highland

/ˈhaɪlənd//ˈhaɪlænd/

معنی: احمقانه، کوهستانی
معانی دیگر: فلات، بلندا، کوهپایه، کوهستان، کوهسار، (وابسته به سرزمینی که از دریا خیلی بلندتر است) کوهستانی، کوهپایه ای، نارسا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: land that is at an elevation; plateau.

(2) تعریف: (pl.) a part or region of a country that is at an elevation, esp. an area with many mountains.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, found in, or typical of highlands.

- highland culture
[ترجمه گوگل] فرهنگ کوهستانی
[ترجمه ترگمان] فرهنگ کوهستانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He's an English teacher at Highland Road School.
[ترجمه گوگل]او یک معلم انگلیسی در مدرسه Highland Road است
[ترجمه ترگمان]او یک معلم انگلیسی در مدرسه جاده Highland است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The train chugged steadily along the West Highland Line.
[ترجمه گوگل]قطار به طور پیوسته در امتداد خط غرب هایلند حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]قطار در امتداد خط کوهستانی غربی پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was the first artist to depict the Highland landscape without sentimentality.
[ترجمه گوگل]او اولین هنرمندی بود که منظره هایلند را بدون احساسات به تصویر کشید
[ترجمه ترگمان]نخستین هنرمندی بود که دورنمای کوهستان را بدون ابراز احساسات به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A solo piper opens Aberdeen Highland Games at 10am and the main events start at 1pm.
[ترجمه گوگل]یک پایپر انفرادی بازی های Aberdeen Highland را در ساعت 10 صبح افتتاح می کند و رویدادهای اصلی در ساعت 13 شروع می شود
[ترجمه ترگمان]در ساعت ۱۰ صبح یک ساز تکی آغاز به کار کرد و رویداده ای اصلی ساعت ۱ بعد از ظهر آغاز خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Highland is the oldest and purest breed of cattle in Britain.
[ترجمه گوگل]هایلند قدیمی ترین و خالص ترین نژاد گاو در بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]The قدیمی ترین و خالص ترین نژاد گاو در بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jemima was a bonny Highland lassie of
[ترجمه گوگل]جمیما دختر خوشتیپ هایلند بود
[ترجمه ترگمان]جمی ما دختری زیبا و نازی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The political allegiances of the Highland clans present a complex picture.
[ترجمه گوگل]وفاداری سیاسی قبایل هایلند تصویر پیچیده ای را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]وفاداری سیاسی قبایل Highland یک تصویر پیچیده را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both victims were transferred to Highland Hospital, where they were pronounced dead.
[ترجمه گوگل]هر دو قربانی به بیمارستان هایلند منتقل شدند و در آنجا مرگ آنها اعلام شد
[ترجمه ترگمان]هر دو قربانی به یک بیمارستان کوهستانی منتقل شدند، جایی که آن ها می گفتند مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I ran into the road, did a Highland fling and ran back on to the pavement.
[ترجمه گوگل]به جاده دویدم، یک پرتاب هایلند انجام دادم و به سمت پیاده رو دویدم
[ترجمه ترگمان]به جاده دویدم و دویدم و به پیاده رو دویدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's a brawny Highland lad from one of the nearby villages, one of Andy's drinking partners.
[ترجمه گوگل]او یک پسر تنومند هایلند از یکی از دهکده های مجاور، یکی از شرکای اندی در نوشیدن الکل است
[ترجمه ترگمان]یک پسربچه کوهستانی نیرومند از یکی از دهکده های اطراف است که یکی از شرکای drinking اندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Like Scotch whisky, the Highland takes time to ripen.
[ترجمه گوگل]مانند ویسکی اسکاتلندی، هایلند برای رسیدن به زمان نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]مثل ویسکی اسکاچ، قدری کوهستانی وقت می گیرد تا برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The event will take place at the Royal Highland showground at Ingliston, Edinburgh.
[ترجمه گوگل]این رویداد در نمایشگاه رویال هایلند در انگلیستون، ادینبورگ برگزار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این رویداد در رویال Highland در Ingliston، ادینبورگ برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This suggests that the mare basalts and the highland rocks have both been derived from mantle rocks of intermediate density.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که بازالت های مادیان و سنگ های کوهستانی هر دو از سنگ های گوشته ای با چگالی متوسط ​​به دست آمده اند
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که مادیان basalts و صخره های کوهستانی هر دو از صخره های زیرین چگالی متوسط مشتق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the stark reality of the Highland scene described reminds me of another idyllic circumstance that went the rounds about this time.
[ترجمه گوگل]اما واقعیت تلخ صحنه هایلند که شرح داده شد، مرا به یاد یک موقعیت معجزه آسای دیگری می اندازد که این بار همه جا را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]اما واقعیت تلخ این صحنه کوهستانی مرا به یاد اوضاع و احوال شاعرانه دیگری می اندازد که در این ایام از آنجا دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احمقانه (صفت)
senseless, silly, juvenile, insane, childish, puerile, potty, infatuated, doltish, highland, spooney, spoony

کوهستانی (صفت)
rangy, highland, mountainous

تخصصی

[عمران و معماری] زمین کوهستانی
[زمین شناسی] زمین بلند الف) عنوان عمومی برای یک ناحیه نسبتاً بزرگ از زمین های مرتفع یا کوهستانی که نسبت به نواحی مجاور خود در سطح بالاتری قرار گرفته است. برای یک موضوع خاص عنوان مزبور به صورت جمع نوشته شده و به کار می رود مثل highlands of Scotland ب) عنوانی نسبی برای مناطق مرتفع تر یک ناحیه خاص ج) صخره ها، قلل و دیگر زمین های مرتفع.

انگلیسی به انگلیسی

• elevated land, high area of land; mountainous region

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: والابوم

⚫ نگارش به خط لاتین: Vālābum

⚫ آمیخته از: والا ( high ) و �بوم� ( land )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

ناحیه های بلند و کوهستانی
The highland region offers breathtaking views of the surrounding landscape.
ناحیه های کوهستانی منظره های دلفریب از منطقه پیرامون را ارائه می دهد.
والابوم
( Vālābum )
�والا� ( high ) و �بوم� ( land )
سرزمینهای مرتفع، ارتفاعات
بلندی ، زمین بلند ، زمین مرتفع ، ارتفاع

بپرس