hoarder

/ˈhɔːrdər//ˈhɔːdə/

معنی: پس انداز کن، محتکر
معانی دیگر: محتکر

جمله های نمونه

1. I'm a terrible hoarder of junk. I hate throwing things away.
[ترجمه گوگل]من یک احتکار وحشتناک آشغال هستم از دور انداختن اشیا متنفرم
[ترجمه ترگمان]من یه محتکر خیلی بدم متنفرم از اینکه همه چیز رو پرت کنم کنار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm a hoarder when it comes to clothes.
[ترجمه گوگل]وقتی پای لباس به میان می آید من آدم احتکار کننده ای هستم
[ترجمه ترگمان]وقتی لباس به شه من یه محتکر ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most hoarders have favorite hiding places.
[ترجمه گوگل]اکثر احتکارکنندگان مکان های مورد علاقه خود را برای اختفا دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر hoarders مکان های مخفی مورد علاقه خود را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have a hoarder, we also have possible intruder. Intruder comes in to look for something.
[ترجمه گوگل]ما احتکار داریم، مزاحم احتمالی هم داریم مزاحم وارد می شود تا دنبال چیزی بگردد
[ترجمه ترگمان]ما یک hoarder داریم، همچنین یک مزاحم هم داریم intruder می آید که دنبال چیزی بگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To overcome the hoarder inside screaming "I may need this, " Smith College psychologist Randy O.
[ترجمه گوگل]روانشناس کالج اسمیت، رندی ا
[ترجمه ترگمان]برای غلبه بر the درون داد و فریاد \"ممکن است به این نیاز داشته باشم\"، \"Randy اسمیت\"، روانشناس کالج اسمیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Was I becoming an eccentric hoarder?
[ترجمه گوگل]آیا داشتم به یک احتکار کننده عجیب و غریب تبدیل می شدم؟
[ترجمه ترگمان]داشتم یه محتکر عجیب غریب می شدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Psychologists also suggest having the hoarder undergo a thorough mental-health evaluation to help understand what may be driving the behavior.
[ترجمه گوگل]روانشناسان همچنین پیشنهاد می‌کنند که احتکارکننده تحت یک ارزیابی کامل سلامت روانی قرار گیرد تا به درک آنچه ممکن است باعث این رفتار شود کمک کند
[ترجمه ترگمان]روانشناسان همچنین پیشنهاد می کنند که hoarder یک ارزیابی سلامت روانی کامل را برای کمک به درک آنچه که ممکن است رفتار را هدایت کند، قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm a terrible hoarder because I like rediscovering old favourites.
[ترجمه گوگل]من یک احتکار کننده وحشتناک هستم زیرا دوست دارم موارد دلخواه قدیمی را دوباره کشف کنم
[ترجمه ترگمان]من یه محتکر افتضاحی هستم چون دوست دارم favourites پیر رو دوست داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So printing enough money to "satisfy the hoarder" is the only way of getting interest rates or the exchange-rate down.
[ترجمه گوگل]بنابراین چاپ پول کافی برای «راضی کردن احتکارکننده» تنها راه کاهش نرخ بهره یا کاهش نرخ ارز است
[ترجمه ترگمان]بنابراین چاپ پول کافی برای \"راضی کردن the\" تنها راه دریافت نرخ بهره یا نرخ ارز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you are a hoarder of information and are of the opinion that all of the nuts you have squirreled away grant you immutable job security, think again.
[ترجمه گوگل]اگر شما احتکار کننده اطلاعات هستید و معتقدید که تمام آجیل هایی که سنجاب زدید به شما امنیت شغلی تغییرناپذیر می دهد، دوباره فکر کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما a از اطلاعات هستید و از این نظر هستید که همه آجیل ها به شما کمک می کنند تا امنیت شغلی تغییر ناپذیر را به شما اعطا کنند، دوباره فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I am a hoarder .
[ترجمه گوگل]من یک احتکار کننده هستم
[ترجمه ترگمان] من یه محتکر م
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The other way to cure the problem is to have the hoarder actually tackle the issue himself, to see how he is trapped by his own debris and to want to make a change.
[ترجمه گوگل]راه دیگر برای درمان مشکل این است که از احتکارکننده بخواهیم در واقع خودش با این موضوع برخورد کند، ببیند چگونه در دام زباله های خودش گیر افتاده است و بخواهد تغییری ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]روش دیگر برای درمان این مشکل این است که the در واقع خود مساله را حل کند تا ببیند در زیر آوار گرفتار شده است و می خواهد تغییری ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such experts also advise against forced cleanups, on the grounds the hoarder is likely to simply acquire even more as soon as possible.
[ترجمه گوگل]چنین کارشناسانی همچنین توصیه می کنند که از پاکسازی های اجباری خودداری کنید، زیرا احتمال دارد که احتکار کننده در اسرع وقت حتی بیشتر از آن به دست آورد
[ترجمه ترگمان]چنین متخصصانی همچنین بر علیه cleanups اجباری توصیه می کنند که در این زمینه احتمال دارد که hoarder به سادگی حتی هرچه زودتر به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 67-year-old woman, Billie Jean James, was described by her friends as a hoarder who constantly bought small items and knick-knacks from thrift stores.
[ترجمه گوگل]این زن 67 ساله، بیلی جین جیمز، توسط دوستانش به عنوان یک احتکار کننده توصیف شد که دائماً اقلام کوچک و اجناس گران قیمت را از فروشگاه‌های اجناس می‌خرید
[ترجمه ترگمان]این زن ۶۷ ساله بیلی جین جیمز، توسط دوستانش به عنوان a توصیف شد که اشیا کوچک و knick را از فروشگاه های دست دوم می خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پس انداز کن (اسم)
economizer, saver, hoarder

محتکر (اسم)
hoarder, forestaller, speculator

انگلیسی به انگلیسی

• one who gathers, one who amasses (i.e. food, money, etc.)

پیشنهاد کاربران

Really i'm not a hoarder i prefer to buy high quality things
آشغال جمع کن

بپرس