indeed

/ˌɪnˈdiːd//ɪnˈdiːd/

معنی: واقعا، فعلا، همانا، محققا، براستی، در واقع، حقیقتا، فیالواقع، هر اینه، آره راستی
معانی دیگر: به درستی که، البته، عملا، راستی، اره راستی

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: without any question or doubt; truly; in fact.
مترادف: actually, certainly, in fact, in reality, really, surely, truly, undoubtedly
مشابه: amen, by far, definitely, of course, positively

- She was indeed the best swimmer on the team.
[ترجمه آرش یعقوبی] آن دختر/زن بهترین شناگر در تیم بود.
|
[ترجمه ngr] در واقع ان زن بهترین شناگر در تیم بود
|
[ترجمه Mobina] او حقیقتا بهترین شناگر تیم بود.
|
[ترجمه Yeganeh] البته که او بهترین شناگر زن در ان تیم بود.
|
[ترجمه کوشان] براستی که او بهترین شناگر تیم بود
|
[ترجمه گوگل] او در واقع بهترین شناگر تیم بود
[ترجمه ترگمان] او در واقع بهترین شناگر در تیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He had indeed stolen the jewels, but no one was ever able to prove it.
[ترجمه ngr] در واقع او جواهرات را دزدیده بود اما کسی نتوانست این را ثابت کند
|
[ترجمه گوگل] او در واقع جواهرات را دزدیده بود، اما هیچ کس نتوانست آن را ثابت کند
[ترجمه ترگمان] او واقعا جواهرات را دزدیده بود، اما هیچ کس نمی توانست آن را ثابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You're right. These are delicious pastries indeed!
[ترجمه دکتر ع] حق با شماست! این ها واقعا شیرینی های خوشمزه ای است
|
[ترجمه گوگل] حق با شماست اینها واقعا شیرینی های خوشمزه هستند!
[ترجمه ترگمان] حق با توئه !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to express a strong reaction of agreement, doubt, surprise or the like to what someone has just said.
مترادف: honestly, really
مشابه: definitely, oh

- Indeed! Well, if he seriously thinks he's qualified to do my job, he's very much mistaken!
[ترجمه کیانا] واقعا؟ خوب اگر او جدا فکر می کند که شایستگی انجام کار مرا دارد، خیلی اشتباه می کند!
|
[ترجمه گوگل] در واقع! خوب، اگر او به طور جدی فکر می کند که صلاحیت انجام کار من را دارد، سخت در اشتباه است!
[ترجمه ترگمان] !! !! !! !! ! خوب، اگر او جدا فکر می کند که او شایستگی این کار را دارد که کار من را انجام بدهد، خیلی اشتباه می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he is indeed a gentleman
او واقعا آقا است.

2. i was indeed glad to see you
واقعا از دیدن تو خوشحال شدم.

3. time proved that he was indeed right
زمانه ثابت کرد که واقعا حق با او بوده.

4. a friend in need, a friend indeed
دوست آن باشد که گیرد دست دوست،در پریشان حالی و درماندگی.

5. without you, life will be empty indeed
بی تو راستی زندگی بی معنی خواهد بود.

6. a friend in need, a friend indeed
دوست آن باشد که گیرد دست دوست / در پریشان حالی و درماندگی

7. she believed that the best physician is indeed nature
او معتقد بود که بهترین درمانگر همانا طبیعت است.

8. A friend in need is a friend indeed.
[ترجمه محمد راتب] یک دوست به روز ضرورت. است یک دوست واقعی .
|
[ترجمه Hermione] دوستی که در نیاز ها و درماندگی ها باشد دوستی حقیقی است.
|
[ترجمه شکوفه] دوست آن باشد ک گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
|
[ترجمه Adel] رفیق به وقت نیاز براستی رفیق است.
|
[ترجمه Hyouka] رفاقت در وقت نیاز یک دوستی واقعی است.
|
[ترجمه گوگل]دوست نیازمند واقعاً دوست است
[ترجمه ترگمان]دوستی در واقع یک دوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. 'Do you agree?' 'Indeed I do / Yes, indeed. '
[ترجمه گوگل]موافقید؟ "در واقع من / بله، در واقع '
[ترجمه ترگمان]موافقی؟ بله، واقعا همین طور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you doubt yourself, then indeed you stand on shaky ground.
[ترجمه گوگل]اگر به خود شک دارید، در واقع روی زمین لرزان ایستاده اید
[ترجمه ترگمان]اگر به خودت شک داری، پس در واقع روی زمین لرزان خواهی ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was indeed very glad to hear the news.
[ترجمه گوگل]من واقعا از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدم
[ترجمه ترگمان]واقعا از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A friend in need is a friend in indeed.
[ترجمه گوگل]دوست نیازمند در واقع دوست است
[ترجمه ترگمان]دوستی در واقع یک دوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This was indeed the most memorable day of my life.
[ترجمه حمید سرفرازیان] امروز ، حقیقتا به یاد ماندنی ترین روز زندگی من بود.
|
[ترجمه گوگل]این واقعا به یاد ماندنی ترین روز زندگی من بود
[ترجمه ترگمان]این واقعا مهم ترین روز زندگی من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Later, he admitted that the payments had indeed been made.
[ترجمه گوگل]بعداً او اعتراف کرد که پرداخت‌ها واقعاً انجام شده است
[ترجمه ترگمان]بعدا، اعتراف کرد که payments واقعا ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The blood tests prove that Vince is indeed the father.
[ترجمه گوگل]آزمایش خون ثابت می کند که وینس واقعا پدر است
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون ثابت میکنه وینس واقعا پدرشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. That was indeed a pretty kettle of fish.
[ترجمه soheil_p] این واقعا یک آشفتگی به تمام معنا بود
|
[ترجمه گوگل]این در واقع یک کتری ماهی زیبا بود
[ترجمه ترگمان]این واقعا یک ک تری بسیار بزرگ از ماهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It is indeed a remarkable achievement.
[ترجمه سروش] واقعا دستاورد چشمگیری هست
|
[ترجمه مجنونِ‌رقیه315] به راستی این یک دیتاورد قابل توجه است .
|
[ترجمه گوگل]این در واقع یک دستاورد قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]این دستاورد بزرگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I didn't mind. Indeed, I was pleased.
[ترجمه فاطمه] برایم مهم نبود. حتی بابتش خوشحال هم بودم.
|
[ترجمه امید پورحسین] برایم مهم نبود. درواقع، من خوشحال بودم.
|
[ترجمه گوگل]برام مهم نبود راستی من راضی بودم
[ترجمه ترگمان]اهمیتی نمی دادم در واقع، خوشحال بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واقعا (قید)
actually, really, indeed, quite, simply, verily, bodily, veritably

فعلا (قید)
actually, indeed, now, presently, nonce

همانا (قید)
indeed, certainly

محققا (قید)
indeed, certainly, surely

براستی (قید)
really, indeed, verily, truly, certes

در واقع (قید)
indeed

حقیقتا (قید)
indeed, simply, verily, veritably

فی الواقع (قید)
indeed

هر اینه (قید)
indeed, verily

آره راستی (قید)
indeed

تخصصی

[ریاضیات] واضح است

انگلیسی به انگلیسی

• surely; in fact; truthfully; actually, really
really?, truly? (used to express surprise, irony, disbelief, etc.)
you use indeed to confirm or agree with something that has just been said.
you use indeed at the end of a clause to give extra force to the word `very', or to emphasize a particular word.
you also use indeed when adding information which strengthens the point you have already made.
you can also use indeed to express anger or scorn; used in spoken english.

پیشنهاد کاربران

در واقع، واقعاً، به واقعیت
مثال: Indeed, it was a difficult decision.
در واقع، این یک تصمیم دشوار بود.
راستی. . . !!
راستی. . . ؟؟ واقعاً؟؟
مثال:
گردن او شکست. راستی ؟؟ “?? His neck was broken. ” “Indeed ”
راستی!! پارسال خواهرم ازدواج کرد "Indeed! My sister got married last year"
indeed, . . . : در واقع، . . .
A friend in need is a friend indeed
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
آی گفتی !!!
همینطوره، قطعا
حَقّا که/حقیقتا که/به راستیکه
Mr. Williams is indeed a nice man
حقّا که آقای ویلیامز مرد خوبیه. 👌
به معنی حقیقتا . . . بعد از قید یا صفت برای تاکید روی جمله بکار برده میشه
راسته که. . .
که اینطور !
وقتی indeed بعد از �, � می آید معنای: �در بیانی بهتر، یا به بیانی شیواتر، به بیانی دقیق تر، در معنی واضح تر، در معنی واقعی تر� می دهد.
الهی آمین. دقیقا. نشانه ی تایید حرف طرف مقابل
تازه!
مثال: نه تنها ناراحت نشدم، تازه خوشحال هم شدم!
میتوان بعد از very adjective از indeed استفاده کنیم. جهت نشان دادن اهمیت موضوع
مثال: the film was very boring indeed
بی گمان
راست اش را بخواهید. . .
راست اش. . .
راست اش این است که. . .
Indeed==Infact == در واقع
واقعا - دقیقا - حقیقتا - به راستی
معمولا تک و تنها میادش و بعدش یه نقطه میاد. تقریبا مثل periodt میمونه
به ظن قوی
در عمل
همینطوره
بی گمان ( رسمی )
راست اش را بخواهید ( عامیانه )
همینو بگو
Yes indeed میشه بله کاملا درسته یا کاملاااااا
گاهی نیازی به معنی کردن indeed نیست.
دقیقاً، حقیقتاً
البته
به تنهایی به معنای "بله البته"
به راستی
حقیقتا
After all
به راستی ( الحق ، واقعا )
عملا
در حقیقت
در اصل
همچنین
در واقع

کلمه indeed به تنهایی برای تایید حرف طرف مقابل استفاده میشه به معنی: قطعا همینطوره
قطعا
همانا
بی شک
Actually:difinetely:absoulotly::veirly
در عوض
راستی که . . .
درواقع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٤)

بپرس