ic


ic_
پسوند:، (صفت ساز) وابسته به، - ی، از [volcanic]، ناشی از [anaerobic]، دارای، - ساز [dactylic]، (شیمی) گرفته شده از [nitric]، مدار مجتمع، اى سى علوم مهندسى : حالت اولیه

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
(1) تعریف: associated with; of; like.

- organic
[ترجمه گوگل] ارگانیک آلی
[ترجمه ترگمان] ارگانیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Byronic.
[ترجمه گوگل] بایرونیک
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: characterized by; consisting of.

- euphoric
[ترجمه گوگل] سرخوشی
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- hieroglyphic
[ترجمه گوگل] هیروگلیف
[ترجمه ترگمان] معین کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: one connected with or characterized by.

- fanatic
[ترجمه گوگل] متعصب
[ترجمه ترگمان] متعصب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- cleric
[ترجمه گوگل] روحانی
[ترجمه ترگمان] روحانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: one that causes or produces.

- antispasmodic
[ترجمه گوگل] ضد اسپاسم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: of a chemical element in a compound, having a higher valence than that element has in a compound labeled "-ous".

- ferric oxide
[ترجمه گوگل] اکسید آهن
[ترجمه ترگمان] فریک اکسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Conclusion The increase of IC hasn't a certain relation with the result of bronchodilator test.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری افزایش IC ارتباط خاصی با نتیجه آزمایش برونکودیلاتور ندارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری افزایش IC رابطه خاصی با نتایج تست bronchodilator ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An in - circuit tester tests a digital IC using the IC's truth table.
[ترجمه گوگل]یک تستر داخل مدار یک آی سی دیجیتال را با استفاده از جدول حقیقت آی سی آزمایش می کند
[ترجمه ترگمان]یک تست کننده در مدار، یک IC دیجیتال را با استفاده از جدول راست IC آزمایش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Using wireless IC card and computer technologies, a computer managing system is designed, which can be used for both work attendance check and night patrol.
[ترجمه گوگل]با استفاده از آی سی کارت بی سیم و فناوری های کامپیوتری، یک سیستم مدیریت کامپیوتری طراحی شده است که هم برای بررسی حضور و غیاب و هم برای گشت شبانه قابل استفاده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کارت بی سیم و تکنولوژی های کامپیوتری، یک سیستم مدیریت کامپیوتری طراحی شده است که می تواند برای هر دوی attendance و گشت شبانه استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. More than three years working experience in IC manufacturing.
[ترجمه گوگل]بیش از سه سال سابقه کار در تولید آی سی
[ترجمه ترگمان]بیش از سه سال سابقه کار در تولید IC وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results show that IC can make the reverse link system capacity of CDMA2000 upgraded to 6 times to the system without IC.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که IC می تواند ظرفیت سیستم لینک معکوس CDMA2000 را به 6 برابر به سیستم بدون آی سی ارتقا دهد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که IC می توانند ظرفیت سیستم پیوند معکوس of را تا ۶ برابر سیستم بدون IC افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Through introducing the image processing IC SAA7113 and its usage method of image acquiring, the results of image processing by the system were presented.
[ترجمه گوگل]با معرفی IC پردازش تصویر SAA7113 و روش استفاده از آن برای گرفتن تصویر، نتایج پردازش تصویر توسط سیستم ارائه شد
[ترجمه ترگمان]با معرفی پردازش تصویر IC و روش کاربرد آن در دست یابی تصویر، نتایج پردازش تصویر با سیستم ارائه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Engineers at Space Micro Inc. has finished their fast codec integrated circuit (IC), which they developed under a contract from the U. S. Air Force Research Laboratory (AFRL).
[ترجمه گوگل]مهندسان شرکت Space Micro مدار مجتمع کدک سریع (IC) خود را که تحت قراردادی با آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی هوایی ایالات متحده (AFRL) توسعه داده‌اند، به پایان رسانده‌اند
[ترجمه ترگمان]مهندسان در Inc Space یک مدار مجتمع کدک (IC)را به پایان رسانده اند که در طی یک قرارداد از طرف U شکل گرفتند اس آزمایشگاه تحقیقات نیروی هوایی (AFRL)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Our factory is one of the earliest research, development, manufacturing, sales of prepaid gas meter smart (IC card table) control valves professional manufacturers.
[ترجمه گوگل]کارخانه ما یکی از اولین تحقیقات، توسعه، ساخت، فروش دریچه های کنترل هوشمند کنتور گاز پیش پرداخت (جدول کارت آی سی) تولید کنندگان حرفه ای است
[ترجمه ترگمان]کارخانه ما یکی از قدیمی ترین تحقیقات، توسعه، تولید، فروش کنتور هوشمند کنتور هوشمند (میز کارت IC)و تولید کنندگان حرفه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. IC technology is microcircuit or system of introducing specific technology and is based on semiconductor material.
[ترجمه گوگل]فناوری آی سی ریز مدار یا سیستم معرفی فناوری خاص است و بر اساس مواد نیمه هادی است
[ترجمه ترگمان]فن آوری IC یک سیستم یا سیستم معرفی فن آوری خاص است و مبتنی بر مواد نیمه هادی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ischemic colitis ( IC ) is the most common form of gastrointestinal ischemia.
[ترجمه گوگل]کولیت ایسکمیک (IC) شایع ترین شکل ایسکمی دستگاه گوارش است
[ترجمه ترگمان]Ischemic colitis (IC)رایج ترین نوع کم خونی موضعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Electronic ballast control IC IR 21592 integrates in dimming ballast controller and 600 V half-bridge driver.
[ترجمه گوگل]کنترل الکترونیکی بالاست IC IR 21592 در کنترل کننده بالاست کم نور و درایور نیم پل 600 ولت ادغام می شود
[ترجمه ترگمان]کنترل بالاست الکترونیکی IC IR IR، در کنترل کننده بالاست و درایور ۶۰۰ V را با یکدیگر ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By adding a transistor with some capacitors, diodes, and resistors, you can transform a pure-manual reset to an automatic reset with adjustable hold time for the reset IC.
[ترجمه گوگل]با افزودن یک ترانزیستور با برخی خازن‌ها، دیودها و مقاومت‌ها، می‌توانید یک تنظیم مجدد دستی خالص را به تنظیم مجدد خودکار با زمان نگهداری قابل تنظیم برای آی سی ریست تبدیل کنید
[ترجمه ترگمان]با اضافه کردن یک ترانزیستور با برخی خازن ها، دیودها و مقاومت ها، شما می توانید یک ریست دستی خالص را به یک ریست خودکار با زمان قابل تنظیم برای راه اندازی مجدد IC تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The design of a novel high frequency fluorescent lamp IC, on which low voltage control circuit and high voltage power device encapsulated in one chip, is introduced.
[ترجمه گوگل]طراحی یک آی سی لامپ فلورسنت فرکانس بالا جدید، که مدار کنترل ولتاژ پایین و دستگاه برق ولتاژ بالا در یک تراشه محصور شده است، معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]طراحی یک لامپ فلورسنت با فرکانس بالا، که در آن مدار کنترل ولتاژ پایین و دستگاه قدرت ولتاژ بالا در یک چیپ گنجانده شده است، معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Second, in the face of meager profit era, Taiwan's IC foundry how about sets more profits.
[ترجمه گوگل]دوم، در مواجهه با دوران سود ناچیز، ریخته گری آی سی تایوان چگونه در مورد مجموعه سود بیشتر است
[ترجمه ترگمان]دوم، در مواجهه با دوره سود کم، IC ها می دانند که چگونه سود بیشتری را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Integrated Circuit
موضوع: تکنولوژی
تَراشه یا مدار مجتمع به مجموعه ای از مدارات الکترونیکی اطلاق می گردد که با استفاده از مواد نیمه رسانا (عموماً سیلیکون همراه با میزان کنترل شده ای ناخالصی) در ابعادی کوچک (معمولاً کمتر از یک سانتی متر مربع) ساخته می شود. این مدارات معمولاً شامل دو یا سه نوع دستگاه الکترونیکی می باشند: مقاومت، خازن و ترانزیستور (مهم ترین آنها ترنزیستور می باشد). هر تراشه معمولاً حاوی تعداد بسیار زیادی ترانزیستور می باشد که با استفاده از فناوری پیچیده ای در داخل یک لایه از سیلیکن همگون و با ضخامتی یکنواخت و بدون ترک تزریق شده اند. امروزه تراشه ها در اکثر دستگاه های الکترونیکی و بویژه رایانه ها در ابعادی گسترده بکار می روند. وجود تراشه ها مرهون کشفیات بشر درباره نیمه رساناها و پیشرفتهای سریع پیرامون آنها در میانه های سده بیستم می باشد.

تخصصی

[کامپیوتر] مدارمجتمع نگاه کنید به integrated circuit . - مدار مجتمع Integrated Circuit .
[برق و الکترونیک] integrted-circuit-بسته ی مدار مجتمع قطعه ی نیمه رسانای یکپارچه ای با تعداد زیادی عناصر فعال (دیود و ترانزیستور )و غیر فعال (مقاومت، خازن و القاگر ) که به صورت مدار عمل می کند .
[برق و الکترونیک] مدارمجتمع

انگلیسی به انگلیسی

• aha!, i get it!, i understand! (internet abbreviation)
electrical circuit composed of many miniature transistors and other electronic components imbedded in a tiny chip (electronics, computers)
-ic is added to nouns to form adjectives indicating that someone or something has a particular quality or relates to a particular thing.

پیشنهاد کاربران

Ic در انگلیسی و ایک در پهلوی هم ریشه هستن.
نمونه ش واژه نزدیک که از نزد و ایک ساخته شده.
ایک در فارسی نو تبدیل به ای شد اما هنوزم واژگانی مانند نزدیک ، تاریک و باریک و از این موارد هنوزم استفاده میشه
Inspiratory Capacity ( IC )
ظرفیت دمی : حدکثر هوایی که بعد از استراحت بازدمی، با دم کاملاً عمیق وارد ریه ها می شود.
IC = Vt IRV
توی برق و کامپیوتر آی سی مخفف Integrated Circut به معنای مدار مدار مجتمع است
این پسوند درفارسی هست چون هر 2 زبان اَز زبانهای آرین ( هندواُروپایی ) هستن نمونه:نزدیک = نزد ایک . تاریک=تار ایک - باریک =بار ایک
خودرو: مخفف Internal Combustion به معنای احتراق داخلی

بپرس