homemade

/ˈhomˈmeɪd//ˈhomˈmeɪd/

معنی: خانگی، وطنی، خانه بافت، ساخت میهن
معانی دیگر: (پخته شده یا درست شده در خانه) خانگی، داخلی، ساخت میهن، وطنى

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: made at home rather than purchased.

(2) تعریف: made by oneself; unprofessionally made.

جمله های نمونه

1. homemade bread
نان خانگی

2. homemade cars
اتومبیل های ساخت میهن

3. The cook brought in a fresh batch of homemade cakes.
[ترجمه گوگل]آشپز یک دسته تازه کیک خانگی آورد
[ترجمه ترگمان]آشپز یک دسته کیک خانگی درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The customers were raving over our homemade chili.
[ترجمه گوگل]مشتریان از فلفل دلمه ای خانگی ما غوغا می کردند
[ترجمه ترگمان]مشتریان در حال هذیان گفتن چیلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had homemade ice cream for dessert.
[ترجمه FM] او برای دسر بستنی خانگی درست کرد.
|
[ترجمه Z. N] او بستنی خانگی برای دسر داشت
|
[ترجمه mmm.gh] او برای دسر ، بستنی داشت
|
[ترجمه ARMY] او برای دسر ، بستنی خانگی داشت.
|
[ترجمه f] او ( مونث ) بستنی خانگی برای دسر داشت
|
[ترجمه .] او برای دسر بستنی خانگی داشت.
|
[ترجمه H.sh] اون برای دسر ( به عنوان دسر ) بستنی داشت
|
[ترجمه �m�r] او برای دسر بستنی خانگی درست کرد
|
[ترجمه N] او برای دسر بستنی خانگی ( درست شده در خانه ) داشت
|
[ترجمه گوگل]او بستنی خانگی برای دسر داشت
[ترجمه ترگمان]برای دسر بستنی خریده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Homemade goods are edging out imported foreign goods.
[ترجمه گوگل]کالاهای خانگی از کالاهای وارداتی خارجی دور می‌شوند
[ترجمه ترگمان]کالاهای خانگی در حال خروج از کالاهای وارداتی خارجی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I like this homemade lemonade, it's real good!
[ترجمه گوگل]من این لیموناد خانگی را دوست دارم، واقعاً خوب است!
[ترجمه ترگمان]! من این لیموناد خونگی رو دوست دارم، واقعا خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Additional time is required for cooking or chilling homemade dishes.
[ترجمه گوگل]زمان بیشتری برای پخت و پز یا سرد کردن غذاهای خانگی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]زمان اضافی برای پخت و یا سرد کردن غذاهای خانگی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These homemade videos are often as rough-looking inside as they are on the outside.
[ترجمه گوگل]این ویدیوهای خانگی اغلب به همان اندازه که در بیرون ظاهری خشن دارند در داخل نیز ظاهری خشن دارند
[ترجمه ترگمان]این ویدیوهای خانگی اغلب به همان اندازه که در بیرون هستند، خشن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Paul blew off his fingers messing around with homemade rockets.
[ترجمه گوگل]پل انگشتانش را با موشک‌های دست‌ساز منفجر کرد
[ترجمه ترگمان]پائول بشکن زد و انگشتانش را با راکت خانگی پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cheeses, cold cuts, homemade baklava, hot bread coming out of the oven all day long.
[ترجمه گوگل]پنیر، کلد، باقلوای خانگی، نان داغ که تمام روز از فر بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]Cheeses، بریدگی های سرد، نان خونگی، نانی داغ که تمام روز را از فر بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A white cloth was spread on the table, homemade bread and jam, a fresh apple tart.
[ترجمه گوگل]یک پارچه سفید روی میز پهن کردند، نان و مربای خانگی، تارت سیب تازه
[ترجمه ترگمان]یک پارچه سفید روی میز پهن شده بود، نان خانگی و مربا، یک کلوچه سیب شیرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Homemade pizzas often lack even a vague hint of authenticity.
[ترجمه گوگل]پیتزاهای خانگی اغلب حتی یک نشانه مبهم از اصالت ندارند
[ترجمه ترگمان]پیتزا خانگی اغلب حتی یک نشانه مبهم از اصالت وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But how often does a homemade pie appear on your holiday table?
[ترجمه گوگل]اما چند بار یک پای خانگی روی میز تعطیلات شما ظاهر می شود؟
[ترجمه ترگمان]اما یک کلوچه خانگی چگونه در جدول تعطیلات شما ظاهر می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Whether homemade or factory-made, cheeses are batch-made in vats or kettles.
[ترجمه گوگل]پنیرها چه خانگی و چه کارخانه ای، به صورت دسته ای در قوری یا کتری تهیه می شوند
[ترجمه ترگمان]این که آیا پنیر یا کارخانه ساخته شده است یا نه، در vats یا کتری ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خانگی (صفت)
domestic, indoor, household, homemade, homebred, homelike

وطنی (صفت)
homemade, homespun

خانه بافت (صفت)
homemade

ساخت میهن (صفت)
homemade

انگلیسی به انگلیسی

• made at home
something that is home-made has been made in someone's home, rather than in a shop or factory.

پیشنهاد کاربران

( خوراکی ) خانه پز، خانه پزی، خانه سازیده، خانه ساز، خانه ساخته
Are the foods that you make them at home.

خانه دوز ( پوشاکی که در خانه دوخته شده است، در اصطلاح عامه مامان دوز گفته می شود ) ، خانه پز ( خوراکی که در خانه پخته شده است )
دست ساز خانگی. خانگی، خانه ساز
خانگی پخته شده یا درست شده
غذای خانگی
Homemade cake
کیک خانگی
something like food or grocery that is made at home without payment
Foods are made at home and not bought in a store
کانون زبان ایرانReach 4
دست ساز
هر چیزی که در خانه درست شود مثل غذای خانگی ( homemade food )
چیزی ک خانگی است
fods or made at home and not in store
homemade foods are made at home and not bought in a store
یک چیز خانگی
گه اینی که روژیا جان گفت
خانگی - در خانه ساخته شده
foods are made at home
غذایی که در خانه درست شده و از فروشگاه خریداری نشده_خانگی

خانگی foods are made at home and not bought in a store
Foods are made at home bought in a store
homemade foods are made at home and not bought in a store
خانگی
چیزی که در خانه درست شده باشد و سالم باشد و خانگی و تمیز هم
ساخته شده در خانه
تولید در خانه
خانگی_ساخته شده در خانه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس