home in

پیشنهاد کاربران

home in on sb/sth
تمام توجه و تمرکز ( خود ) را معطوف کاری یا چیزی کردن، گیردادن به کاری یا چیزی یا موضوعی

1 - مستقیم بطرف چیزی یا کسی رفتن، به سمت هدف پیش رفتن، 2 - چیزی را نشان کردن، مد نظر داشتن، تمرکز کردن، بیشتر مورد توجه قرار دادن، مثال برای 1 - The missile first homed in , then hit its target موشک ابتدا
...
[مشاهده متن کامل]
به سمت هدف پیش رفت، سپس، به هدفش اصابت کرد. مثال برای 2 - I'm not surprised Taylor bought a house—once she homes in on a goal, she accomplishes it من از اینکه تیلور یک خانه خریده، تعجب نکردم، - ( چون ) هر موقع یک هدفی رو در پیش میگیرد ( مد نظر قرار میدهد ) آنرا به اتمام می رساند.

بپرس