inspect

/ˌɪnˈspekt//ɪnˈspekt/

معنی: رسیدگی کردن، سرکشی کردن، بازرسی کردن، تفتیش کردن
معانی دیگر: بازبینی کردن، وارسی کردن، بررسی کردن، وارسیدن، بازدید کردن، (ارتش: به منظور بازدید) از جلو صف سربازان رد شدن، سان دیدن، معاینه کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: inspects, inspecting, inspected
(1) تعریف: to look at very carefully, esp. to assess any damage or imperfection.
مترادف: examine, eyeball, scan, scrutinize, study, survey, view
مشابه: audit, check, evaluate, eye, look, look over, observe, overlook, peer at, peruse, pore over, probe

- He inspected his shirt for stains.
[ترجمه گوگل] پیراهنش را از نظر لک بررسی کرد
[ترجمه ترگمان] لباسش را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The doctor inspected the wound.
[ترجمه گوگل] دکتر زخم را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان] دکتر زخم را معاینه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to look at critically and formally to determine compliance with regulations.
مترادف: review
مشابه: examine, monitor, view

- The general inspected the troops.
[ترجمه گوگل] ژنرال نیروها را بازرسی کرد
[ترجمه ترگمان] ژنرال سربازان را بازرسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- An official from the health department came to inspect the restaurant.
[ترجمه گوگل] یکی از مسئولان اداره بهداشت برای بازدید از رستوران آمد
[ترجمه ترگمان] یکی از مقامات اداره بهداشت برای بازرسی رستوران آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- All fruit has to be inspected before it enters the country.
[ترجمه گوگل] تمام میوه ها قبل از ورود به کشور باید بازرسی شوند
[ترجمه ترگمان] همه میوه ها باید قبل از ورود به کشور بازرسی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- People must have their cars inspected once a year.
[ترجمه گوگل] مردم باید خودروهای خود را سالی یک بار معاینه کنند
[ترجمه ترگمان] مردم باید سالی یک بار خودرو را بازرسی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they inspect all suitcases carefully
آنها با دقت همه ی چمدان ها را وارسی می کنند.

2. to inspect legal documents
بازبینی مدارک قانونی

3. let us inspect his motives
بگذار انگیزه های او را بررسی کنیم.

4. they didn't inspect your luggage at the airport
چمدان های شما را در فرودگاه بازرسی نکردند.

5. the police set up roadblocks to stop fugitives and to inspect vehicles
پلیس ها جاده را می بندند تا فراریان را متوقف و اتومبیل ها را بازرسی کنند.

6. The captain wants to inspect your kit.
[ترجمه گوگل]کاپیتان می خواهد کیت شما را بازرسی کند
[ترجمه ترگمان]ناخدا می خواد kit رو بررسی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Two po-faced men came to inspect the house.
[ترجمه گوگل]دو مرد پوفی برای بازرسی خانه آمدند
[ترجمه ترگمان]دو نفر از پو پو آمدند تا خانه را بازدید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I got out of the car to inspect the damage .
[ترجمه سارا] من از ماشین خارج شدم تا آسیب را بررسی کنم
|
[ترجمه گوگل]برای بررسی خرابی از ماشین پیاده شدم
[ترجمه ترگمان]من از ماشین پیاده شدم تا آسیب رو بررسی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Elaine went outside to inspect the playing field.
[ترجمه گوگل]الین به بیرون رفت تا زمین بازی را بررسی کند
[ترجمه ترگمان]الین خارج شد تا میدان بازی را بازرسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Each party in the case is entitled to inspect the documents held by the other.
[ترجمه گوگل]هر یک از طرفین پرونده حق دارد اسنادی را که در اختیار طرف مقابل است بازرسی کند
[ترجمه ترگمان]هر یک از طرفین در این مورد حق بازرسی مدارک به دست آمده توسط طرف دیگر را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Public health officials were called in to inspect the premises.
[ترجمه گوگل]مقامات بهداشت عمومی برای بازرسی ساختمان فراخوانده شدند
[ترجمه ترگمان]مقامات بهداشت عمومی برای بازرسی محل فراخوانده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The company agreed to inspect the river regularly, as a sop to the environmental lobby.
[ترجمه گوگل]این شرکت موافقت کرد که رودخانه را به طور منظم مورد بازرسی قرار دهد تا به عنوان راه حلی برای لابی محیط زیست
[ترجمه ترگمان]شرکت موافقت کرد که به طور منظم از رودخانه بازدید کند، به عنوان ابزاری برای لابی محیطی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The stewards will inspect the course to see if racing is possible.
[ترجمه گوگل]مهمانداران مسیر را بررسی خواهند کرد تا ببینند آیا مسابقه امکان پذیر است یا خیر
[ترجمه ترگمان]سرپرست این دوره را بررسی خواهد کرد تا ببیند آیا این مسابقه امکان پذیر است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The police will inspect the venue for safety.
[ترجمه دیانا] پلیس محل را بررسی میکند برای اطمینان بیشتر
|
[ترجمه گوگل]پلیس محل را از نظر ایمنی بازرسی می کند
[ترجمه ترگمان]پلیس محل را برای ایمنی بازرسی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. General Allenby arrived to inspect the troops.
[ترجمه گوگل]ژنرال آلنبی برای بازرسی نیروها وارد شد
[ترجمه ترگمان]ژنرال آلن بای وارد شد تا سربازان را بازدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The mayor will inspect our school tomorrow.
[ترجمه گوگل]شهردار فردا مدرسه ما را بازرسی می کند
[ترجمه ترگمان]شهردار فردا مدرسه ما را بازرسی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسیدگی کردن (فعل)
attend, consider, supervise, inquire, verify, investigate, check, inspect, audit

سرکشی کردن (فعل)
disobey, rebel, inspect, mutiny

بازرسی کردن (فعل)
sight, proctor, search, examine, inspect, espy

تفتیش کردن (فعل)
inquire, investigate, inspect, revise

تخصصی

[برق و الکترونیک] بازرسی، بررسی
[مهندسی گاز] بازرسی کردن، بازبینی کردن
[حقوق] بازرسی کردن، وارسی کردن، تفتیش کردن، معاینه کردن

انگلیسی به انگلیسی

• check, look over carefully and critically; officially examine, review
if you inspect something, you examine it carefully.

پیشنهاد کاربران

respect احترام
Inspect رسیدگی
کلماتو جای هم استفاده نکنیم :
Examaine معاینه کردن
Inspect بررسی کردن
بررسی کردن
معاینه / بررسی / بازرسی / بازبینی / سرکشی / تفتیش کردن
به نقل از هزاره:
[مدارک، چیزها و غیره] بازرسی کردن، وارسی کردن، کنترل کردن، بازدید کردن؛
[ماشین آلات و غیره] امتحان کردن، معاینه کردن، بازدید کردن، سرکشی کردن به
[مدرسه و غیره] بازدید کردن از، بازدید به عمل آوردن از
بررسی کردن
بازدید کردن
سرکشی کردن
بازرسی کردن

بپرس