hobbyist

جمله های نمونه

1. These are ideal for the amateur breeder or hobbyist who overwinter fish.
[ترجمه گوگل]اینها برای پرورش دهندگان آماتور یا سرگرمی هایی که ماهی را زمستان گذرانی می کنند ایده آل هستند
[ترجمه ترگمان]این ها برای پرورش دهنده آماتور یا تفننی که ماهی را پرورش می دهد، ایده آل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Others will divine whether the Martins were lucky hobbyists or party stooges.
[ترجمه گوگل]دیگران می‌گویند که آیا مارتینی‌ها سرگرمی‌های خوش‌شانس بودند یا دستفروشان مهمانی
[ترجمه ترگمان]دیگران خواهند فهمید که آیا این Martins دوستداران خوش شانس یا stooges حزبی بودند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Before the hobbyists even integrated the word into their lexicon, Raskin was a student of interface.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه علاقمندان حتی این کلمه را در فرهنگ لغت خود ادغام کنند، راسکین دانش آموز رابط بود
[ترجمه ترگمان]راسکین قبل از این که این کلمه را در واژه نامه آن ها ادغام کند، دانشجو رابط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Schools and hobbyists - the kind of people who own home computers - are among the biggest customers.
[ترجمه گوگل]مدارس و علاقمندان به سرگرمی - آن دسته از افرادی که کامپیوترهای خانگی دارند - از بزرگترین مشتریان هستند
[ترجمه ترگمان]مدارس و hobbyists - نوعی از افرادی که کامپیوترهای خانگی خود را دارند - در میان بزرگ ترین مشتریان قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Any Linux professional or hobbyist operating in an environment that's at all dynamic -- even just an occasional need to run on others' equipment -- should try out a copy of Knoppix.
[ترجمه گوگل]هر حرفه‌ای یا علاقه‌مند لینوکس که در محیطی کاملاً پویا کار می‌کند - حتی فقط نیاز گاه به گاه برای اجرا بر روی تجهیزات دیگران - باید یک کپی از Knoppix را امتحان کند
[ترجمه ترگمان]هر کار تخصصی لینوکس در محیطی که در تمام موارد فعال باشد - - حتی گاهی نیاز به اجرا کردن روی تجهیزات دیگر - - باید یک کپی از Knoppix را امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cracker A computer hobbyist who gets kicks from gaining unauthorized access to computer systems.
[ترجمه گوگل]Cracker سرگرمی کامپیوتری که از دسترسی غیرمجاز به سیستم های کامپیوتری مورد ضرب و شتم قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]گذاران به حوزه کامپیوتر تعلق دارند و اجازه دسترسی غیر مجاز به سیستم های کامپیوتری را دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What is a safe bacterium for a hobbyist to play with?
[ترجمه گوگل]یک باکتری بی خطر برای بازی کردن با یک سرگرمی چیست؟
[ترجمه ترگمان]یک باکتری بی خطر به نظر می رسد که با او بازی کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And at a time when hobbyist computers were boxy wooden affairs with metal chassis, he designed the Apple II as a sleek, low-slung plastic package intended for the den or the kitchen.
[ترجمه گوگل]و در زمانی که رایانه‌های سرگرم‌کننده به شکل جعبه‌ای چوبی با شاسی فلزی بودند، او Apple II را به‌عنوان یک بسته پلاستیکی شیک و کم‌سرطان طراحی کرد که برای لانه یا آشپزخانه در نظر گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]و در زمانی که رایانه های تفننی کار چوبی boxy با شاسی فلزی داشتند، اپل II را به عنوان یک بسته پلاستیکی کوچک و براق طراحی کرد که برای den و یا آشپزخانه طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was sort of like an eager boy hobbyist and sort of like a torturer intent on punishing every victim equally.
[ترجمه گوگل]او به نوعی مانند یک پسر سرگرم کننده مشتاق بود و به نوعی مانند یک شکنجه گر بود که قصد داشت هر قربانی را به یک اندازه مجازات کند
[ترجمه ترگمان]او مثل یک پسر مشتاق و مشتاق بود که هر قربانی را به یک اندازه تنبیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She said that outside the BBC, radio would not be commercially viable and was therefore likely to end up solely in the form of "hobbyist" models such as podcasts.
[ترجمه گوگل]او گفت که در خارج از بی بی سی، رادیو از نظر تجاری قابل دوام نخواهد بود و به همین دلیل به احتمال زیاد تنها در قالب مدل های «سرگرم کننده» مانند پادکست ها ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]او گفت که در خارج از بی بی سی، رادیو به صورت تجاری قابل دوام نیست و به همین دلیل احتمالا تنها به شکل مدل های \"تفننی\" مانند پادکست ها خاتمه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some hobbyist linguists have even parsed the multiple spellings into computer code and a handy chart.
[ترجمه گوگل]برخی از زبان شناسان علاقه مند حتی املای چندگانه را به کد کامپیوتری و یک نمودار مفید تجزیه کرده اند
[ترجمه ترگمان]زبان شناسان تفننی، املای چندگانه را به کد رایانه ای و یک نمودار مفید تجزیه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is much bigger than the hobbyist web or the professional web.
[ترجمه گوگل]این بسیار بزرگتر از وب سرگرمی یا وب حرفه ای است
[ترجمه ترگمان]این بسیار بزرگ تر از وب سایت تفننی یا وب حرفه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Serving on a such committee would expose the hobbyist to the regulations and protocols that research institutions use to protect workers and the environment.
[ترجمه گوگل]خدمت در چنین کمیته‌ای، علاقه‌مندان را در معرض مقررات و پروتکل‌هایی قرار می‌دهد که مؤسسات تحقیقاتی برای محافظت از کارگران و محیط‌زیست استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]پذیرایی بر روی چنین کمیته ای باعث می شود به مقررات و پروتکل هایی که موسسات تحقیقاتی برای محافظت از کارگران و محیط زیست استفاده می کنند، علاقه مند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person with a hobby, person with a favorite activity

پیشنهاد کاربران

A person who is very interested in a particular hobby and spends a lot of time on it
Im an English language hobbyist.
علاقمند آماتور، اهل سرگرمی
a person who pursues an activity in their spare time for pleasure

بپرس