ill considered


نامعقول، ناشایسته، نابجا، غیرعاقلانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: done without due consideration; imprudent or unwise.
مشابه: foolish, ill-advised, impetuous, imprudent, mad, rash

- an ill-considered leap
[ترجمه گوگل] یک جهش نسنجیده
[ترجمه ترگمان] جهش بدی به حساب می آمد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

احمقانه، ابلهانه
نسنجیده، حساب نشده، بی حساب وکتاب، باری به هرجهت

بپرس