homogeneity

/ˌhoʊmədʒɪˈnɪəti//ˌhəʊmədʒɪˈnɪəti/

معنی: یکجوری، هم جنسی
معانی دیگر: هم جنسی، یکجوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the state or quality of being made up of the same or similar elements.

- The homogeneity of the school's student body obviously changed when the school began to accept large numbers of female students.
[ترجمه گوگل] زمانی که مدرسه شروع به پذیرش تعداد زیادی دانش آموز دختر کرد، یکسانی بدنه دانش آموزی مدرسه به وضوح تغییر کرد
[ترجمه ترگمان] همگنی بدن دانش آموز در مدرسه زمانی تغییر کرد که مدرسه شروع به پذیرش تعداد زیادی از دانشجویان دختر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the homogeneity of the japanese people contrasts with the heterogeneity of canadians
همگنی مردم ژاپن با ناهمگنی مردم کانادا مغایر است.

2. They have come to recognize the perils of homogeneity; they believe in better performance through an altered internal chemistry.
[ترجمه گوگل]آنها به خطرات همگنی پی برده اند آنها به عملکرد بهتر از طریق شیمی داخلی تغییر یافته اعتقاد دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها آمده اند تا خطرات همگنی را تشخیص دهند؛ آن ها به عملکرد بهتر از طریق یک شیمی داخلی تغییر یافته اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Foreigners are seen to contaminate their precious homogeneity and disturb the peace.
[ترجمه گوگل]دیده می شود که خارجی ها همگنی ارزشمند آنها را آلوده می کنند و آرامش را بر هم می زنند
[ترجمه ترگمان]خارجی ها دیده می شوند که همگنی گران بها را آلوده کرده و صلح را مختل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At this point we make use of the homogeneity and isotropy of the space.
[ترجمه گوگل]در این مرحله از همگنی و همسانگردی فضا استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]در این نقطه از همگنی و isotropy فضا استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They confirmed there was substantially greater homogeneity of demand within suburbs located near many other communities.
[ترجمه گوگل]آنها تأیید کردند که تقاضا در حومه شهرها در نزدیکی بسیاری از جوامع دیگر به طور قابل توجهی همگنی بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]آن ها تایید کردند که یکنواختی بیشتری از تقاضا در حومه ها وجود دارد که در نزدیکی بسیاری از جوامع واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But for all the spurious emphasis on homogeneity, there are also moments when everyone becomes a gaijin, an outsider.
[ترجمه گوگل]اما علیرغم تمام تاکیدات کاذب بر همگنی، لحظاتی نیز وجود دارد که همه به یک گایجین، یک بیگانه تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]اما برای همه تاکید نادرست نسبت به همگنی، لحظاتی وجود دارد که همه به یک بیگانه تبدیل می شوند، یک غریبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Homogeneity is also desirable in the meaning of lines and arrows.
[ترجمه گوگل]همگونی در معنای خط و تیر نیز مطلوب است
[ترجمه ترگمان]Homogeneity نیز در معنای خطوط و کمان نیز مطلوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stravinsky was never at home with the warm homogeneity of the string quartet.
[ترجمه گوگل]استراوینسکی هرگز با همگنی گرم کوارتت زهی در خانه نبود
[ترجمه ترگمان]Stravinsky هرگز در خانه با آن چهار نفری که یک ارکستر چهار نفره بود، در خانه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The homogeneity of local politics in the 1950s and early 1960s was the exception rather than the rule.
[ترجمه گوگل]تجانس سیاست محلی در دهه 1950 و اوایل دهه 1960 استثنا بود تا قاعده
[ترجمه ترگمان]همگنی سیاست های داخلی در دهه های ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ به جای قانون، استثنا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Advanced dispersion technology to guaranty the homogeneity of the whole inner part.
[ترجمه گوگل]فناوری پراکندگی پیشرفته برای تضمین همگنی کل قسمت داخلی
[ترجمه ترگمان]فن آوری انتشار پیشرفته برای تضمین همگنی تمام بخش داخلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion The genetic homogeneity and the individual identity of Zmu - 1 : DHP strain is higher than DHP strain.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری همگنی ژنتیکی و هویت فردی سویه Zmu-1: DHP بالاتر از سویه DHP است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری همگنی ژنتیکی و هویت فردی of - ۱: کرنش dhp بیشتر از نژاد dhp است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The homogeneity and stability ofthe KTP doubler were also checked.
[ترجمه گوگل]همگنی و پایداری دوبل کننده KTP نیز بررسی شد
[ترجمه ترگمان]همگنی و ثبات ofthe doubler نیز بررسی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a remarkable homogeneity between the two companies.
[ترجمه گوگل]همگنی قابل توجهی بین این دو شرکت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک همگنی قابل توجه بین دو شرکت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Distinct genetic diversity among different strains of homogeneity was found. Zymogram phenotypes could provide reliable genetic marker in identifying near relation.
[ترجمه گوگل]تنوع ژنتیکی متمایز در میان سویه های مختلف همگن پیدا شد فنوتیپ های زایموگرام می توانند نشانگر ژنتیکی قابل اعتمادی را در شناسایی رابطه نزدیک ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]تنوع ژنتیکی در میان انواع مختلف همگنی یافت شد Zymogram phenotypes می تواند نشانگر ژنتیکی قابل اعتماد در شناسایی رابطه نزدیک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Preparation, homogeneity, stability and certification of reference material of camphor were studied.
[ترجمه گوگل]تهیه، همگنی، پایداری و تاییدیه ماده مرجع کافور مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]آماده سازی، همگنی، پایداری و گواهی نامه ماده مرجع کافور مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یکجوری (اسم)
concord, homogeneity

هم جنسی (اسم)
homogeneity

تخصصی

[شیمی] همگنی
[عمران و معماری] همگنی - یکنواختی - تجانس
[برق و الکترونیک] همگنی
[نساجی] مگنی - یکنواختی
[ریاضیات] همگونی، همگنی، تجانس
[آمار] همگنی

انگلیسی به انگلیسی

• sameness, uniformity, similarity
homogeneity is the quality of being homogeneous.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : homogenize
✅️ اسم ( noun ) : homogeneity / homogenization
✅️ صفت ( adjective ) : homogeneous / homogenized
✅️ قید ( adverb ) : homogeneously
homogeneity ( آمار )
واژه مصوب: همگنی
تعریف: برابری کمیت های موردنظر، غالباً واریانس، در تعدادی گروه، جامعه و مانند آن
همگنی
همگونی
همگون سازی

بپرس