hours


(اسطوره ی یونان) آورز (دارگونه ی فصل های سال و دادگستری)

جمله های نمونه

1. eight hours of rest every night
هشت ساعت خواب در هر شب

2. five hours or over
پنج ساعت یا بیشتر

3. idle hours
ساعات بیکاری

4. loose hours
ساعات فراغت

5. lost hours
اوقات تلف شده

6. rush hours
ساعات شلوغی (جاده ها یا خیابان ها)

7. three hours of utter tedium
سه ساعت ملالت محض

8. two hours after midnight
دو ساعت بعد از نیمه شب

9. vacant hours
اوقات فراغت

10. wee hours of the morning
نخستین ساعات بامداد

11. after hours
خارج از ساعات اداری (یا مدرسه و مطب و غیره)،اضافه بر ساعت کار

12. at all hours
در تمام ساعات

13. at peak hours the roads get congested with cars
در ساعات پر مشغله جاده ها از اتومبیل پر می شود.

14. eighteen hundred hours tehran time
ساعت هیجده به وقت تهران

15. four consecutive hours
چهار ساعت متوالی

16. fully two hours later
درست دو ساعت بعد

17. he spent hours contemplating the creation
او ساعت ها درباره ی خلقت تعمق می کرد.

18. he spent hours scanning each vein of rock for a sign of gold
او ساعت ها با دقت به هریک از رگه های سنگ ها نگاه می کرد تا اثری از طلا به دست آورد.

19. it took hours to tease out the meaning of the story
دستیابی به معنی داستان ساعت ها طول کشید.

20. leave my hours open on friday
در جمعه ساعات مرا آزاد بگذار.

21. my office hours are from two to five
ساعات کار من از دو تا پنج است.

22. my waking hours
ساعات بیداری من

23. my working hours are flexible
ساعات کار من قابل تغییراند.

24. normal working hours
ساعات عادی کار

25. scarcely two hours
کمتر از دو ساعت

26. she spends hours preening herself in front of the mirror
او ساعت ها جلو آینه به خودش ور می رود.

27. since two hours ago
از دو ساعت پیش

28. two more hours and i will be done with this page
تا دو ساعت دیگر این صفحه را تمام خواهم کرد.

29. working 12 hours a day in a mine is arduous
روزی دوازده ساعت در معدن کارکردن طاقت فرساست.

30. the early hours
پگاه،سحر،صبح زود

31. a hospital's visitation hours
ساعات ملاقات در بیمارستان

32. beyond the visiting hours
بعد از ساعات اداری

33. chimes rang the hours
ناقوس ها ساعات را اعلام می کردند.

34. david keeps late hours
دیوید دیر به بستر می رود.

35. during peak traffic hours
طی ساعت های حداکثر رفت و آمد

36. he agonized for hours whether or not to give the bad news to his mother
ساعت ها در تب و تاب بود که آیا خبر بد را به مادرش بگوید یا نه.

37. he averages six hours of sleep a night
او به طور متوسط شبی شش ساعت می خوابد.

38. he walks two hours each day
او روزی دو ساعت پیاده روی می کند.

39. he works long hours
او ساعات طولانی کار می کند.

40. he works twelve hours a day so that he may provide maintenance for his family
او روزی دوازده ساعت کار می کند تا بتواند برای خانواده اش تامین معاش کند.

41. i rest seven hours every night
هر شب هفت ساعت می خوابم.

42. i spent two hours cleaning out my desk
دو ساعت صرف تمیز و مرتب کردن میزم کردم.

43. in his remiss hours
در اوقات تنبلی

44. it is two hours from tehran to ghom by rail
از تهران تا قم با ترن دو ساعت است.

45. it lasted two hours
دو ساعت طول کشید.

46. it took us hours to style the manuscript
ساعت ها طول کشید تا متن را اصلاح کردیم.

47. just two more hours
فقط دو ساعت دیگر

48. laborers slave twelve hours a day for a meager per diem
عمله ها برای مزد روزانه ی اندک،دوازده ساعت جان می کنند.

49. miners panned ten hours a day
معدنچیان روزی ده ساعت زرگیری می کردند.

50. she works 38 hours a week
او هفته ای 38 ساعت کار می کند.

51. she works long hours for a pittance
او ساعت های متوالی برای شندرغاز کار می کند.

52. they swam for hours mindless of sharks
ساعت ها بدون توجه به کوسه ماهی ها شنا می کردند.

53. to stagger office hours in order to reduce traffic congestion
برای کاستن از بارترافیک ساعات اداری را با اختلاف تنظیم کردن

54. washington is several hours slow on london
واشنگتن چندین ساعت از لندن عقب است.

55. a matter of hours (or minutes or day or years, etc. )
1- فقط چند ساعت (یا دقیقه یا روز یا سال و غیره)

56. each shift lasts eight hours
هر نوبت کار هشت ساعت طول می کشد.

57. each spell lasts five hours
هر نوبت کار پنج ساعت طول می کشد.

58. he preached for two hours
او دو ساعت وعظ کرد.

59. he talked for two hours without a pause
او بدون وقفه دو ساعت حرف زد.

60. he works so many hours a week
او هر هفته چند ساعتی کار می کند.

61. his address lasted two hours
نطق او دو ساعت طول کشید.

62. his lecture lasted three hours
سخنرانی او سه ساعت طول کشید.

63. i can float for hours on quiet water
من می توانم مرده وار ساعت ها روی آب ساکن بمانم.

64. i slept for eight hours
هشت ساعت خوابیدم.

65. i waited there some hours
چند ساعت آنجا منتظر شدم.

66. in a matter of hours
در طی چند ساعت

67. our drive lasted two hours
سفر ما (با اتومبیل) دو ساعت طول کشید.

68. our rendezvous lasted two hours
دیدار ما دوساعت طول کشید.

69. she talked for two hours then she became silent
دو ساعت حرف زد و سپس خاموش شد.

70. the cannonade lasted two hours
گلوله باران توپ ها دو ساعت طول کشید.

پیشنهاد کاربران

معنی فارسیhours 163 چی میشه لطفا دقیق توضیح بدین ممنون میشم
جز یک ساعت ( ۶۰دقیقه که hour هست به بقیه hours میگن . برای مثال twoo hours یعنی ۲ ساعت
دستور دریافت ورودی از کاربر در زبان برنامه نویسی پایتون
( دریافت داده وارد شده از کاربر و ذخیره آن )
صرف وقت به چیزی
تایم، زمان
ساعت ها
ساعت ها
In two hours: توی ۲ ساعت
چه ساعتی
ساعت تایم
ساعت_زمان
Tonight
نیمه شب، دیر
در مفهومِ مجازی ( زمان )
مدت زمان کوتاه
ساعت برای طول و کیلومتر و. . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس