in terms of


در مورد، درباره ی، از نظر، از دیدگاه

جمله های نمونه

1. Our goods compete in terms of product quality, reliability and above all variety.
[ترجمه مهدی صادقی] کالا های ما بر اساس کیفیت ، اعتماد و از همه مهمتر تنوع ( با دیگران ) به رقابت می پردازند .
|
[ترجمه Fateme sadat] کالاهای ما از لحاظ کیفیت محصول ، اعتبار و مهم تر از همه تنوع ( با بقیه محصولات ) رقابت می کنند
|
[ترجمه گوگل]کالاهای ما از نظر کیفیت محصول، قابلیت اطمینان و بالاتر از همه تنوع رقابت می کنند
[ترجمه ترگمان]کالاهای ما از لحاظ کیفیت محصول، قابلیت اطمینان و بالاتر از همه رقابت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The orchestra is unrivalled in terms of technical mastery and sheer vitality.
[ترجمه گوگل]ارکستر از نظر تسلط فنی و نشاط محض بی رقیب است
[ترجمه ترگمان]این ارکستر از لحاظ مهارت تکنیکی و سرزندگی محض بی نظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is a substantial payback in terms of employee and union relations.
[ترجمه گوگل]بازپرداخت قابل توجهی از نظر روابط کارکنان و اتحادیه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک بازگشت سرمایه اساسی از نظر روابط کارمند و اتحادیه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He referred to your work in terms of high praise.
[ترجمه پؤمان] او از کار شما با ستایش یاد کرد
|
[ترجمه گوگل]ایشان به کار شما با تمجید بالا اشاره کردند
[ترجمه ترگمان]او به کار شما از لحاظ تعریف و تمجید زیاد اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Femininity is still defined in terms of beauty.
[ترجمه fatemeh] زنانگی همچنان از منظر زیبایی تعریف میشود
|
[ترجمه گوگل]زنانگی هنوز از نظر زیبایی تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]femininity هنوز هم از نظر زیبایی تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These resorts, like Magaluf and Arenal, remain unbeatable in terms of price.
[ترجمه گوگل]این استراحتگاه ها مانند Magaluf و Arenal از نظر قیمت بی نظیر هستند
[ترجمه ترگمان]این اقامتگاه ها نیز مانند Magaluf و Arenal شکست ناپذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can't just look at it in terms of the immediate problem. You've got to see it in a wider context.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید فقط از نظر مشکل فوری به آن نگاه کنید شما باید آن را در زمینه وسیع تری ببینید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید از نظر مشکل فوری به آن نگاه کنید شما باید آن را در یک بافت وسیع تر ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The book is well organized in terms of plot.
[ترجمه گوگل]کتاب از نظر داستان به خوبی سازماندهی شده است
[ترجمه ترگمان]این کتاب به خوبی از نظر طرح سازماندهی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The data is limited in terms of both quality and quantity.
[ترجمه گوگل]داده ها هم از نظر کیفیت و هم از نظر کمیت محدود هستند
[ترجمه ترگمان]داده ها از نظر کیفیت و کمیت محدود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He referred to your work in terms of high praise/in flattering terms.
[ترجمه گوگل]او به کار شما با ستایش بالا / با تعبیر چاپلوس اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]او به کار شما از نظر تحسین و تحسین زیاد اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In terms of experience, she definitely had the edge over the other people that we interviewed.
[ترجمه گوگل]از نظر تجربه، او قطعاً نسبت به سایر افرادی که با آنها مصاحبه کردیم برتری داشت
[ترجمه ترگمان]به لحاظ تجربه، او قطعا به بقیه افرادی که با آن ها مصاحبه کردیم علاقه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The project has been disastrous for the bank in terms of public relations.
[ترجمه گوگل]این پروژه از نظر روابط عمومی برای بانک فاجعه بار بوده است
[ترجمه ترگمان]این پروژه برای بانک در رابطه با روابط عمومی فاجعه آمیز بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Western countries enjoyed considerable advantages in terms of technology.
[ترجمه گوگل]کشورهای غربی از نظر فناوری از مزایای قابل توجهی برخوردار بودند
[ترجمه ترگمان]کشورهای غربی از مزایای قابل توجهی در زمینه فن آوری بهره مند بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some college courses are graded in terms of either a pass or a fail.
[ترجمه گوگل]برخی از دروس دانشگاهی از نظر قبولی یا عدم موفقیت درجه بندی می شوند
[ترجمه ترگمان]بعضی از دوره های کالج از نظر یک گذر یا شکست درجه بندی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Where do things stand in terms of the budget?
[ترجمه گوگل]وضعیت از نظر بودجه کجاست؟
[ترجمه ترگمان]در کجا مسائل مربوط به بودجه هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به صورت، برحسب

انگلیسی به انگلیسی

• in connection with, regarding, in the sense of

پیشنهاد کاربران

از نظر. .
از منظر
بر حسب
از لحاظ
به صورت
از لحاظ، از نظر
در خصوص
در قالب، از منظر
از حیثِ
در پرتو
از دریچۀ. . .
در زمینه ی
In terns of technical mastery در زمینه ی تسلط فنی
از لحاظ ، از منظر ، برحسب
به عنوانِ. .
به صورتِ. .
از لحاظِ. .
: X in terms of Y🍃
ایکس بر حسب ایگرگ
به مثابه ی
In term of غلط و عبارت درست آن in terms of است.
به صورت . . . .
در قالب . . .
در فرمتِ . . .
به خاطر
۱. از نظرِ
۲. در چارچوبِ
EXAMPLE : We must think about these plans in terms of what they would cost
ما باید در مورد این طرح ها از نظر اینکه چقدر هزینه خواهند داشت فکر کنیم .
چهارچوب
This is the term that Ulrich uses for the assumptions, in terms of boundary judgments, that individuals use when
این اصطلاحیه که الریچ به عنوان مفروضات استفاده میکنه، در قالب قضاوت های مرزی، که افراد استفاده میکنند زمانی که . . . .
ریاضیات: برحسب
this model expressed in terms of H&R
این مدل برحسب H و R بیان می شود.
به صورت. . . ، در قالب . . . .
بَر حسبِ
به عنوان مثال :
These numbers are in terms of percent.
این اعداد برحسب درصد هستند.
برحسب

در رابطه با، با درنظر گرفتنِ
در مقایسه با ، از لحاظ استاندارد
از نگاه. . . ، از دیدگاه. . .
به
Rial In terms of $: ریال به دلار
Measurement in terms of money: اندازه به پول
از لحاظ
بوسیله
You can not define happiness in terms of what you own
یعنی : شما نمیتوانید شادی را بوسیله آنچه که دارید تعریف کنید ( یعنی فقط دارایی مفهوم شادی نمیدهد )
in terms of sth = in sth terms
از نظرِ - از لحاظِ

مثال:
in terms of financial = in financial terms
از لحاظ مالی
از نظر از دیدگاه درمورد درباره ی
از نقطه نظرِ
به تعبیر، با اصطلاح
در شرایط. . .
Erik Erikson believed that personality development is a series of turning points, which he described in terms of a tension between desirable qualities and dangers.
( رشته حسابداری ) در صورتی که عبارت In terms of در میان یک جمله بیاید ( . . . In terms of . . . ) ، آنگاه . . . در قالبِ. . . نیز معنا می دهد؛ به عنوان مثال: measurement in terms of money = اندازه گیری در قالبِ پول
بر حسب
از منظر
بر مبنای
بر حسب
با توجه به - در رابطه با
در واحد
ازجنبه
در چارچوب، در حدودف در محدوده ی، با امعان نظر به، با مد نظر قرار دادن
در ارتباط با، با توجه به، در پاسخ، در خصوص، در باره، راجع به
به صورت
به بیانِ
از نقطه نظر
به لحاظ
از منظر
برحسبِ. . . - از لحاظِ. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٧)

بپرس