honored


معنی: مفتخر

جمله های نمونه

1. they honored him with banquets
با ضیافت از او تجلیل کردند.

2. the universities by whom he had been honored
دانشگاه هایی که توسط آنها به او ادای احترام شده بود

3. He was honored for his courage.
[ترجمه حسن] او بخاطر شجاعتش تقدیر شد
|
[ترجمه مهدیه] او به خاطر جرئت خود تقدیر شد
|
[ترجمه گوگل]او به خاطر شجاعتش مورد تجلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او از شجاعت و شجاعت او برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government honored him with a medal.
[ترجمه نام شما] دولت او را با یک مدال تقدیر کرد
|
[ترجمه گوگل]دولت او را با مدال تجلیل کرد
[ترجمه ترگمان]دولت او را با یک مدال مفتخر ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I feel highly honored by your trust.
[ترجمه حسن] از اعتماد شما بسار مفتخرم. سپاسگزارم
|
[ترجمه صحیح تر] با اعتماد شما بسیار احساس مفتخر بودن میکنم
|
[ترجمه گوگل]من از اعتماد شما احساس افتخار می کنم
[ترجمه ترگمان] از اعتماد تو خیلی احساس افتخار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am honored to be asked to speak.
[ترجمه صحیح ترین] مایه مباهات من است که از من خواسته شد تا صحبت کنم
|
[ترجمه گوگل]باعث افتخار من است که از من خواسته شده است که صحبت کنم
[ترجمه ترگمان] باعث افتخارمه که بخوام صحبت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lanny had honored him as a teacher.
[ترجمه گوگل]لنی او را به عنوان معلم تجلیل کرده بود
[ترجمه ترگمان]Lanny او را به عنوان یک معلم مفتخر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We're deeply honored that you should agree to join us.
[ترجمه گوگل]ما بسیار مفتخریم که شما باید با ما بپیوندید
[ترجمه ترگمان]ما عمیقا مفتخر هستیم که شما باید قبول کنید که به ما ملحق شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was honored for his courage in battle.
[ترجمه گوگل]او به دلیل شجاعت در جنگ مورد تجلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او از شجاعت و شجاعت خود در جنگ مفتخر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I hope to be honored with further orders.
[ترجمه گوگل]امیدوارم با سفارشات بیشتر مورد احترام قرار بگیرم
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که به دستورها بعدی مفتخر شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was honored with an award for excellence in teaching.
[ترجمه گوگل]او با دریافت جایزه ای برای تعالی در تدریس مفتخر شد
[ترجمه ترگمان]او مفتخر به دریافت جایزه ای برای برتری در تدریس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their Lord had vindicated his people and honored their suffering and their struggles.
[ترجمه گوگل]پروردگارشان قوم خود را به حق دانسته و رنج و مجاهدت آنها را گرامی داشته است
[ترجمه ترگمان]لرد آن ها مردم خود را توجیه کرده بود و از رنج و نبرده ای آن ها احترام گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stewart was honored with reverential speeches and affectionate anecdotes.
[ترجمه گوگل]استوارت با سخنرانی های محترمانه و حکایات محبت آمیز مورد تجلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]استوارت با سخنان آمیخته به احترام و لطیفه ها با محبت مفتخر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In others, we see evidence of females highly honored and males almost disregarded.
[ترجمه گوگل]در برخی دیگر، شواهدی از زنان بسیار محترم و مردان تقریباً نادیده گرفته می‌بینیم
[ترجمه ترگمان]در برخی دیگر، شواهدی از زنان که به شدت مورد احترام هستند و مردان تقریبا نادیده گرفته می شوند را مشاهده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مفتخر (صفت)
honored

انگلیسی به انگلیسی

• respected, esteemed, held in high regard (also honoured)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : honor
اسم ( noun ) : honor / honoree
صفت ( adjective ) : honorable / honored / honorary
قید ( adverb ) : honorably
مفتخر
You should be honored being my colleague
فقید
مورد تجلیل و تقدیر قرار گرفته،
مورد توجه؛برجسته
regarded with great respect
گرامی - محترم - ارجمند - بزرگوار - گرانقدر - عالیقدر
( عزیز و محترم )
Honoured guests
حرمت دار، با حرمت، عزتمند، قابل احترام

محترم
مورد احترام دارای عزت
افتخار

مقدس
مفتخر بودن
مفتخرشدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس