hurtful

/ˈhɜːrtfəl//ˈhɜːtfəl/

معنی: مضر، موذی، پر ازار
معانی دیگر: آسیب آور، زیانبخش، زیانمند، گزندآور، دردآور، گزایان، رنج آور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: hurtfully (adv.), hurtfulness (n.)
• : تعریف: causing physical or emotional pain or suffering.
مشابه: destructive, evil, harmful, injurious, painful

- So much hurtful criticism almost made him give up wanting to become an actor.
[ترجمه گوگل] انتقادات بسیار آزاردهنده تقریباً باعث شد که او از تمایل به بازیگر شدن دست بکشد
[ترجمه ترگمان] این انتقادات مضر تقریبا باعث شد که او به یک هنرپیشه تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His thoughtless comment was quite hurtful to her.
[ترجمه حمید] حرفهای بی ملاحظه او، دلش را شکست.
|
[ترجمه گوگل] اظهار نظر بی فکر او برای او بسیار آزاردهنده بود
[ترجمه ترگمان] رفتار بی thoughtless به او خیلی دردناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. it is hurtful to our economy
برای اقتصاد ما زیان آور است.

2. his mistakes were hurtful to the newspaper's reputation
اشتباهات او برای شهرت روزنامه بد بود.

3. the sight of those dying children was hurtful
دیدن آن کودکان مردنی (در حال مرگ) دردآور بود.

4. Clearly know love is a hurtful things, but we still relentlessness to choose love.
[ترجمه گوگل]به وضوح می دانیم که عشق یک چیز آزاردهنده است، اما ما هنوز برای انتخاب عشق بی امان هستیم
[ترجمه ترگمان]واضح است که عشق چیز بدی است، اما ما هنوز می خواهیم عشق را انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I found some of his comments rather hurtful.
[ترجمه گوگل]برخی از نظرات او را نسبتاً آزاردهنده دیدم
[ترجمه ترگمان]من بعضی از نظرات او را نسبتا آزار دهنده یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her comments can only be hurtful to Mrs Green's family.
[ترجمه گوگل]نظرات او فقط می تواند برای خانواده خانم گرین آزاردهنده باشد
[ترجمه ترگمان]نظرات او تنها می تواند برای خانواده خانم گرین زیان آور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That was a very hurtful remark!
[ترجمه گوگل]این جمله بسیار دردناک بود!
[ترجمه ترگمان]این حرف بسیار دردناکی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What he said was deeply hurtful to me.
[ترجمه گوگل]آنچه او گفت برای من عمیقا آزاردهنده بود
[ترجمه ترگمان] چیزی که اون گفت برای من خیلی دردناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I cannot forget the hurtful things he said.
[ترجمه گوگل]نمی توانم چیزهای آزاردهنده ای را که گفت فراموش کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم چیزهایی که او گفت را فراموش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She can be very hurtful sometimes.
[ترجمه گوگل]او ممکن است گاهی اوقات بسیار آزاردهنده باشد
[ترجمه ترگمان]او گاهی اوقات خیلی آزار دهنده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is no need to make such hurtful remarks.
[ترجمه گوگل]نیازی به بیان چنین اظهارات آسیب زا نیست
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست این گونه اظهارات آزار دهنده را بیان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A deceitful peace is more hurtful than an open war.
[ترجمه گوگل]صلح فریبکارانه از یک جنگ علنی آسیب زاتر است
[ترجمه ترگمان]صلح deceitful از جنگ علنی more است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was coming out too bound up in hurtful things.
[ترجمه گوگل]خیلی درگیر چیزهای آسیب زا بود
[ترجمه ترگمان]این موضوع خیلی آزار دهنده و آزار دهنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No more hurtful comments about people's looks.
[ترجمه گوگل]دیگر هیچ اظهارنظر آزاردهنده ای در مورد ظاهر افراد وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در مورد ظاهر افراد هیچ نظر زیان آوری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مضر (صفت)
bad, adverse, obnoxious, evil, harmful, detrimental, noxious, damaging, pernicious, inimical, malefic, tortious, baneful, hurtful, pestiferous, nocuous, injurious, derogatory, noisome, unwholesome, inadvisable, impairing, insanitary, nocent

موذی (صفت)
mischievous, shrewd, cunning, harmful, noxious, sly, malefic, baneful, insidious, hurtful, snaky

پر ازار (صفت)
evil, hurtful, malignant

انگلیسی به انگلیسی

• injurious, harmful; distressing, grievous
hurtful remarks or actions upset people.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : hurt
اسم ( noun ) : hurt
صفت ( adjective ) : hurt / hurtful
قید ( adverb ) : hurtfully
آزاردهنده 💕
آزارنده
زننده
زیان بار

بپرس