horrific

/hɒˈrɪfɪk//həˈrɪfɪk/

معنی: مخوف، ناگوار، مهیب، سهمگین، موحش، رشت
معانی دیگر: وحشت انگیز، دهشت افزا (رجوع شود به: horrible)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: horrifically (adv.)
• : تعریف: causing terror; dreadful; horrifying.
مشابه: appalling, macabre, terrible

- The public called for the death penalty for the man who committed this horrific crime.
[ترجمه گوگل] مردم خواستار مجازات اعدام برای مرد مرتکب این جنایت هولناک شدند
[ترجمه ترگمان] مردم خواستار مجازات اعدام برای مردی شدند که این جرم وحشتناک را مرتکب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I have never seen such horrific injuries.
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین جراحات وحشتناکی ندیده بودم
[ترجمه ترگمان]من هرگز چنین صدمات وحشتناکی ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Police described the attack as horrific.
[ترجمه گوگل]پلیس این حمله را وحشتناک توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس این حمله را وحشتناک توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The film showed the most horrific murder scenes.
[ترجمه گوگل]این فیلم وحشتناک ترین صحنه های قتل را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]فیلم وحشتناک ترین صحنه ها را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Grown men were moved to tears at the horrific scenes.
[ترجمه گوگل]مردان بالغ با دیدن این صحنه های وحشتناک به گریه افتادند
[ترجمه ترگمان]مردان بزرگ در صحنه های وحشتناک به گریه می افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The mushroom cloud over Hiroshima is a horrific image of war.
[ترجمه گوگل]ابر قارچی بر فراز هیروشیما تصویر وحشتناکی از جنگ است
[ترجمه ترگمان]ابر قارچ بر روی هیروشیما تصویر وحشتناکی از جنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He appeared totally detached from the horrific nature of his crimes.
[ترجمه گوگل]او کاملاً از ماهیت وحشتناک جنایات خود جدا به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]او کاملا از طبیعت وحشتناک جنایت او جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's too awful/horrific/dangerous to contemplate.
[ترجمه گوگل]خیلی وحشتناک/وحشتناک/خطرناک است که نمی توان فکر کرد
[ترجمه ترگمان]فکر کردن بیش از حد وحشتناک \/ وحشتناک \/ خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This particular murder case was so horrific that it shocked even the most hard-bitten of New York police officers.
[ترجمه گوگل]این پرونده قتل خاص آنقدر وحشتناک بود که حتی سرسخت ترین افسران پلیس نیویورک را نیز شوکه کرد
[ترجمه ترگمان]این پرونده قتل خاص آنقدر وحشتناک بود که حتی the افسران پلیس نیویورک را شوکه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some of the scenes we witnessed were quite horrific.
[ترجمه گوگل]برخی از صحنه هایی که شاهد آن بودیم بسیار وحشتناک بودند
[ترجمه ترگمان]برخی از صحنه هایی که ما شاهدش بودیم بسیار وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's been through a horrific ordeal.
[ترجمه گوگل]او یک آزمایش وحشتناک را پشت سر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]او خیلی عذاب کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He stiffened at the horrific sight.
[ترجمه گوگل]با دیدن این منظره وحشتناک سفت شد
[ترجمه ترگمان]به منظره وحشتناک نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Murder trial told of horrific attack.
[ترجمه گوگل]محاکمه قتل از حمله هولناک خبر داد
[ترجمه ترگمان]دادگاه جنایی به یه حمله وحشتناک خبر داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They brought back horrific accounts of murder and pillage.
[ترجمه گوگل]آنها روایت های هولناکی از قتل و غارت به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]اونا حساب های وحشتناکی از قتل و غارتگری رو آوردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's impossible to forget such horrific events - they linger in the memory forever.
[ترجمه گوگل]فراموش کردن چنین رویدادهای وحشتناک غیرممکن است - آنها برای همیشه در حافظه باقی می مانند
[ترجمه ترگمان]غیرممکن است که این وقایع وحشتناک را فراموش کنم - آن ها تا ابد در خاطره باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He takes a ghoulish delight in reading about horrific murders.
[ترجمه گوگل]او از خواندن در مورد قتل های وحشتناک لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او از خواندن در مورد قتل های وحشتناک لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مخوف (صفت)
hideous, appalling, terrible, gruesome, horrific, dreadful, ghastly

ناگوار (صفت)
disagreeable, harsh, horrific, unsavory, burdensome, horrible, unpleasant, unwholesome, insalubrious, lenten

مهیب (صفت)
hideous, ugly, terrible, gruesome, horrific, dreadful, formidable, fearsome, forbidding, horrible, dire, grisly, direful, terrific, horrendous

سهمگین (صفت)
hideous, horrific, formidable, horrible

موحش (صفت)
horrific, horrible, lurid, redoubtable

رشت (صفت)
horrific, horrible

انگلیسی به انگلیسی

• awful, terrible, terrifying
something that is horrific is so unpleasant that people are horrified and shocked by it.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : horrify
اسم ( noun ) : horror
صفت ( adjective ) : horrific / horrifying / horrified / horrible
قید ( adverb ) : horrifically/ horrifyingly / horribly
خوفناک
Adjective :
Horrifying
ترسناک
وحشتناک
دلهره آور
شوکه کننده
خیلی بد
ناراحت کننده
به عنوان مثال :
He suffered horrific injuries, and few thought he'd survive
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/horrific• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/horrific• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/horrific• https://www.merriam-webster.com/dictionary/horrific
دلهره آور
awful
افتضاح
هولناک، خوفناک، دهشتناک

بپرس