد کنم
[ترجمه ترگمان]بالاتر از این، من یاد گرفتم که کمی بیشتر به صخره اعتماد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We gradually side stepped higher up the slope.
[ترجمه گوگل]به تدریج جانبی از شیب بالاتر رفتیم
[ترجمه ترگمان]به تدریج از سراشیبی بالا رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There were many rocky outcrops higher up, and here we found two more tern species nesting.
[ترجمه گوگل]برونزدهای سنگی زیادی در بالا وجود داشت و در اینجا دو گونه درنای دیگر را پیدا کردیم که لانه می کنند
[ترجمه ترگمان]صخره ها بیشتر و صخره ها بیشتر بودند، و در اینجا ما دو پرنده دیگر را پیدا کردیم که در آن لانه کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Put the picture higher up on the wall.
[ترجمه گوگل]عکس را بالاتر روی دیوار قرار دهید
[ترجمه ترگمان]عکس را بالاتر از دیوار قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Higher up the hill the streets were full of office buildings, so that the parishioners were caretakers.
[ترجمه گوگل]بالاتر از تپه، خیابان‌ها مملو از ساختمان‌های اداری بود، به طوری که محله‌ها مراقب بودند
[ترجمه ترگمان]بالاتر از تپه، خیابان ها پر از ساختمان های اداری بود، به طوری که ساکنان کلیسای محل caretakers بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Higher up were forests of white birches.
[ترجمه گوگل]بالاتر از آن جنگل های توس سفید بود
[ترجمه ترگمان]بالاتر از درختان غان سپید بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As the spaceship travels higher up, there is no more gravity.
[ترجمه گوگل]همانطور که سفینه فضایی بالاتر می رود، دیگر جاذبه ای وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]همانطور که سفینه فضایی به بالاتر می رود، جاذبه بیشتری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

مافوق، رئیس، ارشد، مدیر
بالاتر
in or to a place that is higher

بپرس