inception

/ˌɪnˈsepʃn̩//ɪnˈsepʃn̩/

معنی: سر، اکتساب، اغاز، شروع، اصل، دریافت، درجه گیری، بستن نطفه
معانی دیگر: آغاز، در زایش، تکوین، هستی دهی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the start or beginning of something; outset.
مترادف: beginning, commencement, first, onset, outset, start
متضاد: end, termination
مشابه: arrival, birth, dawn, debut, genesis, germ, opening, origin

- The society has accepted both male and female members since its inception in 1885.
[ترجمه sara] ( این ) جامعه از آغاز پیدایش خود در سال 1885، هم زنان و هم مردان را پذیرفته است.
|
[ترجمه گوگل] این انجمن از زمان تأسیس خود در سال 1885، اعضای زن و مرد را پذیرفته است
[ترجمه ترگمان] جامعه از زمان آغاز به کار خود در سال ۱۸۸۵، هر دو عضو زن و مرد را پذیرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the inception of ideas
در زایش اندیشه ها

2. the project's inception
آغاز طرح

3. Since its inception the company has produced 53 different aircraft designs.
[ترجمه گوگل]از زمان آغاز به کار این شرکت 53 طرح مختلف هواپیما تولید کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت از زمان تاسیس خود ۵۳ شرکت مختلف را تولید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Since its inception in 196 the company has been at the forefront of computer development.
[ترجمه گوگل]از زمان تأسیس در سال 196، این شرکت در خط مقدم توسعه رایانه قرار داشته است
[ترجمه ترگمان]از زمان تاسیس این شرکت در ۱۹۶ شرکت، شرکت در خط مقدم توسعه کامپیوتر قرار داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Julia's worked for that company from its inception.
[ترجمه گوگل]جولیا از همان ابتدا برای آن شرکت کار می کرد
[ترجمه ترگمان]جولیا برای این شرکت از inception کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The club has grown rapidly since its inception in 1990.
[ترجمه گوگل]این باشگاه از زمان تاسیس خود در سال 1990 به سرعت رشد کرده است
[ترجمه ترگمان]این باشگاه از زمان آغاز به کار خود در سال ۱۹۹۰ به سرعت رشد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The programme has been successful since its inception.
[ترجمه گوگل]این برنامه از زمان آغاز به کار موفق بوده است
[ترجمه ترگمان]این برنامه از زمان آغاز به کار خود موفق بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Development and international aid are frequently misguided in inception, disastrous in execution and catastrophic for the local people.
[ترجمه گوگل]توسعه و کمک های بین المللی غالباً در ابتدا نادرست، در اجرا فاجعه بار و برای مردم محلی فاجعه بار است
[ترجمه ترگمان]توسعه و کمک های بین المللی به کرات در زمان آغاز، فاجعه بار در اجرا و فاجعه بار برای مردم محلی، اشتباه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not long after their inception, the welfare programs were under attack.
[ترجمه گوگل]اندکی پس از شروع آنها، برنامه های رفاهی مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]مدت ها پس از آغاز کار، برنامه های رفاهی مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The International Wine Challenge has grown since its inception in 1984 to become the world's largest and most respected wine competition.
[ترجمه گوگل]چالش بین المللی شراب از زمان آغاز آن در سال 1984 رشد کرده است تا به بزرگترین و معتبرترین مسابقه شراب در جهان تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]چالش بین المللی شراب از زمان آغاز به کار خود در سال ۱۹۸۴ رشد کرده و به بزرگ ترین و معتبرترین رقابت شراب تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But from its inception, it was clear this investigation would be limited and sanitized.
[ترجمه گوگل]اما از همان ابتدا مشخص بود که این تحقیقات محدود و سالم خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اما از زمان تاسیس آن مشخص بود که این تحقیق محدود و بهداشتی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Private Eye's inception had drawn on other foreign influences.
[ترجمه گوگل]آغاز به کار Private Eye از دیگر تأثیرات خارجی بود
[ترجمه ترگمان]نقطه شروع یک چشم خصوصی بر سایر تاثیرات خارجی تاثیر گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The recovery had been, though slow, from its inception, fairly steady.
[ترجمه گوگل]بهبودی، هرچند آهسته، از ابتدای پیدایش، نسبتاً ثابت بوده است
[ترجمه ترگمان]بهبود یافتن، هرچند آهسته، از آغاز گیری بود، کاملا منظم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Since the Community's inception under the treaty of Rome in 195 mutual self-interest has been the driving force behind it.
[ترجمه گوگل]از زمان پیدایش جامعه تحت معاهده رم در سال 195، منافع شخصی متقابل نیروی محرکه آن بوده است
[ترجمه ترگمان]از زمان آغاز اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۵ منافع مشترک، نیروی محرک پشت آن بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Sunday Chronicle contained sports reports from its inception in 188
[ترجمه گوگل]ساندی کرونیکل حاوی گزارش های ورزشی از آغاز کار خود در سال 188 بود
[ترجمه ترگمان]گزارش روز یکشنبه حاوی گزارش های ورزشی از ابتدای تاسیس آن در ۱۸۸ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سر (اسم)
slide, secret, edge, end, mystery, point, acme, top, head, tip, inception, beginning, chief, origin, apex, vertex, cover, corona, incipience, headpiece, extremity, glide, piece, flower, lid, pate, noddle, pash, plug, inchoation, lead-off, nob, noggin, sliding

اکتساب (اسم)
attainment, acquisition, inception

اغاز (اسم)
prime, inception, beginning, dawn, getaway, alpha, start, commencement, birth, aurora, authorship, outset, exordium, preface, instep, jump-off, lead-off, venue

شروع (اسم)
onset, inception, beginning, alpha, start, resumption, proem

اصل (اسم)
point, quintessence, inception, principle, real, maxim, axiom, germ, origin, root, stem, radical, element, strain, authorship, provenance, fatherhood, paternity, mother, motif, principium, rootstock

دریافت (اسم)
reception, inception, perception, discernment, comprehension, receipt, percipience, sentience

درجه گیری (اسم)
inception

بستن نطفه (اسم)
inception

انگلیسی به انگلیسی

• beginning, opening, commencement
the inception of an institution or activity is its start; a formal word.

پیشنهاد کاربران

سرآغاز، آغاز، شروع
تاسیس، شروع به کار یک کمپانی، establishment، foundation
Inception:بدو پیدایش
سلام
یه موردی به نظرم اومد، وقتی کامنت دوستانم رو می خوندم، هیچوقت معنای یه واژه رو منحصر به یک کلمه نکنین. چون یک واژه توی کانتکست های مختلف معانی متفاوت می ده، البته غالباً یک واژه، بر یک معنای به خصوص دلالت می کنه.
...
[مشاهده متن کامل]

به این مثال دقت کنین:
واژه vulnerable به معنای آسیب پذیر استفاده می شه، اما در ابتدای رمان بسیار زیبای گتسبی بزرگ، اثر فیتز جرالد که موضوع پایان نامه ارشدم بود در مقطع ارشد، این معنی اصلا مناسب نیست، بلکه باید "تحت تأثیر" و مانند اون ترجمه بشه.
مرسی از توجهتون

at its inception در آغاز شکل گیری، ظهور، پیدایش Islamic Revolutionary Guard Corps was designed at its inception to be separate from the Iranian army
the start of an institution, an organization, etc
بُنیان
در مهندسی نرم افزار در مبحث فرایند یکپارچه میتواند معنای پیش تولید داشته باشد.
پیش تولید، شکل گیری
شروع جدید
حدس و گمان در مهندسی برق
کسانی که میگن تلقین، به خاطر فیلم تلقین اثر کریستوفر نولان میگن. درستش سرآغازه، تکوین
شکل گیری
1 - starting point
- نقطه ی شروع
- سرآغاز
2 - The introduction of someone to a particular activity or skill:
- شروع به کاری ، برای اولین بار
3 - Something that arouses action or activity
تحریک کردن/براگیختن
- انگیزه/محرک

تو تمام دیکشنری های معتبر دنیا این لغت معنی پیدایش و یا سرآغاز میده. از گوگل که دیگه معتبرتر نداریم . . . اونجا هم هیچ معنی جز سرآغاز نمیده. . من نمیدونم چرا یه سریا آمار غلط میدن و میگن معنی تلقین میده!!!
پیدایش - ظهور - آغاز به کار - بدو تولد
یعنی تلقین
نطفه. . سر آغاز. . شروع به تکثیر. کاشت یک ایده وتکثیر سریع آن چون یک نطفه ویروسی. دفیلیم نولان این معنی رو میده وتلقین ترجمه بسیار اشتباه وبدیه اما دور از مضمون هم نیست.
سلام.
معنی این کلمه میشه راه اندازی
که در longman, cambrdige هم همین معنی اومده
the start of an organization or institution:
و معنی دیگری ندارد.
کلمات انگلیسی در متون مختلف میتونن معانی متفاوتی داشته باشند ، مثلا در متن زیر
Since the inception of global
industrialization
از زمان آغاز صنعتی سازی جهانی . پس معنی آغاز هم میدهد .
دقیقا معنیش میشه تلقین نه چیز دیگه بلکه اصلی همین تلقین خودمونه ( البته به جز معانی اصلی و ترجمه های موجود، بلکه این معنی به ویژه از فیلم امریکایی برگرفته شده است، معنی جدید. )
تلقین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس