huntsman

/ˈhəntsmən//ˈhʌntsmən/

معنی: شکارچی، صیاد، توله دار، شکار باز، تازی دار، شکار گردان
معانی دیگر: بشگر، نخجیرگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: huntsmen
(1) تعریف: a male hunter.

(2) تعریف: a man who oversees the hounds during a hunt.

جمله های نمونه

1. The huntsman sent a beater ahead to scare out the partridge.
[ترجمه گوگل]شکارچی برای ترساندن کبک یک کتک زن را به جلو فرستاد
[ترجمه ترگمان]اون شکارچی چند نفرو فرستاد تا the رو بترسونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The huntsman was whipping in his pack of hounds.
[ترجمه گوگل]شکارچی در دسته سگ هایش شلاق می زد
[ترجمه ترگمان]شکارچی در میان سگان شکاری شلاق می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The huntsman killed a wild boar and cut out its heart.
[ترجمه گوگل]شکارچی یک گراز وحشی را کشت و قلبش را برید
[ترجمه ترگمان]شکارچی حیوان وحشی را کشت و قلبش را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The best amateur huntsman of his time.
[ترجمه گوگل]بهترین شکارچی آماتور زمان خود
[ترجمه ترگمان]بهترین شکارچی تازه کار زمان او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Huntsman, Savile Row, London. Cost a goddamned fortune.
[ترجمه گوگل]هانتسمن، ساویل راو، لندن هزینه ی هنگفتی
[ترجمه ترگمان]هانتسمن، Savile Row، لندن هزینه و ثروت goddamned
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her former husband is Britain's most distinguished amateur huntsman and Master of the Duke of Beafort's foxhounds.
[ترجمه گوگل]شوهر سابق او برجسته‌ترین شکارچی آماتور بریتانیا و استاد روباه‌های دوک بیفورت است
[ترجمه ترگمان]همسر سابقش، بزرگ ترین شکارچی آماتور بریتانیایی و استاد دوک of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Huntsman: There is no mistake! The Queen is jealous of your beauty.
[ترجمه گوگل]هانتسمن: اشتباهی نیست! ملکه به زیبایی تو حسادت می کند
[ترجمه ترگمان]هانتسمن: اشتباهی وجود ندارد! ملکه به زیبایی تو حسد می ورزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now Huntsman is seeking for the talents for the positions.
[ترجمه گوگل]حالا هانتسمن به دنبال استعدادهایی برای موقعیت هاست
[ترجمه ترگمان]اکنون هاتسمن به دنبال استعدادها و استعدادهای این موقعیت ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This inside-the-Beltway focus overlooks a minor fact: Huntsman is about to become the point man for the most important bilateral relationship in the world.
[ترجمه گوگل]این تمرکز درون کمربند یک واقعیت کوچک را نادیده می گیرد: هانتسمن در شرف تبدیل شدن به مرد اصلی برای مهم ترین رابطه دوجانبه در جهان است
[ترجمه ترگمان]این تمرکز داخل - the بر یک حقیقت کوچک مشرف است: هانتسمن در شرف تبدیل شدن به نقطه عطفی برای مهم ترین روابط دو جانبه در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The huntsman standing in the hollow started off and let his dogs go, and Nikolay saw the red, uncouth - looking fox hurrying along close to the ground, with its bushy tail, through the green corn.
[ترجمه گوگل]شکارچی که در حفره ایستاده بود راه افتاد و سگ‌هایش را رها کرد و نیکولای روباه قرمز و بی‌جنسی را دید که با دم پرپشتش از میان ذرت‌های سبز با عجله نزدیک به زمین حرکت می‌کرد
[ترجمه ترگمان]شکارچی که در گودال ایستاده بود به راه افتاد و سگ ها را رها کرد و روباه قرمز و زمخت را دید که شتابان به زمین نزدیک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Huntsman is a global manufacturer and marketer of differentiated and commodity chemicals.
[ترجمه گوگل]هانتسمن تولید کننده و بازاریاب جهانی مواد شیمیایی متمایز و کالایی است
[ترجمه ترگمان]هانتسمن یک تولیدکننده جهانی و بازاریاب از مواد شیمیایی متمایز و کالایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Snow White: I shall never forget you, Huntsman!
[ترجمه گوگل]سفید برفی: من هرگز تو را فراموش نخواهم کرد، شکارچی!
[ترجمه ترگمان]من هرگز تو را فراموش نخواهم کرد، شکارچی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The deer, catching wind of the huntsman, escaped in the opposite direction.
[ترجمه گوگل]آهو که باد شکارچی را گرفت، در جهت مخالف فرار کرد
[ترجمه ترگمان]گوزن که باد شکارچی را گرفته بود در جهت مخالف فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yet in most respects Mr Huntsman has an unimpeachably conservative record.
[ترجمه گوگل]با این حال، آقای هانتسمن از بسیاری جهات سابقه ای محافظه کارانه دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، آقای هانتسمن در بسیاری از جنبه ها سابقه محافظه کارانه unimpeachably دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His immediate predecessor, Jon M. Huntsman Jr., although steeped in China policy and, unlike Mr. Locke, able to converse in Mandarin, never generated such hoopla. Nor did those before him.
[ترجمه گوگل]سلف بلافصل او، جان ام هانتسمن جونیور، اگرچه غرق در سیاست چین بود و برخلاف آقای لاک که می‌توانست به زبان ماندارین صحبت کند، هرگز چنین هیاهویی ایجاد نکرد کسانی که قبل از او بودند نیز چنین نکردند
[ترجمه ترگمان]predecessor، جان ام هانتسمن جونیور اما برخلاف آقای لاک، گرچه در سیاست چین غرق شده بود، اما برخلاف آقای لاک، قادر به صحبت در زبان ماندارین نبود، هرگز چنین hoopla را تولید نمی کرد در مقابل او نیز همین طور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکارچی (اسم)
gunner, woodman, hunter, huntsman, jaeger

صیاد (اسم)
hunter, huntsman

توله دار (اسم)
huntsman

شکار باز (اسم)
huntsman

تازی دار (اسم)
huntsman

شکار گردان (اسم)
huntsman

انگلیسی به انگلیسی

• one who hunts, hunter
a huntsman is a person who hunts wild animals, especially one who hunts foxes using dogs.

پیشنهاد کاربران

بپرس