honeydew

/ˈhəniˌduː//ˈhʌnɪdjuː/

معنی: عسلک، شهد گیاهی، شهد نباتی، شبنم انگبینی
معانی دیگر: (شهد شبنم مانندی که از برخی گیاهان تراوش می کند) شهد گیاه، گیاه شم، ماده ی شیرینی که از بدن برخی حشرات گیاهخوار و برخی قارچ ها می تراود و مور و زنبور آنرا می خورند، شهد گیاه، شبنم انگبینى، شهد نباتى

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: honeydewed (adj.)
(1) تعریف: a sweet, sticky substance that various insects such as aphids deposit on plant leaves.

(2) تعریف: a honeydew melon.

جمله های نمونه

1. Honeydew melons ripen slowly and will often keep up to a month, but smaller varieties will take less time to ripen.
[ترجمه گوگل]خربزه عسلک به کندی رسیده و اغلب تا یک ماه باقی می ماند، اما گونه های کوچکتر زمان کمتری برای رسیدن دارند
[ترجمه ترگمان]melons Honeydew به آهستگی می رسند و اغلب تا یک ماه ادامه خواهند داشت، اما گونه های کوچک تر زمان کمتری برای رسیدن به آن صرف خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It begins with Septimus Honeydew waking up at three in the morning and trotting off to Mum and Dad's room.
[ترجمه گوگل]با سپتیموس هانیدیو شروع می شود که ساعت سه صبح از خواب بیدار می شود و به اتاق مامان و بابا می رود
[ترجمه ترگمان]با Septimus شروع می شود که ساعت سه صبح بیدار می شود و با یورتمه رفتن به اتاق مامان و بابا یورتمه می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My pores ooze salt and honeydew.
[ترجمه گوگل]منافذ من نمک و عسل می ریزد
[ترجمه ترگمان] منافذ من نمک و honeydew رو جذب میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sugared spaghetti with glazed meatballs and honeydew spinach.
[ترجمه گوگل]اسپاگتی شکری با کوفته های لعاب دار و اسفناج عسلی
[ترجمه ترگمان]اسپاگتی با ماکارونی با ماکارونی و اسفناج و اسفناج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pour all the vegetables into the centre of honeydew and serve.
[ترجمه گوگل]تمام سبزیجات را در مرکز عسلک ریخته و سرو کنید
[ترجمه ترگمان]تمام سبزیجات را در مرکز of بریزید و خدمت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Muddle 2 cups of diced honeydew melon in the mixing glass, add ice and the rest of the ingredients and shake.
[ترجمه گوگل]2 فنجان خربزه عسلک خرد شده را در لیوان مخلوط کرده، یخ و بقیه مواد را اضافه کرده و تکان دهید
[ترجمه ترگمان]۲ فنجان of honeydew شده در شیشه مخلوط شده، یخ و بقیه مواد اولیه را اضافه کرده و تکان دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Top Notes: luscious aquatic, cool Citrus, Honeydew Melon, Quince, Pineapple, Lotus and Lily.
[ترجمه گوگل]رایحه اولیه: آبزی خوش طعم، مرکبات خنک، خربزه عسلی، به، آناناس، نیلوفر آبی و زنبق
[ترجمه ترگمان]نکات برجسته: آبی تند، مرکبات، مرکبات، هندوانه، Quince، آناناس، لوتوس و لی لی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Examples include cantaloupe, honeydew, and casaba.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال می توان به طالبی، عسلک و کاسابا اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]مثال هایی شامل طالبی، honeydew، و casaba
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Place limeade, sake, lychee and honeydew in a food processor or blender and process or blend until pureed, about 1-2 minutes. Pour mixture through a medium strainer.
[ترجمه گوگل]لیموترش، ساکه، لیچی و عسلک را در غذاساز یا مخلوط کن بریزید و حدود 1 تا 2 دقیقه آنقدر فرآوری یا مخلوط کنید تا پوره شود مخلوط را در یک صافی متوسط ​​بریزید
[ترجمه ترگمان]limeade، sake، lychee و honeydew را در یک پردازنده مواد غذایی یا مخلوط کن و فرآیند و یا ترکیب کنید تا زمانی که pureed حدود ۱ تا ۲ دقیقه طول بکشد mixture را از طریق یک strainer متوسط بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You've enjoyed watermelon and honeydew melon for their sweet, succulent tastes.
[ترجمه گوگل]شما از هندوانه و خربزه عسلک به دلیل طعم شیرین و آبدارشان لذت برده اید
[ترجمه ترگمان]تو از هندونه و honeydew که برای شیرینی و succulent لذت می بری لذت می بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sweet secretion is known as honeydew.
[ترجمه گوگل]ترشح شیرین به عسلک معروف است
[ترجمه ترگمان]ترشح شیرین به نام honeydew شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Watermelon, honeydew melon, and stone fruits such as peaches and plums contain lots of water for hydration as well as healthy, natural fruit sugars for energy.
[ترجمه گوگل]هندوانه، خربزه عسلک، و میوه های هسته دار مانند هلو و آلو حاوی مقدار زیادی آب برای هیدراتاسیون و همچنین قند میوه های سالم و طبیعی برای انرژی هستند
[ترجمه ترگمان]میوه جات، هندوانه، خربزه و میوه های سنگی مثل هلو و آلو حاوی آب زیادی برای hydration و همچنین قند طبیعی و طبیعی برای انرژی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Honeydew honey is relatiely rare in the United States.
[ترجمه گوگل]عسل عسلک نسبتاً کمیاب در ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]\"Honeydew عسل\" (Honeydew عسل)در آمریکا بسیار نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The special Sago Honey is the combination of honeydew juice sago, this sweet - to - tougue drink suits ladies.
[ترجمه گوگل]عسل مخصوص ساگو ترکیبی از آب عسل ساگو است، این نوشیدنی شیرین تا عسل برای خانم ها مناسب است
[ترجمه ترگمان]این نوشیدنی که مخصوص خانم ها است، ترکیبی از عصاره juice sago است که این نوشیدنی شیرین به سبک to برای خانم ها مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عسلک (اسم)
honeydew

شهد گیاهی (اسم)
honeydew

شهد نباتی (اسم)
honeydew

شبنم انگبینی (اسم)
honeydew

تخصصی

[زمین شناسی] عسلک. شهد گیاهى ،شهد نباتى ،مایع شیرینی که شته، زنجره و برخی جوربالان ترشح می کنند.

انگلیسی به انگلیسی

• honeydew melon, type of winter melon; sugary substance on leaves secreted by aphids and other insects; sweet substance exuded by certain leaves

پیشنهاد کاربران

توی رنگ ها هم اون رنگ سبز زردی که ملون داره رو بهش میگن honeydew
honeydew ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: عسلک
تعریف: شیرۀ پروردۀ غلیظی در سطح برگ گیاهان که به صورت طبیعی یا به واسطۀ شته‏ها ترشح می‏شود
همون طالبی سبز معمولیا که گاهی بیمزه و گاهی شیرینه.
Melon : خربزه
طالبی

بپرس