in favor

پیشنهاد کاربران

به سود و نفع کسی
Just because it's not in your favor, doesn't mean it's bad: تنها چون به سودِت نیست، دلیل نمیشه که بد باشه
موافق بودن ، طرفداری کردن
مورد تایید بودن
مورد توجه بودن
رواج داشتن ، مد بودن ( سبک ، مد )
به نفع، حمایت کردن ، پشتیبانی کردن
به نفع کسی یا چیزی
My new colleagues decided to the ballot
change in favor herself to becoming supervisor.
همکار جدیدم تصمیم گرفت که برای مدیر گروه شدنش آرا رو به نفع خودش تغییر دهد.

بپرس