imputation

/ˌɪmpjəˈteɪʃn̩//ˌɪmpjʊˈteɪʃn̩/

معنی: نسبت دادن، بستن به
معانی دیگر: نسبت دادن، بستن به

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: attribution to a source or cause.

(2) تعریف: the act of imputing.

جمله های نمونه

1. We apologise unreservedly for any imputation of incorrect behaviour by Mr Taylor.
[ترجمه گوگل]ما بابت هرگونه نسبت دادن به رفتار نادرست توسط آقای تیلور بدون هیچگونه قید و شرطی عذرخواهی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما بدون هیچ اتهامی از رفتار نادرست آقای تیلور عذرخواهی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I could not rest under the imputation.
[ترجمه sara] نمی توانستم زیر بار این اتهام آسوده باشم.
|
[ترجمه گوگل]نمی‌توانستم زیر این انتساب استراحت کنم
[ترجمه ترگمان]به این اتهام هم نمی توانستم استراحت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He denied the imputation.
[ترجمه گوگل]او منتسب شدن را رد کرد
[ترجمه ترگمان]این اتهام را انکار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The imputation of such benefits raises a number of issues, including the correct identification of the beneficiaries.
[ترجمه گوگل]انتساب چنین مزایا تعدادی از مسائل از جمله شناسایی صحیح ذی نفعان را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این نوع منافع، تعدادی از مسائل از جمله شناسایی صحیح افراد ذی نفع را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In most cases the imputation system ensures that nil and net earnings are the same.
[ترجمه گوگل]در بیشتر موارد، سیستم محاسبه تضمین می‌کند که سود خالص و صفر یکسان هستند
[ترجمه ترگمان]در اغلب موارد، سیستم imputation تضمین می کند که درآمده ای خالص و خالص یک سان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is shown that the proposed mean imputation estimators are asymptoyically normal.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که برآوردگرهای میانگین پیشنهادی به طور مجانبی نرمال هستند
[ترجمه ترگمان]نشان داده می شود که برآورد کننده های میانگین پیشنهادی imputation طبیعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The objective imputation theory is the fashion of study in German academy of criminal law.
[ترجمه گوگل]نظریه انتساب عینی روش مطالعه در آکادمی حقوق کیفری آلمان است
[ترجمه ترگمان]هدف از این نظریه، مد مطالعه در دانشکده حقوق کیفری آلمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It, moreover, avoids all imputation of monism, and the manner in which it conceives of immanence harmonizes excellently with Catholic teaching.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، از هرگونه انتساب مونیسم پرهیز می کند، و شیوه ای که در آن از ماندگاری درک می کند، به خوبی با آموزه های کاتولیک هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، از هرگونه اتهامی به monism، و روشی که در آن از immanence harmonizes به طرز فوقالعادهای با آموزه های کاتولیک اقتباس شده است، اجتناب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A imputation method based on Mahalanobis distance was proposed to estimate missing values in the gene expression data.
[ترجمه گوگل]یک روش انتساب بر اساس فاصله Mahalanobis برای تخمین مقادیر از دست رفته در داده‌های بیان ژن پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]روش imputation مبتنی بر فاصله Mahalanobis برای تخمین مقادیر از دست رفته در داده های بیان ژن ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Analysing the core imputation vector set may instruct the decision makers in the lower level to form coalitions for making larger profits.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل مجموعه بردار انتساب اصلی ممکن است به تصمیم گیرندگان در سطح پایین تر دستور دهد تا ائتلاف هایی برای کسب سود بیشتر تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل ساختار برداری اصلی (set)می تواند به تصمیم گیرندگان در سطح پایین تر آموزش دهد تا coalitions برای سود بیشتر تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In China, the system of imputation tenets is blamable liability principle and unblamable liability principle, and understanding blame is the particular situation of blamable liability principle.
[ترجمه گوگل]در چین، سیستم اصول انتساب، اصل مسئولیت قابل سرزنش و اصل مسئولیت غیر قابل سرزنش است، و درک سرزنش وضعیت خاص اصل مسئولیت مقصر است
[ترجمه ترگمان]در چین، سیستم اصول imputation اصل مسوولیت مدنی و اصل مسوولیت مدنی محسوب می شود و درک آن، موقعیت خاص اصل مسوولیت مدنی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A diversified imputation system taking into consideration fault, danger, implications and injurious acts is an open and hierarchical system.
[ترجمه گوگل]یک سیستم انتساب متنوع با در نظر گرفتن خطا، خطر، پیامدها و اعمال زیان آور یک سیستم باز و سلسله مراتبی است
[ترجمه ترگمان]سیستم imputation که در نظر گرفتن نقص، خطر، پیامدهای و اقدامات زیان آور در نظر گرفته می شود، یک سیستم باز و سلسله مراتبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm quite willing to accept the imputation.
[ترجمه گوگل]من کاملاً مایلم که این انتساب را بپذیرم
[ترجمه ترگمان]من کاملا مایلم که این اتهام را بپذیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I cannot rest under an imputation.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم زیر یک انتساب استراحت کنم
[ترجمه ترگمان]به این اتهام نمی توانم استراحت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The emergence and development of imputation theory result from that in many cases causal theory can not be given for the results attributable to the full argument.
[ترجمه گوگل]پیدایش و توسعه نظریه انتساب نتیجه آن است که در بسیاری از موارد نمی توان نظریه علی را برای نتایج قابل انتساب به استدلال کامل ارائه داد
[ترجمه ترگمان]ظهور و توسعه نظریه imputation ناشی از آن در بسیاری از موارد نظریه علی را نمی توان برای نتایج مربوط به استدلال کامل ارایه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نسبت دادن (اسم)
attribution, imputation

بستن به (اسم)
imputation

تخصصی

[آمار] جانهی

انگلیسی به انگلیسی

• act of attributing or ascribing to; charge, accusation, attribution

پیشنهاد کاربران

انتساب، نسبت دادن
دلالت
اتهام
imputation ( ریاضی )
واژه مصوب: جانهی
تعریف: فرایند جای گذاری داده های گم شده براساس داده های موجود
در حسابداری: ( هزینه های ) ضمنی
( هزینه های ) فرصتی
جایگذاری - جایگزینی

بپرس